سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بنده گناه می کند، پس دانشی را که پیشترمی دانسته، از یاد می برد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :5
کل بازدید :72685
تعداد کل یاداشته ها : 57
103/8/26
3:0 ص

سیمای فرزانگان گلپایگان(1)

       زندگی نامه فقیه مجاهدعالم عامل آخوند ملامحمدتقی نخعی گلپایگانی رحمة الله علیه

آخوند ملامحمدتقی نخعی معروف به حاج آخوند گوگدی فرزند آخوند ملامحمدرضا ازاولاد واحفادسرداربزرگ اسلام

وقطب اکبرمالک اشترنخعی است. او عالمی محقق و فقیهی مدقق و صاحب نظر بود. ایشان در کشف مسایل علمی،

ذهنی روشن و در هوش و ذکاوت و سرعت انتقال و خردمندی مورد اعجاب اهل نظر بود. در فحص و بحث بسیار

زبردست و در مقام مناظره و جدل و چیرگی بر طرف کم نظیر بوده است.

فعالیت های اجتماعی وعلمی

ایشان در طول حیات خود علاوه بر ادای وظایف اجتماعی و رسیدگی به امور رفاهی مردم و ترویج شرع مطهر

و تبلیغ دین و احکام شرعی هیچ گاه از بحث  و فحص در مسایل علمی غافل نبوده و همواره در کنار فعالیت های

اجتماعی به تعلیم و تربیت افراد و تدریس و تألیف اشتغال داشت.

از نظر مقام علمی از سطح بالایی برخوردار بوده به نحوی که فقهای زمان خویش او را فقیهی مجتهد می دانسته اند؛ لذا

در اجازه ای که مرحوم شیخ مهدی بن شیخ علی بن شیخ جعفر کاشف الغطا (قدس سره) که از اعلام فقهاء

و مراجع بزرگ عصر خود بوده به آن مرحوم داده که در یک صفحه مقام علمی ایشان را می ستاید. در یک فراز

از آن این گونه فرموده: » پوشیده نماند که جناب عمده العلماء العاملین و نخبة الفضلا الکاملین و تقی  ،نقی ، مهذّب ،

صفیّ، دریای علمی که آن را ساحل نیست و بیابان دانشی که رهروان در آن رهسپارند، یگانه بزرگوار و باوفای

باصفا جناب آخوند ملامحمد تقی بن مرحوم مبرور علامه دهر و جامع پراکنده های فضل و فخرعالم ،علامه

جناب آخوند ملامحمد رضا نخعی  گلپایگانی  برهه ای از زمان و جمله ای از دوران را در نزد ما حضور یافت

و ما بحمدا... المنان او را دارای ملکه قدسیه قوه اجتهاد یافتیم، در این صورت شایسته است که بر مسند فتوی نشسته

مورد اکرام قرار گیرد و مرکّب قلم شریفش به خون شهداء ترجیح داده شود؛ بلکه بایست علمای اعلام بدو رجوع کنند

تا چه رسد به مقلدین و عوام«

علاوه برآنچه گفته شده، آثار علمی که از او به جای مانده حاکی از احاطه علمی ایشان می باشد.

   آثار و تألیفات:

1. سراج النجاه در 2 مجلد که در سال 1271 ع.ق در اصفهان نگاشته شده،

2. جامع الاخبار که در سال 1268 ه. ق نگاشته شده؛

3. اوصاف الاشراف که در سال 1274 ه. ق نگاشته شده؛

4. حاشیه بر خلاصه الحساب شیخ بهایی؛

5. حاشیه بر تسلیه الحزین بفقدالاحباب و البنین تألیف سید عبدا... شبرکه در سال 1275 ه. ق نگاشته شده؛

6. نصره الواعظین؛

7. رساله ای بر مواعظ و خطب؛

و ده ها اثر دیگری که به خط ایشان در فقه و اصول و ... نگاشته شده است.

  تأسیس مدرسه علمیه

ایشان در زمان خود مدرسه علمیه ای تأسیس نموده که توسعه مکتب خانه جد سوم خود یعنی آخوند ملاعبدا... نخعی بوده

که در مجاور مسجد قرار داشته، این مدرسه که در گوگد ساخته شده و آثار آن هنوز برجاست در آنجا حوزه درسی داشته

که هر چند به مناسبت کوچکی مدرسه و تعداد اندک شاگردانی که در آن تحصیل می کرده اند در این زمان شاید چشم گیر

نبوده؛ ولی با مقایسه با کیفیات محل و مقتضیات محیط مدرسه، حوزه مذکور در آن روزگار در منطقه گلپایگان نظیر نداشته است.

     سجایای اخلاقی

ایشان به سبب امتیازات اخلاقی یعنی سعه صدر و بلندهمتی و جوانمردی و سخاوت و خوش سخنی و توجه کامل که

نسبت به زیردستان و ناتوانان داشته که همه آنها را از مولی و مقتدای خود امیرامؤمنین علی (علیه السلام) فراگرفته

همواره در گلپایگان و در میان مردم آنجا از مقبولیت و محبوبیت فراوانی برخوردار بوده است و چنانکه نقل شده با تأسی

از کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه السلام) در خانه وی که به منزله مهمانسرایی عام بوده همواره به روی مردم

گشوده و با آغوش باز و چهره ای گشاده از میهمانان پذیرایی می کرده.

 بسط ید و ریاست تامه

حاج آخوند به سبب توانگری و بهره مندی از اموال دنیوی و بسط ید و ریاست نامه و در نتیجه قدرتی که از این گونه

امور پدید می آید در گلپایگان و نواحی آن دارای امری نافذ و چشم گیر بوده است؛ لذا مراجعاتی که به وسیله او صورت

می گرفته و منجر به صدور حکم شرعی می شده است بی چون و چرا به مرحله اجرا درمی آمده و هیچ گاه مورد

اعتراض کسی یا مقامی قرار نمی گرفته.

مبارزه با حکام وقت و ارباب ستم

همان گونه که گفته شد ایشان شخصاً به خواست ها و نیازها و دعاوی و شکایات و سایر حوائج مراجعین رسیدگی

می کرده است. حکام و عمالی که از جانب دولت وقت به گلپایگان و نواحی آن قدم می نهادند، ابتدا به حضورش می شتافتند

و به عرض ادب و اطاعت می پرداختند؛ زیرا در همان روزهای نخست ورود خود آشکارا می دیدند جز با جلب نظر

و موافقت او که همانا نظر و موافقت عامه مردم بود در آنجا کاری از پیش نخواهند برد. با این وصف حکام مزبور به

خاطر تجاوزاتی که احیاناً و دور از چشم وی بر مردم روا می داشتند گاه و بیگاه از تعرض و پرخاشهای او در امان نبودند.

از ایشان نامه ها و نوشته هایی در دست است که همگی حاکی از پرخاشگری آن بزرگمرد با ارباب ستم آن روزگار

می باشد. او که از اولاد و احفاد سردار بزرگ اسلام و قطب اکبر مالک اشتر نخعی می باشد و در شجاعت به او

تأسی نموده، از جمله کسانی است که در آن زمان پنجه در پنجه ظل السلطان یعنی شاهزاده ای که در آن ایام فرمانروای

مطاع و بلامنازع جنوب ایران بود، می افکند که هیچ کس یارای مقابله با او را نداشته مع الوصف ایشان به منظور دفاع

از حقوق مردم و رفع ستم از مظلومانی که مورد تجاوز عمال این حاکم جبار قرار گرفته نامه ای به مظفرالدین شاه

نوشته و در آن رفع ستم هایی را که از جانب شاهزادگان مذکور به مردم آن سامان روا می شده خواستار گشته و از شاه

می خواهد که اساساً گلپایگان را از اداره این جبار خارج کند. شاه هم در بالای نامه حاج آخوند خواسته او را اجابت نموده

و به امین الدوله فرمان می دهد که گلپایگان را از اداره ظل السلطان خارج و وجوهی را که از راه ستم به وسیله عمال او

از مردم گرفته شده مسترد دارند و حاکم دیگری به جای حاکم سابق گلپایگان اعزام گردد.

الغاء حکم سربازی

یکی دیگر از خدمات ایشان به منطقه گلپایگان دریافت فرمان الغاء سربازگیری بود. ایشان هنگامی که می دید در مقابل

ظلم دیگران اعتراض و نامه نگاری ممکن است اثر خود را نداشته باشد برای رفع ظلم و احقاق حق مردم رهسپار پایتخت

و مرکز حکومت و دولت می شده و رنج سفر را که در آن روزگار برای پیرمردی مانند او بسی توانفرسا بوده بر خود

هموار می کرد تا بتواند تظلم و دادخواهی عامه مردم را به گوش قدرت بالاتر یعنی پادشاه وقت برساند.

در واقعه سربازگیری که در آن زمان به نحو زننده ای بر مردم ستم روا می شد و از آنچه می گفت و می نوشت نتیجه

نمی گرفت شخصاً رهسپار تهران گردید و با ملاقات شاه و دریافت فرمان الغاء سربازگیری که این شهر را مورد تهدید

و ستم قرار می داد، رهانید.

بدیهی است که این اقدام چشمگیر آن هم به وسیله یک نفر روحانی دور از مرکز باعث شگفتی کسانی شده بود که با

مقتضیات سیاسی و اجتماعی آن روز آشنا بودند. این اقدام خیرخواهانه سبب شد  که محبوبیت ایشان در نزد مردم چند

برابر شود و هنگام بازگشت وی از تهران مردم آن نواحی استقبال بی نظیری از ایشان بعمل آوردند و زن و مرد و پیر

و جوان تا چندین فرسنگ بیرون شهر گلپایگان به نشان سپاسگزاری از او به دیدارش بشتابند و گاو گوسفند پیش پای او

ذبح کنند و شعراء و مدیحه سرایان و سایر گویندگان به رسم آن روز درباره این اقدام مردمی و خیرخواهانه به شکرگزاری

از ایشان بپردازند.

از جمله آن قصیده غرایی است که مرحوم میرزا فضل ا... قدسی (رحمه ا... علیه) که از ادبا و شعرای معاصر وی بود

سروده و در محضر حاج آخوند قرائت نمود که بواسطه اختصار از آوردن آن در اینجا صرف نظر می کنیم. علاقه مندان می توانند این قصیده را در کتاب دانشمندان گلپایگان، ج 1، ص 336 ببینند.

احیای سنت وقف

سنت وقف یکی از سنت های مهم و تأثیرگذار عرصه فرهنگی و اقتصادی است. وقف، صدقه جاریه و یادگار جاودانه

کرامت های انسانی است کما اینکه پیامبر اسلام (ص) فرمودند:» با صدقه جاریه نامه عمل انسان برای همیشه باز می ماند

« و از جمله اعمالی است که تا قیامت باقی می ماند، همان گونه که آیه شریفه می فرماید:» والباقیات الصالحات خیر عند

ربک ثواباً و خیر املاً« سوره کهف آیه 46

وقف چراغی است که خانه محرومان را روشن می کند، جان واقف را صفای معنوی می بخشد و نام او را در جریده

روزگار جاودان می سازد.

مرحوم حاج آخوند از جمله کسانی است که در این امر مهم سهم بسزایی دارد و با تلاش های خستگی ناپذیر خود موجب

گردید تا این سنت حسنه احیا شود و افراد نیکوکار و خیّر به این امر مهم رغبت پیدا کنند.


از مراجعات مردم به ایشان برای وقف اموال و دارایی خود و وقف نامه ها و وصیت نامه هایی که باقی مانده و با خط ایشان نگاشته شده همگی حاکی از این امر مهم است.

ایشان علاوه بر ترغیب مردم به سنت حسنه وقف از جمله کسانی است که بسیاری از اموال و دارایی خود را در آن زمان وقف احیای مساجد و امر ترویج مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و اقامه عزاداری خصوصاً عزای سرور و سالار شهیدان

حضرت اباعبدا... الحسین (علیه السلام) و رسیدگی به وضعیت معیشتی فقرا و خیرات و مبرات نموده است که امروزه این آثار و برکات برای همگان مشهود می باشد.

وفات

این عالم بزرگوار و مجاهد پس از سالها خدمتگزاری به مردم و ترویج شرع مطهر و مبارزه با ستمکاران و جباران زمان

خود در پایان عمر گرفتار ابتلائات جسمانی و روحی گردید و از باب» و من نعمره ننکسه فی الخلق« تمام قوای خود را از

دست داد و پیری و کوفتگی جسم و آزردگی و شکستگی روحی، او را از بسیاری از امورات زندگی بازداشت تا سرانجام در

تاریخ هفتم شعبان سال 1329 قمری دعوت حق را لبیک و به جوار رحمت ایزدی پیوست و در مقبره ای که در سمت شرقی

گوگد قرار گرفته در کنار جد سوم خود مرحوم آخوند ملاعبدا... نخعی (اعلی ا... مقامه) به خاک سپرده شد. سلام ا... علیه

یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً

                                                                                                                                                         

1. دست نوشته های دانشمند محترم حجت الاسلام والمسلمین محمد وحید گلپایگانی

2. دانشمندان گلپایگان، ج1، ص 89 و329

3. اعلام الشیعه، قرن 14، ص 174 و 241 و 255

4. گنجینه ی دانشمندان، ج6، ص 419

5. معجم مؤلفی الشیعه، ص 346

6. الذریعه؛،ج12،ص163.

 


  
  


18 - امام زاده  ناصربن علی علیه السلام

 ایشان ازامام زادگان صاحب کرامت هستند،بنا برآنچه که شهرت دارد این بزرگوارازنوادگان مولی امیرالمومنین علیه السلام

می باشند که درنهایت مظلومیت به شهادت رسیده اند، این بقعه درانتهای ضلع شرقی صحن هفده تن

قرارگرفته است که بنای اولیه آن بدست امام قلی خان فرزند الله وردی خان در دوره صفویه ساخته

شده است که درآن زمان یک عددگلدسته نیزدرکنارگنبدوجودداشته است.بعداَ تعمیرات اساسی

روی این بقعه صورت گرفته است وگنبدجدید برروی بام بقعه بنا نهاده شده است.

بقعه دارای دوعدد ورودی می باشد.داخل حرم سنگ کاری وازسنگ به بالاآینه کاری شده است.ا

نتهای حرم به حسینیه بزرگی متصل می شود که به نام همین امام زاده واجب التعظیم نام گذاری شده است.

این حسینیه یکی ازبزرگترین حسینیه های منطقه به شمار می آید.حسینیه دارای دوقسمت حسینیه پایین

وحسینیه بالاست.که این دو ازطریق پله به یکدیگرمتصل می شوند،اختلاف ارتفاع دوبخش حسینیه حدود2متر می باشد.


   آستان امام زادگان سیّدالسّادات علیهم السلام

بقعه امام زادگان سید السادات درخیابان مسجدجامع ،درنزدیکی مسجدجامع واقع گردیده است.

بنای این آستان مربوط به قرن هشتم هجری است که درزمان فتحعلی شاه قاجار

درسال 1240هجری قمری مرمت گردیده است .این اثرتاریخی به شماره 642

به ثبت رسیده است.این بقعه دارای یک ایوان وغرفه های دوطبقه است.گلدسته

وگنبدبقعه به بلندی 9متراست.اخیرا این بقعه مقدّسه توسط اداره اوقاف وامورخیریه

شهرستان تعمیرومرمت گردیده ونسبت به زیباسازی محوطه آن وبازسازی داخل رواق ها وتعویض سه ضریح اقدامات

خوبی صورت گرفته است.

اسامی امام زادگان بقعه سیدالسادات

مدفونین در این بقعه شریفه طبق نقل مشهورونوشته ای که برروی سنگی که درسمت راست

درب ورودی بقعه قراردارد چهارتن می باشندکه سه تن ازآن ها ازفرزندان حضرت امام موسی بن جعفرعلیه السلام

هستند به نام های:

19- امام زاده اسحاق علیه السلام

20-امام زاده منصورعلیه السلام

21-امام زاده رضاعلیه السلام می باشند

ویک نفرازآن هاازفرزندان حضرت امام علی النقی علیه السلام به نام:

22-امام زاده یحیی علیه السلام

درسمت راست درب ورودی بقعه این اشعارنوشته شده است.

 شکر  لله  کز نوید حضرت  پروردگار                     آبی  آوردند از نو شیعیان  بر روی کار

رحمت یزدان برآن بحریکه این بر پای کرد                   از سفینه او برون  آورد   درّ شاهوار

 از   برای   زینت   ذریّه   آل     رسول                    مومنان از صدق دل کردند جان خودنثار

چار سیّد هست مدفون اندر این قصر رفیع                     داده بهر جدشان حق هفت کوکب را قرار

سیّد عالی نسب   منصور با  سیّد رضا                      ثالث اسحاق ابن موسی الکاظم با اقتدار

سیّد   دیگر ابویحیی   بجمع   سروران                       هست از صلب نقی آن سیّد عالی تبار

هر یک از ایشان   نهال جویبار عزتند                     شد خزان نخل حیات هریک اندر این دیار

این زمان ازارض و ناهمواری چرخ کهن                    سقف او رو کرده بر ویرانی از بعد هزار

ساعیان چند تجدیدش نمودند بهر آنک                     تا شفاعت خواه گردد جدّشان روز شمار

زینت   هر  دو سرایند و شفیع    امّتان                   از ره آسودگی هستند   شمع این   مزار

صرف کن در راه اولاد رسول هاشمی                    تا که برهانند ایشانت   بروز گیر و دار

هرکس ازاخلاص سردرراه ایشان می دهد                  عاقبت محمود می گردد  به مثل ذوالفقار

سال تاریخش بیان فرمود  چون پیر خرد                  در هزار و یکصد و پنجاه و نه شد پایدار

سنگ نوشته دیگری درسمت چپ درب ورودی حرم قراردارد که اشعارذیل روی آن حک گردیده است.

این مبارک بقعه کامد زائرش روح الامین           وین مقدس روضه آمد رشک فردوس برین

وادی طور است یا قصریست از باغ جنان           بیت معمور است این یا آسمانی بر زمین

هاتفی گفت این حرم باشد ز اولاد رسول              بهترین   خلق   عالم   پیشوای   مرسلین

چار سیّد چار سرور خفته در این بارگاه             کعبه ارباب دین را هر یکی رکن رکین

شاه منصورودگر شهزاده اسحق و رضا             نور چشم   موسی کاظم   امام    هفتمین

چارمین شهزاده یحیی ابن هادی النقی            کوکب   برج   امامت   هادی   راه   یقین

بود چندی منهدم ای روضه رضوان سرشت        از مرور گردش   ایام در شهر و سنین

تا به عهد داور جم شوکت و دارا شکوه            تا زمان دولت شاهنشه نصرت   قرین

شاه شاهان جهان فتحعلی شه      کامده             جبهه سا برآستان درگهش خاقان چین

حاجی مهدی خان که باشد ازعلو جایگه             طایف بیت الحرام و زائر سلطان دین

هم شریف اندرنسب هم سرفرازاندرحسب            نامداری باوقار و صاحب رای   متین

بهر تجدید بنایش آن بلند اقبال     کرد             از ره همت برون دست سخا ازآستین

سیم افشاند و زرازکف باشداین بیت الشرف            زینت کل اماکن  رونق   خلد    برین

صحن وایوان ورواق روضه اش شداستوار            مسجدی اندر یسار و معبدی اندر یمین

والدین و بانیش را پرورد   جنت   دهد                لطف حق آواز«طبتم   فادخلوها خالدین»

گشت از سرکاری عباس برپاآنکه هست                سرفراز از خدمت اهل عزای شاه دین                     

بهر تاریخ بنایش سر زجان افکن بگو                بانی این بقعه را منزل به فردوس بری


 


  
  


 23- بقعه سید علا نورعلیه السلام

این بقعه درنزدیکی آستان سیدالسادات درخیابان مسجد جامع گلپایگان قرارگرفته، ساختمان

آن درقدیم نمایی خشتی داشته که هم اکنون بازسازی شده است. بقعه دارای گنبدی نسبتاکوچک

کاشی کاری شده که بربام حرم قرارگرفته است.ایشان ازسادات ونوادگان  پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می باشد.

24- بقعه علمدارعلیه السلام(گوگد)

این بقعه درضلع غربی میدان توحید گوگد قرارگرفته است.ایشان ازبزرگان زمان خود بوده ونام اصلی

اوعلامه سید زکریا وبه عنوان علمدار امام زاده عمران بن علی علیه السلام دربین مردم معروف بوده است.

این بقعه به تازگی توسط خیرین ومردم ولایت مدارشهر گوگدمرمت شده ودارای کاشیکاری ونمای زیبایی

درابتدای ورودی بقعه می باش

 25-امام زاده ابو الفتوح علیه السلام

بقعه امام زاده ابوالفتوح درروستای وانشان[1]واقع گردیده است،این بقعه دارای گنبد هرمی  شکل

و دوازده ترکی بر روی گردنی کشیده وجالب توجه می باشد ، کتیبه این بقعه بر روی لوح سنگ مرمری

نقش شده است .ازمطالعه متن این کتیبه چنین معلوم می شود که این امام زاده از

فرزندان حضرت امام موسی بن جعفرعلیه السلام است.

دراین بنا سه تارخ962و963و990هجری قمری بر روی لوح مرمر وکتیبه در منبت کاری عالی امام زاده

وبدنه صندوق مرقد موجود است.روی صندوق آیاتی از قرآن مجید ونام چهارده معصوم علیهم السلام وهمچنین

نام بانی این صندوق که شاه حسین فریدونشکوه می باشد ونام استاد کاران سازنده نقش بسته است ،درب بقعه

نیز ازکارهای هنری ارزنده چوبی قرن دهم به شمار می رود،بالای درب نام بانی آن جلال الدین امیربیک وانشانی

واستادکار سازنده آن حسین بن قاسم خوانساری کنده شده است.در بالای گنبد مذکورفلز زرد رنگ وجالبی وجود دارد.

مجموعه بناهای این بقعه وآثارنفیس داخلی آن را می توان متعلق به قرن دهم هجری قمری وزمان حکومت صفویه دانست.

درنزدیک این بقعه چشمه آبی قرارداردکه سالهاست درکنار این امام زاده جاری است.

درمجاورامام زاده ابوالفتوح مسجدی قرارگرفته که به عظمت آن افزوده ومدفن دوتن ازعلمای ربانی شهرستان گلپایگان است

که عمری درمنطقه منشاءخدمات بوده اند.

1-   مرحوم آیة الله شیخ محمدصادق علامه گلپایگانی که در سال 1291هجری قمری مطابق با1248هجری شمسی

درروستای وانشان دیده به جهان گشود ودرده سالگی به اصفهان رفت وبه مدت شش سال ازمحضرعلمای آنجابهره

برد سپس عازم نجف اشرف گردید واز محضرآیات عظام آخوند خراسانی ،آقاضیاءعراقی ،سیدمحمدکاظم یزدی

وحاج آقارضاهمدانی بهره برد ومدت هفت سال در سامراءازمحضرآیة الله میرزا محمد تقی شیرازی بهره برد

سپس به زادگاه خودوانشان مراجعت فرمود وتاپایان عمرپس ازهشتاد سال تلاش درجهت احیاءوترویج

شریعت اسلامی درسال 1328 هجری شمسی به رحمت حق پیوست ودرمسجد مجاورامام زاده ابوالفتوح

به خاک سپرده شد.

2-    مرحوم آیة الله شیخ محمد کاظم مشایخی که درسال 1278هجری شمسی درروستای وانشان دیده

به جهان گشود، دروس مقدماتی رادر وانشان سپری نمود سپس درمدرسه علمیه شهرگوگد ازمحضر

مرحوم آیة الله حاج میرزاهدایة الله وحید گلپایگانی بهره برد وپس ازچندی عازم اصفهان شدومدت 5سال

ازمحضرعلمای آنجابهره برد وآنگاه عازم حوزه قم گردید ومدتی ازمحضرعلمای آنجا استفاده نمود،

سپس به درخواست والد شان به زادگاه خویش روستای وانشان بازگشت ونزدیک به هفتاد سال

به ترویج احکام وشریعت اسلامی پرداخت ،سرانجام در101سالگی در11مهرماه 1379هجری شمسی

به رحمت حق پیوست ودرصحن امام زاده ابوالفتوح وانشان به خاک سپره شد[2].

اخیرا این بقعه به همت هیات امنای امام زاده واداره اوقاف وامورخیریه شهرستان گلپایگان بازسازی گردیده

ونسبت به محوطه سازی خصوصا فضای اطراف صحن وکوچه های اطراف آن وبالاخص محوطه

جلوامام زاده باطراحی ومهندسی دقیق،جلوه بسیار زیبایی به امام زاده ومحل داده است.

این اثر تاریخی در سال به شماره 430به ثبت رسیده است.[3]

26- بقعه سیدکرّارعلیه السلام

این بقعه درنزدیکی جاده گلپایگان به خوانسارودرابتدای روستای وانشان قراردارد.براساس مستندات

محلی ایشان ازنوادگان امیرالمومنین علیه السلام می باشند. گنبد این بقعه ازگل وخشت می باشد.                         

 27- بقعه پیش جنگ علیه السلام

این بقعه درنزدیکی مسجدحاجی شهرستان گلپایگان قرارگرفته است،طبق مستندات محلی ورود

این سید بزرگوارکه ازنوادگان امیرالمومنین علیه السلام است به گلپایگان همزمان باکاروان

عمران وناصربن علی علیهما السلام بوده است وباتوجه به این که درقدیم پیش جنگ عنوان

سپهسالارلشکربوده ایشان لقب پیش جنگ گرفته است.

 28- امام زاده داوودعلیه السلام

این بقعه که دارای گنبدی سبز رنگ وکوچک می باشد درنزدیکی میدان فردوسی گلپایگان قراردارد .

بنای بقعه متشکل ازیک سالن مستطیل کوچک است که ضریح آن تقریبادروسط ساختمان قراردارد،

بنا برمشهورنسب ایشان به امام سجاد علیه السلام می رسد.

 29- بقعه حضرت صالح علیه السلام

این بقعه دریکی ازمرتفع ترین مناطق گلپایگان (درارتفاعات موته) سره راه روستای تیکن

قرارگرفته است،ایشان ازبزرگان زمان خود بوده است که ازدست مهاجمان به بالای کوه پناه می برد

ودرآنجا به شهادت می رسد. ایشان از کرامات بسیاری برخورداراست به همین دلیل مردم منطقه

اعتقادخاصی به ایشان دارند.ساختمان این بقعه چندسالی است که دردوطبقه درحال نوسازی است.

راه مواصلاتی آن به همت هیات امنای آن ازپایین کوه تا جایی که بقعه واقع شده جهت رفاه حال زائرین تسطیح شده است.


     30- بقعه باب شیخ علیه السلام 

بقعه باب شیخ در دامنه کوه الوند درنزدیکی روستای رباط سرخ قرارگرفته است. ایشان ازبزرگان ،

شیوخ وعلمای زمان حیات خود بوده است که برای جهد درزمینه علوم ومعارف دینی به این مکان پناه برده است.                                                                                                                                                                                                             

 31 - امام زاده ابراهیم علیه السلام(سعیدآباد)

این امام زاده که ازفرزندان امام موسی کاظم علیه السلام می باشند در روستای درب امامزاده ودرمجاورت

روستای سعید آباد در ده کیلومتری غرب گلپایگان واقع شده وبه جهت مجاورت با سعیدآباد به امام زاده ابراهیم سعیدآباد

شهرت یافته است.

بنای این امام زاده ازخشت وآجرساخته شده ودارای گنبدی سه پوسته(سه پویه) است ،پوسته داخلی ومیانی آن

سالم مانده ولی پوسته ای که گنبد راتشکیل می دهد تغییرکرده وتبدیل به گنبدآهنی گردیده وهم اکنون

بر یک هشت ضلعی قرارگرفته است.

درصحن ورودی امام زاده کتیبه ای وجود دارد که یکی ازنفایس عهد صفویه است وباخط ثلث بر روی

سنگ مرمری توسط محمدرضا امامی وپسرش محمدحسن ونوه اش علینقی که قریب به

یک قرن (از1039تا1127هجری قمری ) ازمعروفترین کتیبه نگاران بناهای بزرگ ایران بوده اند ،

این مضمون نوشته شده است.

«بتوفیق الله تعالی وقربة له ، بنا نمود این عمارت خیر رادر زمان دولت پادشاه جم جاه ملائک سپاه ظلُّ الله

رواج دهنده مذهب حق ائمه اثنی عشر غلام با اخلاص امیرالمومنین حیدر علیه وعلیهم السلام الموید بالتوفیق الربانی

ابوالمظفر شاه عباس ثانی خلَّدالله ملکه وسلطانه ،نواب مستطاب خورشیداحتجاب زهراطینت فاطمه سیرت علِّیه عالیه

دلارام خانم جده ماجده آن اعلی حضرت کیوان رفعت مشتری منزلت خورشید منزلت ، امید که ثواب آن

کاروزین ایشان گردد.وکان ذلک فی شهر شعبان سنه ست وخمسین والف[4]کتبه محمدرضاالامامی.»[5] 



[1] . روستای وانشان در12کیلومتری گلپایگان کنار جاده گلپایگان به خوانسارواقع گردیده است.

[2] . ر ک : سیری درتاریخ وجعرافیای گلپایگان ، ص288.

[3] .ر ک: تاریخ گلپایگان افاضلی ص49.

[4] . سال 1056هجری قمری مصادف باچهارمین سال سلطنت شاه عباس دوم،1052-1077هجری قمری.

[5] .ر ک : سیری درتاریخ وجغرافیای ، ص120.

 


  
  

 

32- امام زاده عمران بن علی علیه السلام

 

 

 

 

 

امام زاده عمران بن علی که ازنوادگان امیرالمومنین علیه السلام می باشند درشمال شهرگوگد 6 کیلومتری شهرستان گلپایگان واقع گردیده ودارای گنبد ودوعدد گلدسته ودوصحن شمالی وجنوبی ودر قسمت غربی خیابان اصلی گوگد قرار گرفته است.

 گنبد قدیمی آن دو طبقه داشته و طبقه فوقانی آن ازچوب و روکش آن ازورقهای مس پوشیده شده بود که براثرپوسیدگی چوب های آن و ورقهای مس که بوسیله میخ استواربود کنده وبر زمین می ریخت ، لذا درسال 1350هجری شمسی با اجازه زعیم عالیقدر عالم تشیُّع وفقیه اهل بیت عصمت وطهارت حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی دامت برکاته ونظارت معتمد ین محلی ورق های مس قدیمی فروخته  شد و درمقابل ، مس جدید خریداری وگنبد به شکل زیبایی مرمت گردیداست.

 

                                                                                                                                               کتیبه های درب ورودی

امام زاده عمران بن علی دارای دودرب ورودی به داخل حرم مطهرمی باشد که سابقا ازچوب قیمتی ساخته شده بوده وبه شکل بسیارزیبایی منبت کاری گردیده که هم اکنون ای دو درب درداخل حرم درمحفظه  ی شیشه ای نگه داری می شود .این درب ها که درسال989هجری قمری توسط استاد امیرحسن جرفادقانی  ساخته  شده با خط نستعلیق اشعارذیل با تاریخ بر روی درب ها حک گردیده است. برقسمت بالای درب ها نوشته شده است:

                 فتح ابواب عنایت  برُخت گر اَزلیست        سرِّا ین حال  بمرآت ضمیرتو جَلیست

      وبرقسمت پایین این بیت آمده است:

                 کان سعادت که از آن اهل کمالند سعید       حاصل خلق جهان ازدرِ عمران عَلیست

 

    ضریح امام زاده

ضریح قدیمی این امام زاده که ازچوب قیمتی وبه شکل بسیارزیبایی منبت کاری گردیده هم اکنون بر روی قبرقرارگرفته که جلوه خاصی به آن داده است ،تاریخ ساخت آن دقیقاً معلوم نمی باشد ولی ازقرائن وشواهد مشخص می شودکه ساخت آن قبل از ساخت درب ها – قبل از سال 989ق - می باشد . برروی ضریح اسماء وصفات الهی با خط نستعلیق نقش بسته ودرقسمت شرقی ضریح سلسله نسب امام زاده به چشم می خورد که این امام زاده را از طریق محمد بن حنفیه به امام علی علیه السلا م منتسب می کند.

سلسه نسب آن حضرت: عمران بن حسین بن ابراهیم بن عبدالله بن محمد بن حسین بن ابراهیم بن عبدالله بن محمدبن الحنفیه

برروی ضریح قدیمی ضریح نقره ای زیبایی توسط استادکاران ساخته شده وبرروی آن نصب گردیده است.برروی صندوق مطهَّرآن حضرت رحل چوبی عتیقه ای قرار دارد که در سال 974هجری قمری ساخته شده است ،شخص واقف آن رحل نجاری متدین بوده است که وقف نامه را برروی آن بدین شرح نوشته است

«وقف صحیح شرعی نمود استادعین علی ابن استاد یوسف نجّارالخوانساری این رحل شریف برمزار حضرت قطب الاولیا امام زاده عمران بن علی التماس آنکه رحل مذکورراهیچ کس ازمزار بیرون نبرد ومتصرِّف نشود وکاتب وواقف را بدعای خیریاد کنند کتبه العبد علی بن محمود معرّف الخونساری فی شهر رمضان المبارک سنة974هجری قمری .»[1]

دراین بقعه بزرگانی چون عالم ربانی حاج آقامحمد معراج محمدی وحاج شیخ علی مولایی گلپایگانی مدفون می باشند.

اخیرا گنبد وگلدسته های آن  باز سازی وبا روکش طلایی به شکل زیبایی تزیین گردید

 

 33- امام زاده احمد بن عمران

 نسب ایشان طبق مستندات وشهرت محلی به امیرالمومنین علیه السلام می رسد وآن گونه که گفته شده فرزند امام زاده عمران واقع در گوگد می باشند. این بقعه درابتدای روستای آرجان درنزدیکی گوگدودرفضایی بازقرارگرفته است که امکان ساخت وسازوتوسعه حرم رافراهم ساخته است.

 34- بقعه بنت رقیه علیهاالسلام

این بقعه درروستای دم آسمان درنزدیکی گلشهر واقع شده است.مردم منطقه اعتقادزیادی به این خانم بزرگواردارند.طبق مستندات محلی ایشان ازنوادگان امام کاظم علیه السلام می باشد.

35- بقعه حضرت دانیال علیه السلام

این بقعه درکنارجاده مواصلاتی گلشهربه موته قرارگرفته است. ایشان از بزرگان زمان خود بوده اند.بقعه آن دارای گنبد دوپوش است که ارتفاع آن ازکف بسیارزیاد می باشد ،درداخل حرم سقف واطراف آن تازیر گنبدآینه کاری شده است.

 36- بقعه سیدعلاءالدین علیه السلام

 

این بقعه درروستای رکابدارنزدیکی شهرستان گلپایگان درمحیطی زیبا بین دشت وارتفاعات این شهرستان قرارگرفته است.نسبت این بزرگوار به امیرالمومنین علیه السلام می رسد.

37- بقعه باباعبدالله علیه السلام

بقعه با با عبدالله درخیابان فرمانداری شهرستان گلپایگان واقع شده است. وی ازبزرگان زمان خود بوده است ،مضجع شریف این بزرگوار زیرگنبد نسبتا بزرگ وسبزرنگ قرارگرفته که ازطریق راهرویی به حسینیه ای که درکنارآن قرارگرفته متصل می شود.

 

 

38- بقعه میرحمزه علیه السلام

سیدمیرحمزه که از بزرگان وصالحان ومورد احترام بوده نسب شریفش به امیرالمومنین علیه السلام می رسد.این بقعه درآرامستان روستای ابلولان قراردارد ،ساختمان اصلی بقعه یک اتاقک مربعی شکل کوچک است که سه مقبره درآن وجوددارد.

39-بقعه باب اولیاء علیه السلام

این بقعه درابتدای روستای ابلولان قراردارد.ایشان ازبزرگان وخوبان زمان خودبوده اند،ساختمان این بقعه به علت عدم رسیدگی درحال تخریب وازبین رفتن می باشد. 

40- بقعه حضرت یحیی علیه السلام

این بقعه برروی بلندی کوهی مشرف برروستای قالقان درکنارجاده قالقان به سعیدآباد قرارگرفته است. نسب ایشان به امام کاظم علیه السلام می رسد،گنبداین بقعه زردرنگ وازدوردارای چشم انداز زیبایی می باشد.



[1] . ر ک : دستنوشته های مرحوم آقای شجاعی.

 


  
  

 41-  بقعه بنت موسی بن جعفرعلیها السلام

این بقعه درهمجواری بقعه حضرت یحیی درروستای قالقان قراردارد،همانطورکه ازنام بقعه

مشخص است این بزرگوار ازنوادگان امام موسی بن کاظم علیه السلام است.فضای داخل بقعه

نسبتاوسیع می باشدوضریح آن بزرگواردرابتدای بقعه قرارگرفته است.

 42- امام زاده علمدارعلیه السلام(نیوان نار)

امام زاده علمدارازسادات بزرگواروازنوادگان امیرالمومنین علیه السلام می باشدکه مورداحترام اهالی منطقه است.

 43- بقعه سیدمحمدعلیه السلام( نیوان نار)

این بقعه که درنزدیکی امام زاده علمدارواقع شده وازذریه امیرالمومنین علیه السلام است.

 44- بقعه خالق بن بشیرعلیه السلام

ایشان ازبزرگان ومعتمد ین زمان خودبوده است،این بقعه که درروستای نیوان سوق(نیوان کوچک)

واقع گردیده سالیانی متمادی مرکزتجمع بسیاری ازدوستاران تشیع درسطح منطقه می باشد،

ضریح این بقعه به تازگی تعویض شده است.

 45-  بقعه آقامیراسماعیل علیه السلام

ایشان ازسادات بزرگوار،عابدومخلصی بوده اند که نسب ایشان به امام کاظم علیه السلام می رسد،

این بقعه درمجاورت مسجد تاریخی سرآورودر18کیلومتری شمال شرقی گلپایگان قراردارد.

مسجدسرآورمربوط به قرن هشتم هجری می باشد.برروی درب مسجدتاریخ 979هجری قمری

دیده می شود.دروسط دیوارسمت شمال مسجد ودرداخل فرورفتگی دیوارفوق ،منبرنفیس چوبی

وتاریخی قرارداردکه دارای کتیبه ای به خط نسخ می باشدودرپایان کتیبه سال811هجری قمری

حک شده است،ارتفاع منبر240سانتیمتروعرض آن60سانتیمتراست که دارای پنج پله می باشد.

 46- بقعه آقامیرمعصوم علیه السلام

ایشان نیزازسادات بزرگواروفرزندآقامیراسماعیل است،این بقعه درفاصله چندکیلومتری

بقعه پدربزرگوارش درروستای سرآورقرارداردکه دراطراف آن زمین های زراعی وقفی قرارگرفته است.

47- بقعه سیدرضی ،سیدمحمدوسیدابراهیم علیهم السلام

این بقعه درروستای اسفنجه قراردارد که سه نفرازنوادگان اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام

به نام های سیدرضی الله،سیدمحمدوسیدابراهیم معروف به باب سه تن نوردرآنجا مدفون میباشند.

                               

48- بقعه سیدمحمدعلیه السلام(حسن حافظ)

این بقعه که دارای گنبد دوار سبزرنگ وزیبا می باشد مأمن یکی ازنوادگان اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام است .

این بقعه که درروستای حسن حافظ درنزدیکی گلپایگان واقع شده درفضایی بسیارزیباوچشم نوازاست.

49- بقعه عزیزبن محمدعلیه السلام  

این بقعه ازسادات ونوادگان جلیل القدرامیرالمومنین علیه السلام واقع درروستای وارنیان است.ا

ین بقعه دارای فضای چهاگوش کوچکی است که گنبدسبزی روی آن قراردارد.

 

 50- بقعه سیدحسین وسیدعلی علیهماالسلام

این بقعه درروستای ملازجان قراردارد ،طبق مستندات محلی ایشان ازنوادگان امام زین العابدین علیه السلام

میباشند،دراین مکان فرزند ایشان به نام سیدعلی نیزمدفون ا

51بقعه قاسم لعل علیه السلام

بقعه این بزرگوارکه ازنوادگان امیرالمومنین علیه السلام می باشد درروستای ضامن آباد واقع گردیده است.

لازم به ذکراست که نسب ایشان با خطی خاص روی یک قطعه سنگ با ابعاد1در2وبه ارتفاع 80سانتیمتر

حجاری شده است.

52- امام زاده ابراهیم علیه السلام(اسفرنجان)

 این امام زاده درروستای اسفرنجا ن درنزدیکی شهرگوگدواقع گردیده است.ایشان ازنوادگان زیدبن علی علیه السلام

است شجرنامه ایشان به صورت کتیبه درداخل زیارتگاه بر روی چوب قراردارد.

 53- امام زاده سیدالسادات علیه السلام (اسفرنجان)

این امام زاده درکنارجاده کمربندی گوگد به سعیدآباد درکنارروستای اسفرنجان قرارگرفته،

نسب ایشان به امیرالمومنین علیه السلام می رسد، گنبد این بقعه ازکف دوازده مترارتفاع دارد،

ضریح کنونی آن درسال 1385شمسی نصب گردیده است.    

54- امام زاده میراسماعیل علیه السلام (اسفرنجان)

بقعه امام زاده اسماعیل درقبرستان قدیمی روستای اسفرنجان درکنار جاده اسفرنجان به گوگد

قرار گرفته است ، بنای این بقعه درسال 1386هجری شمسی به دستورحضرت حجة الاسلام والمسلمین

حاج شیخ غلام حسین محمدی گلپایگانی رئیس دفترمقام معظم رهبری مد ظله العالی بناء گردیده است.

درهنگام ورود به بقعه ازدرب اصلی درمقابل چشم زائرین کتیبه ای به چشم می خورد که شرح حال

این امام زاده را به طورمفصل ومستند به شرح ذیل بیان نموده است.

متن کتیبه :      

                                                 بِسمِ اللهِ اَلرَّحمنِ اَلَّرحیمِ

                          «الحَمد للهِ اَلَذِی هَدانالِهذا وَمَا کُنّا لَنَهتَدِیَ لَولا اَن هَدانَا اَللّه»     

خدای بزرگ راسپاسگزارم که به این بنده ناچیزتوفیق بنای این بقعه مبارکه رابرمضجع شریف امام زاده

عظیم القدرجناب میراسماعیل عنایت فرمود،برای مزید معرفت وبصیرت بیشترمومنین مخصوصا

نسل های آینده لازم می دانم چگونگی کشف این مزارمبارک را بیان کنم ،مرحوم والد بزرگوارم

حضرت آیة الله حاج میرزا ابوالقاسم محمدی امام جمعه گلپایگان سال های متمادی دراین روستا ساکن بودند

ودرطول عمرخودهرشب اواخرشب به بالای پشت بام منزل مسکونی خود (معروف به بیرونی) می رفتند

وزیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام را می خواندند . درسال های 1340هجری شمسی مکررا  به

 من می فرمود : پسرم در قبرستان این روستا شب ها اواخر شب نور عجیبی را می بینم که دائما در

حال حرکت و جا به جایی در یک محدوده ی معین است ابتدا فکر می کردم کشاورزان مشغول آبیاری

زمین های زراعی اطراف قبرستان هستند اما متوجه شدم که در فصل زمستان که زمین پوشیده از برف است

و آبیاری وجود ندارد باز این نور مشاهده می شود حتی یک شب برادر بزرگم را به بالای بام برده و این نور

را به او نشان داده بودند ، خاطر نشان می کنم که این قبرستان در سمت قبله ی منزل ایشان واقع است و

فاصله ی آن منزل با قبرستان حدود 200 متر است تا اینکه مرحوم ثقة الاسلام آقای شیخ محمد بخشنده

طبق رسوم محلی شبی را در این قبرستان بالای قبر شخصی که تازه دفن شده بود در خیمه ای به قرائت قرآن

مشغول بود . آن مرحوم می گفت : برای تجدید وضو اواخر شب از خیمه ی خود خارج شدم و این نور

عجیب را در نقطه ای از قبرستان مشاهده کردم برای کشف حقیقت به طرف آن حرکت کردم ،

به نزدیک آن محل که رسیدم نور خاموش شد به خیمه ام برگشتم دوباره روشن شد چندبار این

مسئله تکرار شد . به ذهنم رسید سنگی را به محل ظهور آن نور پرتاب کنم شاید روز بعد چیزی پیدا

کنم سنگ را پرتاب کردم روز بعد در جای سقوط سنگ هیچ چیز عادی مشاهده نکردم و اثری از

قبر یا قبور در آن محل نبود زمین بایری بود به فکرم رسید خاک های آن محل را کنار بزنم شاید

این معما حل شود همین کار را کردم بعد از مقداری کاوش ناگاه سنگ قبر این امام زاده ی بزرگوار

از زیر خاک ها پیدا شد و با قرائت متن مکتوب بر آن سنگ که به زبان عربی حک شده بود

هویت و عظمت این امام زاده برایم معلوم شد کم کم ماجرا به گوش اهالی دور و نزدیک رسید

و مورد توجه مردم قرار گرفت ،این بود شرح چگونگی این مرقد پاک که هم اکنون ملجا و

ماوای مستمندان و گرفتاران است و با گذشت زمان بیشتر مورد توجه مومنین قرار گرفته و

می گردد و هرساله افراد زیادی از نقاط دور و نزدیک آنرا زیارت می کنند و حاجات می طلبند .

«این جانب غلام حسین محمدی فرزند آیة الله ابوالقاسم ابن آیة الله علامه محمد مهدی محمدی اسفرنجانی ،

از همه زائران این بقعه مبارکه برای خود و بانیان این مزار شریف التماس دعا دارد . 1386 برابر 1428 قمری.»

55-بقعه شریف شهداء معروف به دَرَّه شهیدان

دَرَّه شهیدان معروف به گوشه درنزدیکی روستای رباط سرخ دردامنه کوه قرارگرفته است.

بنابرآنچه شهرت دارد دراین مکان مقدس شهدای زیادی ازخا ندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم

مدفون هستند،درقدیم الایام بزرگان واهل دل ازجمله آیة الله سیدجمال الدین گلپایگانی پا برهنه به

این مکان مشرف می شدند.درحال حاضرعلاوه برچندامام زاده ای که دراین مکان شریف مدفون

هستند تعدادی ازشهدای گمنام نیزدراین منطقه به خاک سپرده شده اند.دراین منطقه دوبقعه مجزاقرار

داردکه با فاصله کمی ازهمدیگراحداث شده اند.

56-بقعه نورمحمد علیه السلام

این بقعه درفاصله کمی ازروستای فاویان قرارداردومعروف به امام زاده بابانورمحمدمی باشد.

ایشان ازنوادگان امیرالمومنین علیه السلام هستند.

 


  
  

 گزارش مختصری ازمجلس سوگواری وعزاداری

امام موسی بن جعفرعلیهما السلام برگزار گردید


همزمان با شهادت هفتمین اخترآسمان امامت و ولایت امام موسی بن جعفر علیهماالسلام

مجلس عزاداری وسوگواری صبح روزبیست پنجم رجب مطابق با چهارم خرداد درکنارتربت

امام زاده سید السادات شهرستان گلپایگان ازطرف مرکزرسیدگی به امورمساجد شهرستان گلپایگان

وهیات امناء وکارکنان امام زاده سید السادات باحضورجمع کثیری ازاقشار مختلف اعم ازفرهنگیان،

بازاریان،ومردم ولایت مدارشهرستان برگزار گردید،دراین جلسه که جمعی از طلاب علوم دینی

حوزه علمیه امام خمینی(ره)به همراه اساتیدومدیرحوزه وروحانیت شهرستان حضور داشتند

درابتداء آیاتی چندازکلام الله مجیدقرائت گردید سپس یکی ازمداحان اهل بیت علیهم السلام

درسوگ امام کاظم علیه السلام به عزاداری پرداخت .

     

 

آنگاه حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ سعید نخعی گلپایگانی طی سخنانی به ابعاد مختلف

زندگانی امام کاظم علیه السلام اشاره کرد،درابتداءفرمودند امام کاظم علیه السلام

طبق نقل مشهوردرهفتم صفر128ق درسرزمین ابواء(بین مکه ومدینه)متولدودر

بیست وپنجم رجب 183ق در55سالگی درزندان هارون الرشیدخلیفه عباسی براثرشکنجه

ومسمومیت به شهادت رسید،سپس ایشان به بعدعلمی وعبادی ومبارزاتی آنحضرت

اشاره کرد وگفت امام کاظم علیه السلام دوران چهارخلیفه عباسی(منصوردوانیقی،مهدی

وهادی عباسی وهارون الرشید)رادرک کرده وباتمام آن ها خصوصاهارون الرشید مبارزه

نمودودرمقابل آن هاایستاد،اوباظالم وظلم سخت مخالف بود واعانه بر ظالمین را حرام دانسته

وبه شدت با آن ها برخورد می کرد،لذا آنحضرت درحدیثی خطاب به شیعیان ضمن سفارش

به رعایت تقوا وپرهیزکاری می فرماید حق را بگویید اگرچه گفتن آن سخت است وهزینه هایی

را به دنبال دارد ولی در پایان نجات هر انسانی در بیان حق است ،واز باطل دوری بجویید چون

هلاکت هر انسانی در دنباله روی از باطل است،این مبلغ دینی به دنبال توصیه امام(ع) به حفظ

تقوا فرمودند:گلپایگان همیشه تاریخ مهد علم وتقوابوده واخیرا نیزعلماءوبزرگانی

همانند :آیة الله العظمی حاج سیدجمال الدین گلپایگانی و

آیة الله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی راداشته وهم اکنون نیز مفتخربه وجود

شخصیت های علمی می باشد که در راس همه آن ها مرجع عالیقدرحضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی است

، لذااین منطقه با سایرمناطق متفاوت است وباید همگان بر این امر مواظبت داشته واین افتخار را حفظ کنیم ،

ایشان در ادامه سخنان خود فرمودند : امام کاظم علیه السلام هیچ گاه درمقابل طاغوت های زمان خود

سرخم نکرد وتسلیم آن ها نشد بلکه همیشه درمقابل آن ها گام بر می داشت ،موضعگیری آن امام

دربرابر طاغوت ها به قدری بود که آنحضرت وقتی یکی از شاگردانش به نام زیادبن ابی سلمه را از

همکاری با دستگاه طاغوتی نهی کرد ،او گفت:من عیالمند وآبرومندم ونیازواحتیاجم باعث شده که در

دستگاه آن ها کار کنم تا معاش زندگی را تامین نمایم،دراینجا امام (ع)به او فرمودند:هرگاه من

ازبالای ساختمان بلندی بر زمین سقوط کنم وقطعه قطعه شوم برایم بهتر است از این که عهده دار کاری

ازکارهای آن ها گردم یابر فرش یکی از آن ها گام بگذارم، حجة الاسلام نخعی به این نکته اشاره کرد

که امام کاظم نه تنها خود با حکام بنی العباس همکاری نداشت که هر یک از اصحابشان راکه با دستگاه ظلم

همکاری می کرد،از این کار نهی نموده وآن ها را از اعانه بر ظلم منع می فرمود،درپایان به

داستان صفوان جمال که از اصحاب وشاگردان خاص آنحضرت بود اشاره کردندکه

روزی خدمت حضرت رسید امام به اوفرمودند همه کارهایت خوب است جزیک کار،

صفوان گفت یابن رسول الله آن یک کارچیست؟حضرت فرمودند :این که شتران خودرابه

هارون کرایه داده ای، صفوان گفت:آن ها را برای کارشایسته که امرحج باشد کرایه داده ام

وخودم همراه آن ها نمی روم،حضرت فرمودند آیاپول کرایه ها بردستگاه هارون هست یانه؟

وآ یا دوست داری که آن ها زنده بمانند تا کرایه تو پرداخت گردد یانه؟ صفوان گفت آری،

در این هنگام امام (ع)فرمودند:هرکس بقای آن ها را دوست بداردجزء آن ها است وکسی که

جزء آن ها باشد در دوزخ خواهد بود.

 

 


  
  

 

سیمای فرزانگان گلپایگان (5)                    سعید نخعی گلپایگانی

                                                                                                                                                                    


نگاهی به زندگی مرحوم آیت ا... حاج آقا ریحان الله نخعی گلپایگانی

 

                                                           

 

 

مرحوم حاج آقا ریحان الله فرزند مرحوم آیت الله آخوند ملازین العابدین نخعی گلپایگانی، از علما و دانشمندان بافضل و باتقوا بود، او در سال 1318 قمری در گلپایگان متولد شد، پس از خواندن مقدمات نزد پدر خویش آخوند ملازین العابدین در سال 1338 به شهرستان اراک رفت و از محضر علمای آنجا مانند: میرزا ابوالحسن عراقی و حاج میرزا محمدعلی خان و سایر علمای اراک بهره برد و در سال 1340 قمری همزمان با تأسیس حوزه علمیه قم به قصد بهره مند شدن از محضر آیت ا... العظمی حائری به قم آمد و در آنجا سکونت گزید.

در خلال این ایام هنگام تعطیلی حوزه به گلپایگان می رفت و به سبب سوابق خانوادگی و توجهی که اهالی آن شهر به وی داشتند در آنجا به ترویج دین و انجام امور شرعی و رفع حوائج مردم می پرداخت، این روش سالیان متمادی چه زمان حیات مرحوم آیت ا... حائری و چه پس از فوت ایشان ادامه داشت. وی چند سالی هم به نجف مشرف شده و طبق گفته خود ایشان از محضر حضرات آیات عظام: اصفهانی، سیدجمال الدین گلپایگانی و سایر علمای آنجا بهره مند شده و در نجف اشرف ضمن شرکت در دروس خارج به تدریس هم اشتغال داشته است.

مرحوم آقای رازی در گنجینه می نویسد:

» ایشان از دودمان سردار لشکر مولا امیرالمؤمنین (ع) جناب مالک اشتر نخعی صحابی جلیل القدر می باشد و بر این نویسنده هم حقی دارد؛ زیرا مقداری از خیارات مکاسب را در نجف اشرف خدمت معظم له خوانده ام.«

مرحوم حاج آقا ریحان ا... دارای طبع شعر و ذوق سرشاری بوده و اشعاری در مدایح دارند. در میلاد مسعود حضرت بقیه ا... الاعظم (عج ا... تعالی فرجه الشریف) گوید:

صفحه گلزار را نشاط یکسر گرفت

به مژده وصل یار روح به پیکر گرفت

ز فیض ربّ جلیل نسیم جنّت وزید

مسند ایوان عشق شوکت و زیور گرفت

واسطه عدل و داد قدم به دنیا نهاد

پیر کهن سال دهر زندگی از سر گرفت

صبح سعادت دمید، به مردگان جان رسید

مهدی موعود ما، پرده ز رخ برگرفت

دیده برنا و پیر، روشن از این نور شد

صفحه گیتی نگر، زینت دیگر گرفت

مولد سلطان عصر، ملجأ امت رسید

طلعت زیبای او غبار از اختر گرفت

فخر با فلاکیان کنند این خاکیان

که کردگار از بشر به خلق رهبر گرفت

راهنمای نجات والی بر کاینات

مقام مولایی از خالق اکبر گرفت

ذره ای از جود او حاتم را شد نصیب

نشانی از زهد او بهره اباذر گرفت

قطره ای از حکمتش داده به لقمان خدای

ز نظم و تدبیر او سهم سکندر گرفت

ز حشمت جاه او برده سلیمان نصیب

که شوکت قدرتش کهتر و مهتر گرفت

ز عدل او رشحه ای گرفت نوشیروان

که شهرت داد او صفحه دفتر گرفت

مظهر اوصاف حق ختم رسولان شده

قائم موعود ما ارث پیمبر گرفت

کسی که دست نیاز کرد به سویش دراز

ز خالق چاره ساز جنت کوثر گرفت

با »نخعی« گو ترا جرم فزون از حد است

به مدح شه می توان شافع محشر گرفت

مرحوم حاج آقا ریحان ا... مدتی را در نجف اشرف سپری نمودند تا آن که مرحوم آیت ا... العظمی بروجردی به قم آمدند و سرپرستی حوزه را عهده دار گردیدند. بعد از آن ایشان هم به قم بازگشتند و ضمن شرکت در درس مرحوم آیت ا... بروجردی و بهره مند شدن از فضایل و معنویات آن مرد بزرگ به تدریس فقه و اصول پرداخت. در این مدت تا زمان فوت مرحوم آیت ا... بروجردی از جمله کسانی بود که در کنار معظم له قرار داشت و از اصحاب و یاران نزدیک آن بزرگ مرد به شمار می آمد و با کوشش و نیت پاک و خالصانه در خدمت ایشان به رتق و فتق امور پرداخت و انجام وظیفه نمود.

مرحوم حاج آقا ریحان ا... در مصاحبه ای که با مجله حوزه داشتند در همین خصوص فرموده بودند:

» آیت ا... بروجردی به خاطر آشنایی قبلی که با حقیر و مرحوم پدرم داشت، به من عنایت خاصی داشتند و برخی از امور را به من محول کردند. از جمله: اگر طلبه ای را می خواستند مسوولیتی بدهند، تشخیص صلاحیت آن شخص، به من واگذار می شد و پس از تأیید صلاحیت، نامه او را می نوشتم و آیت ا... بروجردی امضا می کردند و همچنین از جمله اعضای هیأتی بودم که برای رسیدگی به امور حوزه و طلاب، از طرف آیت ا... بروجردی تعیین شده بودند.

                             

در این هیأت حضرت امام (رحمه ا... علیه) و مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری هم عضویت داشتند. علاوه بر این کارها، در برخی از جلسات استفتایی که مهم بود، شرکت می کردم.

 

                            

مرحوم آیت ا... بروجردی به تبلیغات، بسیار اهمیت می داد. سعی داشت که از طلاب فاضل، برای تبلیغ در شهرستان ها و حتی خارج از کشور، استفاده شود. به همین منظور هر گاه زمینه فراهم می شد، فوری اقدام می کرد. روی همین برنامه، بنا بر تقاضای عده ای از مؤمنین تهران که از ایشان خواسته بودند فردی را برای اقامه جماعت و تبلیغ و ارشاد به مسجد پنبه چی بفرستند، آن مرحوم، مرا فرستادند و در نامه ای خطاب به مردم آن جا نوشتند:

«من آقای نخعی را که مورد اعتماد من است، برای امامت جماعت و تبلیغ و رسیدگی به امور محل، به سوی شما فرستادم و ... .»


 

آشنایی ایشان بامرحوم امام اعلی الله مقامه  

درموردآشنایی بامرحوم امام خمینی اعلی الله مقامه درمصاحبه ای فرموده بودند : «آشنایی من با امام هنگامی آغاز شد که برای ادام? تحصیل به اراک رفتم. ما با همدرس مرحوم آیت‏الله حائری می‏رفتیم و فقه و اصول را با ایشان و آقای فرید گلپایگانیوآقا سید محمد داماد مباحثه می‏کردیم. مرحوم آیت‏الله حائری، جلسه‏‏ای خصوصی داشتند که در آن جلسه هم، ما چهار نفرشرکت می‏کردیم. در درس معقول مرحوم شاه‏آبادی هم شرکت می‏کردیم. بعد از انقلاب اسلامی که موفق شدم چندبار به خدمت ایشان برسم، خیلی به من اظهار لطف کردند و به مأموران حفاظت بیت گفته بودند: آقای نخعی هر وقت آمد، هیچ گونه مزاحمتی برایش به وجود نیاورید. در گذشته خیلی با هم انس داشتیم. وقتی که می‏رفتم خدمتشان، تا می‏خواستم از جا برخیزم،می‏فرمودند: قدری دیگر پیش ما بمان ![1]   
 درمورد
رابطه ی حضرت امام خمینی (ره) با آیت الله بروجردی (ره) فرموده بودند: « رابطه ی این دوبزرگوار خیلی خوب بود. امام به آیت الله بروجردی خیلی علاقه مند بودند و آیت الله بروجردی هم به ایشان عنایت داشتند.

امام خیلی دلشان می خواست که بیت آیت الله بروجردی از هر جهت خوب باشد، از این رو نسبت به برخی از اطرافیان ایشان حساس بودند. ایشان از همان ابتدا انقلابی بودند.».



[1] - پابه پای آفتاب ، ج 4 ، ص 286.

 

مرحوم حاج آقا ریحان ا... بنا به گفته خودشان حدود 40 سال در تهران به اقامه جماعت و ترویج دین و رفع حوائج شرعی مردم پرداخته و در خلال این مدت از بحث و مطالعه باز نمانده و جلسات مباحثه علمی مستمری با علمای طراز اول تهران داشته.

 

دراین موردحجةالاسلام و المسلمین سید عباس حسینی قائم مقامی درخاطرات خود این گونه می گوید که : « محله ای که زندگی می کردم، تعدادی از برجسته ترین شاگردان آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) (مؤسس حوزه علمیه قم) را در پیرامون خود سکنی داده بود، حضرات آیات سید جعفر شاهرودی، شیخ حسن فرید گلپایگانی، حائری گلپایگانی، ریحان الله نخعی گلپایگانی و سید مرتضی ایروانی، که از هرکدام نکته های به یادماندنی و شنیدنی درخاطر دارم، این مجموعه به همراه برخی دیگر همچون مرحوم آیت الله سید احمد هاشمی گلپایگانی روزها جلسه مباحثه علمی داشتند که از آن به «بحث کمپانی» تعبیر می شد.

 

            

              ازسمت راست حضرات آیات:حاج شیخ حسن فریدگلپایگانی،حاج مقدسی،

                    حاج آقاریحان الله نخعی گلپایگانی،حاج سیدمحمدحایری گلپایگانی،

                                          آل آقا و حاج آقا مرتضی حائری زاده


وفات ومحل دفن

سرانجام در پی بیماری ممتدی که به آن ابتلاء داشت، در شب جمعه دوم ربیع الثانی سال 1412 قمری مطابق با نوزدهم مهرماه سال 1370 شمسی در 94 سالگی دعوت حق را لبیک گفته و به رحمت ایزدی پیوست.

جنازه ایشان پس از تشییع باشکوه در تهران به قم منتقل گردید و در آنجا از سوی طبقات مختلف مردم خصوصاً طلاب، علما و آیات عظام از مسجد امام حسن عسگری (ع) تشییع و پس از ادای نماز توسط مرجع عالیقدر حضرت آیت ا... العظمی حاج شیخ لطف ا... صافی گلپایگانی ، در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه (س) در بقعه شماره سه (معروف به قوام) مدفون گردید.

منابع:

4) مجله حوزه، شماره 47، ص 39

 1 ) گنجینه دانشمندان، ج 3، ص 585

2) دست نوشت های دانشمند محترم استاد محمد وحید گلپایگانی

3) کتاب دانشمندان گلپایگان، جلد 1

                                                                                                

 

 

 


93/8/26::: 10:24 ع
نظر()
  
  

 

 

 

 

 

سیمای فرزانگان گلپایگان(5)

 

 

                                                      

مختصری از شرح احوال عالم وارسته مرحوم آیةالله آخوند ملا زین العابدین نخعی گلپایگانی

 

  تولد و تحصیلات

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آیت ا... آخوند ملازین العابدین (1) طاب ثراه در سال 1267 قمری در گلپایگان متولد 

و تحصیلات مقدمات را نزد علمای آن جا خصوصاً برادر بزرگوارش آخوند ملامحمدتقی نخعی گلپایگانی معروف به 

حاج آخوند فراگرفت و بعد از آن به قم و اصفهان مسافرت نموده و از محضر آیات عظام آن جا استفاده تا به درجه

اجتهاد و استغناء از علمای اصفهان رسیده و سپس مهاجرت به نجف اشرف نموده و مدتی از مجلس بحث

مرحوم حاج میرزا حبیب ا... رشتی (1234-1312 ق) و فاضل ایروانی استفاده کرده آنگاه مسافرت به سامرا

و مدتی طولانی از محضر و درس مرحوم آیت ا... مجدد حاج میرزا محمدحسن شیرازی بهره مند شده به نحوی

که در اصحاب خاص ایشان مورد توجه آن مرحوم گردیده و با مبرّزین و کملین اصحاب میرزا چون

مرحوم آیت ا... حاج ملا فتحعلی اراکی، مرحوم آیت ا... سیدمحمد فشارکی، مرحوم آیت ا... حاج سیداسماعیل صدر،

مرحوم آیت ا... میرزا محمدتقی شیرازی و مرحوم آیت ا... حاج میرزا حسین نوری اعلی ا... مقامهم جلیس،

هم بحث بوده و مقامات و معارف عالیه را با چنین اصحابی درک نموده و سپس به اصرار جمعی از علما مراجعت

به گلپایگان نموده و در آن جا مرجعیت تامه داشته و به ترویج دین و امر افتاء و قضاء و اصدار احکام شرعیه

و رتق و فتق امور مردم و رفع حوائج و گرفتاری های عامه می پرداخته تا آن که در چهاردهم ربیع الثانی 1347 قمری

وفات یافته و در مقبره ای در کنار در خروجی مسجد حجت الاسلام در شهر گلپایگان مدفون گردیده است. »

رحمه ا... علیه رحمه واسعه«.

از قضایای قابل توجه این که فرزند برومند ایشان مرحوم آیت ا... حاج آقا ریحان ا... نخعی گلپایگانی در بعضی

از نوشته های خود آورده اند که مرحوم والد هنگامی که در حال احتضار بودند و قوای ایشان به کلی از کار افتاده

و قادر به حرکت نبودند و علمای گلپایگان در اطراف بستر ایشان نشسته بودند دفعهً به غیر اختیار برخاسته و

چشم به اهل مجلس گشوده و فرموده نشسته اید در حالتی که پیامبر اکرم (ص) وارد شد و مجدداً چشم بسته و

در بستر آرمیده و به رحمت ایزدی پیوسته است.

در کتاب سرّ دلبران تألیف آیت ... حاج شیخ مرتضی حائری (رحمه ا...) آمده: در آن موقعی که مرحوم والد (2)

در قم بودند و درس خارج اصول و فقه می فرمودند و شاگردان فاضلی مانند آقای سیدمحمدتقی خوانساری و

آقای سیداحمد خوانساری (که هر دو از مراجع تقلید شیعه بودند) در درس ایشان حاضر می شدند و مخلص در

سنین قبل از بلوغ بودم، می شنیدم که ایشان فرموده بودند: آقای شیخ زین العابدین از علمای درجه اول شیعه

می باشند، ایشان بر »دُرر« مرحوم والد هم اشکالاتی نموده اند و در حاشیه »دُرر« نوشته اند. آنچه به نظرم

می رسد، مرحوم والد با کمال احترام سر منبر تدریس اسم ایشان را می برد و متعرض اشکال معظم له می شد،

علی الظاهر از جناب آقای حاج آقا روح ا... خمینی (3) حفظه ا... شنیدم که از گلپایگان، مسأله ای از مرحوم

حسین نائینی که آن روز اول مدرس یا در طبقه اولی مدرسین اجتهاد و نظر بودند و مرجعیت تقلید هم داشتند

[پرسیدند‍]، ایشان نوشته بودند: » تعجب است با وجود شیخنا الاستاد آقای شیخ زین العابدین در گلپایگان،

سؤال مسأله از من می شود.«

در این جا لازم است به نامه مرحوم آخوند خراسانی و شیخ عبدا... مازندرانی در پاسخ به مجلس شورای ملی

که در کتاب اسناد روحانیت و مجلس نوشته آقای عبدالحسین حائری می باشد اشاره شود، مبنی بر انتخاب

بیست نفر از علما که از مجتهدین و متدینین و مطلع از مقتضیات زمان جهت عضویت در مجلس شورا و

نظارت بر قوانین و تطبیق آن با شریعت مقدسه که در این خصوص مراجع معظم تقلید نجف بیست نفر را

مجلس معرفی نمودند که از جمله آنها یکی مرحوم آخوند ملازین العابدین و دیگری مرحوم شیخ عبدا... گلپایگانی

بوده است.

در پایان به نقل یکی از معمرین موثق، مرحوم آخوند ملازین العابدین نخعی هنگام بازگشت از نجف اشرف در

معیت برادر بزرگوارش مرحوم آخوند ملامحمدتقی نخعی مشهور به حاج آخوند که در آن سال به حج مشرف شده

و در عتبات عالیات به یکدیگر پیوسته بودند عازم گلپایگان شده متفقاً وارد این شهر شدند و مورد استقبال مردم

قرار گرفتند در این وقت شاعر مشهور و خوش سخن آن سامان مرحوم ثقه الاسلام والمحدثین میرزا غلام حسین

واعظ گلپایگانی متخلص به (پریشان) که در سرودن اشعار ذوقی سرشار و طبعی لطیف داشته قصیده غرّای

ذیل را در مدح آن دو بزرگوار سروده تقدیم داشت.

بر مشام جان، شمیم وصل جانان می رسد

یا خود از شهر سبا مرغ سلیمان می رسد

دیده پیر و جوان گردید روشن آن چنانک

پیرهن از مصر پنداری به کنعان می رسد

خلق را از شاخ شادی نوگل غیرت رسید

خوش فرح بخشا بهاری در زمستان می رسد

در مِنای شوق یاران جان و دل قربان کنند

کز مِنا عیدی مبارک تر ز قربان می رسد

مسجد و محراب را امروز وجد دیگر است

آری آری رونق این زینت آن می رسد

جبرئیل است این که می آید فرود از آسمان

یا برید از پیشگاه پشت ایمان می رسد

حاجی ناجی تقی متقی آن کاز شرف

خادمش را فخر بر دارا و خاقان می رسد

آن که اندر علم و حلم و زهد و تقوی و ورع

نیست اغراق ار همی گویم به سلمان می رسد

                                                                                       « سعید نخعی گلپایگانی»

پانوشت ها:

(1) فرزند مرحوم آخوند ملامحمدرضا و داماد مرحوم آیت ا... العظمی آخوند ملازین

العابدین گلپایگانی (معروف به حجت الاسلام)

(2) مرحوم آیت ا... العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم منظور است.

(3) امام خمینی (قدس سره).

 

 

 

 

 


93/8/26::: 2:20 ع
نظر()
  
  

                          سیمای فرزانگان گلپایگان(2)    

مختصری از شرح احوال مرحوم آیة الله حاج میرزا هدایة الله وحید گلپایگانی

 

                                    

                             

                             

مرحوم حاج میرزا هدایة الله فرزند آخوند ملامحمدجواد نخعی[1] که ازعلمای بزرگ و محترم گلپایگان می باشد در سیزدهم رجب سال   1312قمری در گوگد گلپایگان متولد شده تحصیلات مقدماتی مانند صرف و نحو ، معانی ، بیان ، منطق ، فقه و اصول را نزد علمای گوگد و همچنین پدر بزرگوارش در مدرسه ای که درگوگد به وسیله مرحوم حاج آخوند تأسیسشده بود ، فرا گرفت .در سال 1322 قمری هنگامی که مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائریاز عراق به ایران آمد و در شهر اراک رحل اقامت گزید ایشان بنا به امر پدرکه در دوران تحصیل در نجف با آیة الله حائری سابقه دوستی و آشنایی داشته مکلف شد به اراک برود ، بعد از عزیمت به اراک از محضر اساتیدی همچون مرحوم آیة الله آقانور اراکی و حاج میرزا محمدعلی خان و همچنین از حوزه درس آیة الله حائری استفاده نمود .    

 

هجرت به قم

 

 در سال 1340 قمری هنگامی که آیة الله حائری به قم مهاجرت نمود و حوزه و شاگردان خود را به آنجا منتقل کردند از جمله کسانی که ایشان را در این سفر همراهی کرد مرحوم حاج میرزا هدایة الله بود .

مرحوم شیخ محمدشریف رازی در کتاب گنجینه دانشمندان در شرح احوال ایشان می گوید : " مرحوم حاج میرزا عبدالحسین صاحب الداری بروجردی که مُقسّم شهریه مرحوم حائری بود در اراک برای نگارنده گفت که چون پیام ایشان به اراک رسید اول کسی که به اتفاق آقای حاج میرزا هدایة الله وحید گلپایگانی به ایشان پیوست بنده بودم ، که بعد از دو ماه که شهریه محصلین حوزه اراک را پرداختیم به قم آمده و خدمتشان رسیدم ، فرمودند : ما ماندنی شدیم اگر شما هم بخواهید بمانید خدا کریم است بروید و خانواده خود را بیاورید ، سپس آقای حاج میرزا هدایة الله به اراک رفته و رفقا و اصحاب آیة الله را از قضیه اطلاع داده و خانواده خود و مرا به قم آورد و کم کم رفقای اراک به قم آمده و رفته رفته حوزه علمیه قم تأسیس گردید و پیش بینی ها و پیش گوئیهای حضرات ائمه معصومین (ع) مصداق یافت ."

از آنجایی که آیة الله حائری به سبب آشنایی و دوستی دوران تحصیل در عراق با مرحوم آخوند ملامحمدجواد و کفایت و کاردانی و هوشمندیی که در وجود شاگرد خود یافته بود قسمتی از کارهای مربوط به حوزه و سرپرستی امور طلاب و تولی مدرسه فیضیه را برعهده او واگذار نمود .

ایشان ضمن استفاده از محضر استاد به انجام امور محوله پرداخت تا در سال 1350 قمری پدرش آخوند ملامحمدجواد بدرود حیات گفته و به رحمت ایزدی پیوست ، در این وقت اهالی گلپایگان از محضر آیة الله حائری تقاضا نمودند که حاج میرزا هدایة الله را برای ترویج دین و ارشاد مردم به آنجا اعزام نماید .

در پی تقاضا و برای بردن ایشان چند نفر از محترمین و روحانیین محلی به قم آمدند و پس از چند جلسه گفتگو و اصرار موافقت آیة الله حائری را جلب نموده و در معیت مطلوب خود به گلپایگان رهسپار شدند .

مرحوم آیة الله حائری در پاسخ اهالی گلپایگان نامه ای خطاب به یکی از بزرگان و محترمین محل چنین مرقوم فرموده اند : « بسم الله الرحمن الرحیم ، به عرض میرساند امید است وجود شریف جناب عالی پیوسته در ترویج شریعت طاهره موید و منصور بوده باشد ، مرقومه شریفه شما را که در موضوع حرکت دادن جناب مستطاب شریعتمدار ثقة الاسلام آقای آمیرزا هدایت الله دام تأییده برحسب خواهش و تمنا اهالی آن حدود مرقوم فرموده عزّ وصول بخشیده اگرچه با علاقه مندی حقیر و استفاده ی طلاب از وجود شریف ایشان مایل به حرکت ایشان نبوده ولی به جهات ملحوظه که اشعار شده بود البته تشریف داشتن در آن حدود اهم است. لهذا اقدام نموده خاطر شریف را مستحضر داشته که مراتب علمیت و فضل معظم له مکشوف است که بحمدالله به درجات عالیه نایل و دارای مرتبه استنباط احکام شرعیه و اجتهاد هستند و از حیث تقوی و اخلاق هم نهایت اطمینان را به جناب ایشان دارم .امید است که اهالی آن صفحه هم وجود شریف ایشان را که واقعا نعمت بزرگی است مغتنم شمرده واستفاده نمایند، والبته جناب مستطاب عالی هم که بحمدالله در آن حدود مروج اسلام وموجب چشم روشنی ماهاست در ترویج معظم له کوتاهی نخواهید فرمود ادام الله تعالی ایا م افاداتکم الشریفه ، والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته. الاحقر عبدالکریم الحائری» از متن نامه میزان تعلق خاطر شریف آیة الله حائری به حاج میرزا هدایة الله به خاطر حسن نظری که به این مرد خیراندیش و خدمتگزار داشت به خوبی آشکار است لذا یکی از روحانیون معمر و محترم گلپایگان به نام  آخوند ملامحمدابراهیم قرنی[2] نقل کرده از جمله افرادی که به قم رفته بودیم برای آوردن آقای وحید ، من بودم که به این کار خیلی اصرار می ورزیدم ، برای آخرین بار که خدمت آقای حائری رفتیم ایشان ضمن بیانات و سفارشاتی که در این باره کردند ، خطاب به من که خیلی اصرار به این کار داشتم فرمودند : " در حقیقت شما با بردن میرزا هدایت الله به گلپایگان دست راست مرا از من گرفتید " من هم در پی سخن آیة الله اظهار کردم : " قصد ما از گرفتن و بردن دست حضرت عالی این است که آن را برای بوسیدن و استشفا همواره در اختیار داشته باشیم و چشم ما با آن روشن باشد ."

آیة الله حائری که از این بدیهه خوششان آمد تبسمی بر لب آوردند و ما را دعا کردند .

 

احیای مدرسه علمیه

 

مرحوم حاج میرزا هدایة الله هنگام ورودشان به گلپایگان قبل از هرچیز مدرسه علمیه ای که از مرحوم آخوند ملامحمدتقی نخعی ( حاج آخوند ) به یادگار مانده بود و رو به ویرانی می رفت را با امکانات بسیار کم آن روز بازسازی و دایر نمودند ، و طلابی که از اهالی گلپایگان و خوانسار هنگام عزیمت ایشان با میل و رغبت خود همراه ایشان به گلپایگان بازگشتند در مدرسه اسکان داده و شهریه ای که در قم از ناحیه مرحوم آیة الله حائری به آنها پرداخت می گردید همچنان برای آنها فرستاده و تسلیم آنها می شد .

سرانجام طولی نکشید که با جذب جوانانی که آمادگی و ذوق و استعداد فراگرفتن علوم دینیه را داشتند به آن مدرسه ورود پیدا نمودند و به تحصیل پرداختند که در طول زمان تعداد آنها به بیش از چهل نفر رسید که پس از تکمیل دروس ابتدایی و سطح برای ادامه ی تحصیل به قم و یا شهرهای دیگر رفتند و هم اکنون بعضی از آنها که در قید حیات می باشند در تهران یا نقاط دیگر به ادای وظایف روحانی و خدمات دینی اشتغال دارند .

 

شاگردان ایشان

 

چنانچه ذکرشد هنگامی که در گلپایگان بودند تعداد زیادی از فضلاء و طلاب درمدرسه ی ایشان اشتغال به تحصیل علوم دینی داشته وبرخواسته از مدرسه و حوزه درسی ایشان بوده که در اینجا به اسامی بعضی از آنها اشاره می کنیم حضرات آیات وحجج اسلام آقایان: ، حاج سید ابوطالب محمودی ، حاج سید محمد رضا محمودی ، حاج سید حسین ابطحی ، حاج سید مرتضی محمودی ، حاج شیخ علی افتخاری ، حاج شیخ جلال طاهرشمسی ، حاج شیخ حسین توسلی ، حاج شیخ حسین احمدی، حاج شیخ عباس ترابی ، حاج شیخ علی ترابی ، حاج شیخ محمد ابراهیم فیاضی، حاج شیخ عبدالله فیاضی ، حاج شیخ علی قرنی ، حاج شیخ حسین قرنی ، حاج شیخ علی مولایی ، آقا میرزا محمد وحید ، حاج شیخ محمد رضا عبدالحمیدی ، حاج شیخ محمدعلی منتظری ، حاج شیخ محمد کاظم مشایخی، حاج شیخ احمد محمدی ، حاج شیخ علی عنایتی، حاج شیخ محمد قرنی وحاج شیخ محمد جعفر(ابراهیم) ثمری.

(برای اطلاع بیشتر از شرح حال هرکدام از آنها می توان به جلد دوم کتاب دانشمندان گلپایگان مراجعه نمود.)

 

خدمات اجتماعی

 

ایشان در گلپایگان ضمن تدریس و تربیت طلاب به تبلیغ و ترویج شرع مطهر و رسیدگی به امور اجتماعی و رفاه مردم سراز پا نمی شناخت و برای عمران و آبادانی محل و تأمین امکانات و خدمات اجتماعی مانند :تعمیر قنوات،مساجد،حمام، توسعه ی طرق، ترویج در امور کشاورزی و... جدیت فراوان داشت ولی پس از گذشت مدت زمانی حوادثی پیش آمد که ایشان ناچار شدند گلپایگان را ترک نمایند.

 

هجرت به تهران

 

در ابتدا ایشان به قم آمدند ، ورود ایشان به قم مصادف با زمانی بود که مرحوم آیة الله بروجردی بر اثر کسالتی که عارض ایشان شده بود برای معالجه از بروجرد به تهران رفته بودند و پس از درمان به خاطر درخواست علما و عدّه زیادی از اهالی قم وسایر بلاد مبنی بر اقامت معظم له در قم وسرپرستی وعهده دار شدن اداره ی حوزه بود که در نهایت منجر به اقامت ایشان در قم گردید .

مرحوم حاج میرزا هدایة الله بر اثر آشنایی و سوابق دیرینه ای که با ایشان داشت مدت شش ماه در آنجا سکونت کرد اما پس از آن با وجود اینکه آیة الله بروجردی توجه فراوانی به ایشان و ادامه ی اقامت آن مرحوم در قم داشتند ولی موجباتی فراهم گردید که در سال 1326 شمسی از قم عازم تهران شد و به عنوان مدرس در مدرسه عالی شهید مطهری ( مدرسه عالی سپهسالار قدیم ) به تدریس و امور علمی پرداخت ،در تهران هم علاوه بر تدریس و پرداختن به امور علمی هیچگاه از رسیدگی به امور رفاهی مردم و فعالیت های اجتماعی و ترویج شرع مطهر و تبلیغ دین و بیان احکام بازنماند .

در طول سالها اقامت در تهران به سبب علاقه ی وافری که به مردم گلپایگان و سرزمین آبا و اجدادی خود داشت و به یاد زحمات و رنج هایی که برای آنجا و مردم آن کشیده بود همه ساله درایام تابستان به آنجا عزیمت می کرد و با همان حال نقاهتی که داشت به وظایف شرعی و اجتماعی خود عمل می نمود و به رتق و فتق امور بسیار فعال بود .

 

نماز استسقا (نماز باران )

 

ایشان مردی اجتماعی،دلسوز ، مهربان و در زهد وتقوی وپاکی وصفای روح کم نظیر بود.

یکی از معمرین گوگد که در نماز جماعت وجلسات ایشان شرکت می کرده و با او مانوس بوده می گوید: من خاطرات زیادی از ایشان دارم...

یکی از خاطراتی که هیچگاه فراموش نمیکنم این بود که در یکی از سالها خشکسالی عجیبی شد، تمام زراعتها خشکیده بود چاهها وقنوات آب نداشت، حیوانات تشنه و مردم از بی آبی رنج می بردند ،روزی عده ای آمدند خدمت ایشان که آقا،مردم از خشکسالی عاجز شدند چاره ای کنید، ایشان فرمودند شما میگویید چکار کنیم؟ پیشنهاد شد که نماز باران بخوانید، شاید خدا ترحمی بکند، در ابتدا ایشان نمی پذیرفتند و می فرمودند نماز باران خواندن شرایطی دارد ، با اصرار اهالی ایشان پذیرفتند و اعلام کردند که همه سه روز ، روزه بگیرند تا بعد نماز بخوانیم ، خوب به یاد دارم همه ی اهالی از زن و مرد ، کوچک و بزرگ و تمامی آنهایی که توان روزه گرفتن داشتند سه روز روزه گرفتند ، روز سوم اعلام شد که همه در محلی جمع شوید تا به اتفاق همدیگر به محل نماز به بیرون شهر برویم بعد از اینکه همه آمدند و آقا توصیه کرده بودند که بچه ها و حتی حیوانات را همراه خود بیاورید اجتماع عجیبی شد ، با پای برهنه به طرف محل نمازحرکت کردیم ، ایشان جلوی جمعیت در حرکت بود و ما به دنبال ایشان . قرار بود نماز در بیرون شهر در کنار قبرستان برقرار شود ( نزدیک گلزار شهدای کنونی ) وقتی به محل نماز رسیدیم ایشان دستور دادند بچه ها را از مادرها جدا کنند ، در آن وقت حالت عجیبی به مردم اعم از زن و مرد ، کوچک و بزرگ دست داد ، بچه های کوچک گریه می کردند ، جمعیت منقلب شد و اشک می ریختند ، نماز را خواندیم و بعد ایشان دعا کردند . از محل اقامه نمازفاصله نگرفته بودیم که هوا ابری شد تا حرکت کردیم به طرف منزل باران شروع کرد به باریدن . باران عجیبی آمد ، مردم از فرط خوشحالی اشک شوق می ریختند ... .

این هم یکی ازنشانه های صدق و صفای باطنی آن مرد بزرگ بود ... .

 

وفات

 

مرحوم حاج میرزا هدایة الله در سال های آخر عمر به چند کسالت عمده که از جمله آنها عارضه قلبی و بیماری های ریوی بود مبتلا گردید و همواره از آن رنج می برد تا سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت به مردم و تعلیم وتربیت طلاب در غروب روز هفدهم صفر 1394 قمری مطابق با 1352 شمسی در تهران دارفانی را وداع گفت و پیکر مطهر او پس از تشیع به قم منتقل و در آنجا از سوی طبقات مختلف مردم ،مردم شریف شهرستان گلپایگان وتهران ،جمع کثیری ازطلاب ،علما وفضلای حوزه علمیه قم خصوصاحضرات آیات عظام از مسجد امام حسن عسگری (ع) تا حرم مطهر کریمه ی اهل بیت حضرت معصومه (س) تشییع و پس از ادای نماز توسط مرحوم آیة الله گلپایگانی (قدس سره) در قبرستان شیخان ( بنابه وصیت خود ) مدفون گردید . رحمة الله علیه و غفرانه الوافر.

 

        

               حضورحضرات آیات :حاج سیدمحمدرضاگلپایگانی ،حاج سید مصطفی خوانساری

                   حاج شیخ مرتضی حایری یزدی ،علی محمد موحدقمی و سایرعلما ، طلاب

                                    وفضلای حوزه علمیه قم درتشییع پیکرمطهر

             مرحوم آیة الله حاج میرزاهدایة الله وحید گلپایگانی

 

         

 

 

 

 

 

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------

 

منابع و مأخذ :

1-   آثار الحجة ، ج 2 ، ص 275 .

2-   گنجینه دانشمندان ، ج 1 ، ص 287 ، ج 3 ، ص 591 و ج 6 ، ص 438 .

3-   کتاب دانشمندان گلپایگان .

4-  دست نوشته های دانشمند محترم محمد وحید گلپایگانی


 

                                              « سعید نخعی گلپایگانی »


 



[1] . ایشان اخوی کوچک مرحوم آخوند ملامحمدتقی نخعی ( حاج آخوند ) و آخوند ملازین العابدین نخعی از فرزندان مرحوم آخوند ملامحمدرضا نخعی از اولاد و احفاد سردار بزرگ اسلام و قطب اکبر مالک اشتر نخعی می باشند که بعداُ حاج میرزا هدایة الله تغییر فامیل داده و فامیل وحید را برای خود انتخاب نموده است .

[2] . ایشان پدر حجج اسلام آقایان : مرحوم حاج شیخ علی قرنی و حاج شیخ حسین قرنی می باشد .

 


  
  

سیمای فرزانگان گلپایگان (4)

 

زندگینامه مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملازین العابدین گلپایگانی (معروف به حجت الاسلام)

 

تولد و تحصیلات

مرحوم حجت الاسلام از بزرگان فقهاء و فحول رجال و مرجع جمیع اهل فضل و اهل باطن بوده است بعضی از بزرگان در حق او به مکاشفه و خوارق عادت معتقدند. قلم قاصر از توصیف اوست و در غالب هیچ عبارتی نمی گنجد.

او در سال 1218 ق در گلپایگان متولد شده، پس از سپری نمودن تحصیلات مقدماتی برای کسب فیض به اصفهان رفته و مدتی در محضر شیخ محمدتقی بن عبدالرحیم (متوفی 1248 ق) صاحب حاشیه بر معالم موسوم به هدایه المسترشدین تلمذ نموده و از خِرمن پر فیض او خوشه ها چیده، بعد از رحلت آن عالم بزرگوار از تحصیل باز نمانده و به عتبات عالیات عزیمت نموده است.

ابتدا در ارض مقدس کربلا در جوار مولی الکونین ابی عبدا... الحسین (ع) از محضر اساتید بزرگ و محققین عالی مقام آنجا مانند: حاج شیخ محمدحسین اصفهانی (صاحب فصول) و مرحوم شریف العلماء بهره برده و بعد به نجف اشرف مشرف شده و در مباحث استاد اکبر مرحوم شیخ محمدحسن صاحب جواهر (1192-1266 ق) و شیخ حسن بن شیخ جعفر کبیر و شیخ علی بن شیخ جعفر کبیر و دیگر اعاظم در آن حوزه حاضر گشته و کسب فیض نموده و به تحقیقات علمی پرداخته است که از خود ده ها اثر علمی در موضوع فقه، اصول، معقول و معارف همانند: شرح بر دُرّه مرحوم بحر العلوم، الانوارالقدسیه، انوارالولایه، شرح اسماءالحسنی، الوارد فی الغیبه، صلاه المسافر و الجماعه والجمعه، مفاتیح الاصول و ... به جای گذاشته است.

در خلال این مدت به تربیت شاگردانی مانند سیدحسین کوه کمری معروف به ترک (متوفی 1299 ق) و حاج میرزا حسن شیرازی (متوفی 1312 ق) و دیگر اعلام پرداخته است.

مراجعت به گلپایگان

مرحوم حجت الاسلام پس از تکمیل مقامات علمی و عملی به وطن خود گلپایگان مراجعت کرده و بقیه عمر شریف خود را به بحث و تدریس در حوزه گلپایگان سپری و ضمن اصلاح امور آن سامان و نشر حقایق اسلامی و ترویج شریعت مقدسه و حفاظت از حریم ولایت و رفع حوایج انام پرداخته و سپس در روز یازدهم ربیع الثانی در سال 1289 ق دعوت حق را لبیک گفته و به دیار باقی شتافته است، مقبره آن عالم وارسته در کنار مسجدی که خود احداث نموده قرار دارد و هم اکنون زیارتگاه مؤمنین است.

اشعار ذیل بر لوح مزار ایشان نوشته شده است:

شورشی برخاست دیگر جانگداز اندر زمین

شش جهت بگرفت و شد تا آسمان هفتمین

ملک از آن بی رونق و ملت از آن بی زیب و زین

هم شریعت بی امام شد هم طریقت بی امین

شد فرو دریای و وی را است علم اولین

رفت روشن رأی بزم آرای علم آخرین

فاش تر گویم عزای کیست تاریخش چه شد

حجت الاسلام زین العابدین شمع مبین

مرحوم ملاحبیب ا... کاشانی در کتاب «لباب الالقاب» می گوید:

« هنگامی که علامه محقق ملازین العابدین گلپایگانی از عتبات عالیات به ایران مراجعت فرمودند، توفیق حاصل گردید به حضور ایشان مشرف شدم. این در هنگامی بود که شیخ مرتضی انصاری (ره) فوت نموده بود؛ لذا جمعی از بزرگان و تلامذه ایشان مانند حاج میرزا حسن شیرازی و حاج سیدحسین کوه کمره ای برای ایشان نامه ای نوشته بودند و از ایشان دعوت نمودند تا از گلپایگان به نجف رفته تا زعامت حوزه نجف را به عهده بگیرد و جمله مردم از افادات علمی و عملی ایشان بهره مند گردند؛ ولی او عذر آورد که به خاطر کهولت سن، حال او مساعدت با قیل و قال ندارد و برکناری از صحنه ریاست و زعامت را ترجیح می دهد.

او عالمی زاهد و به دور از زخارف دنیوی بود و از معاشرت با ارباب قیل و قال اجتناب می نمود و مرا هم به این امر توصیه می کرد.»

 

                                    

                                          بنای مسجد حجت الاسلام

همان گونه که گفته شد مرحوم حجت الاسلام مسجدی را در محله معروف به »باباعبدا...« شهرستان گلپایگان احداث نموده اند که هم اکنون مورد استفاده عموم مردم گلپایگان می باشد و از بزرگترین مساجد این شهر به حساب می آید. در اطراف صحن مسجد حجره هایی ساخته شده که در آن زمان محل درس و تربیت طلاب علوم دینه قرار می گرفته است، مرحوم حجت الاسلام علاوه بر اقامه جماعت و بیان احکام و معارف در این مسجد به تربیت طلاب و آموزش آنها تلاش می ورزیده است.

کرامات و عنایات

در مورد بنای مسجد حجت الاسلام و کرامات و عنایات آن عالم وارسته، فاضل محترم جناب آقای افاضلی گلپایگانی در کتاب «توشه ای از تاریخ گلپایگان و مردم آن» اینگونه نقل کرده اند.

« در مورد مسجدی که مرحوم حجت الاسلام ساخته است آنچه سینه به سینه نقل شده و تعریف می کنند، همه روز نزدیک غروب که کارگران دست از کار می کشیدند برای ایشان تخته پوستی در صحن مسجد پهن می کرده اند و آقا روی آن می نشسته و دست زیر پوست می برد و مزد همه کسانی را که برای ساختن مسجد کار کرده بودند بدون اینکه با آنها حرفی بزند یا پولی را که می داد شمارش کند شخصاً پرداخت می کرد.

گاهی مزد یک کارگر ساده بیش از برخی بنایان می شد؛ چون هر کس به قدر کاری که در آن روز انجام داده بود مزد می گرفت، کم کاری و غفلت افراد از روی مزدشان که شمرده و می گرفتند مشخص می شده است.

پدربزرگم از قول پدرش حاج حسن تعریف می کرد که در موقع ساختن مسجد حجت الاسلام ایشان نذر می کند یک هفته برای رضای خدا در مسجد کار کند و چون عصرها مزد نمی خواسته خدمت آقا نمی رفته است، روز آخر وقتی دست هایش را می شوید که برود، از طرف آقا احضار می شود که ناچار می رود، حاج حسن نقل کرده بود وقتی خدمت ایشان رسیدم فرمودند: آحسن خسته نباشی و نذرت قبول باشد؛ ولی هدیه ای هم باید بگیری ودست زیر پوست بردند و مبلغی به من دادند هر چه امتناع کردم نپذیرفتند، ناچار به اشاره اطرافیان به عنوان تبرک قبول کردم و خواستم دست ایشان را ببوسم، اجازه ندادند و فرمودند: من باید دست زحمتکش را ببوسم، بعد پول را که شمردم 15 ریال بود که مبلغی هم بیشتر از مزد یک کارگر ساده می باشد، حاج حسن گفته بود آن 15 ریال در آن روز بیش از یکصدتومان مفید واقع گردید.»

قضیه ای دیگر از کرامات ایشان

 این قضیه در مقدمه کتاب «انوارالولایه» که از جمله آثار و تألیفات ایشان است. نقل شده از حضرت آیت ا... العظمی صافی که ایشان از آیت ا... العظمی حاج سیداحمد خوانساری و آن مرحوم از علامه حاج آقا روح ا... کمالوند خرم آبادی و ایشان از حضرت آیت ا... العظمی حاج آقا حسین بروجردی که در یکی از جنگ هایی که در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار به وقوع پیوست، علی رغم سعی و تلاش که برای پیروزی بر دشمن شده بود نیروهای او مواجه با شکستی سخت شدند. در اینجا بود که فرمانده لشکر از پادشاه طلب امداد کرد، شاه سبب شکست را از او جویا شد، در جواب گفته شد نیروهای او از پیروان حجت الاسلام شیخ زین العابدین گلپایگانی هستند و او این جنگ را تحریم نموده است، به دنبال این سخنان امر برای شاه گران آمد؛ لذا دستور احضار شیخ به طهران را جهت توبیخ و سرزنش صادر نمود، هنگامی که شیخ زین العابدین به طهران آمد بر آخوند ملاعلی کنی (متوفی 1306 ق) که در آن زمان از بزرگان علماء طهران بود، وارد گردید و از احترام و خوش رویی آخوند ملاعلی کنی برخوردار شد و جریان را به اطلاع ایشان رسانید، به دنبال آن مقرر شد همراه آخوند ملاعلی کنی ملاقاتی با شاه حاصل گردد، در نیت ناصرالدین شاه این بود که هنگام ورود شیخ زین العابدین سخت بر ایشان معترض گردد و او را نسبت به این امر مورد عتاب قرار دهد؛ ولی ناصرالدین شاه هنگام ورود شیخ زین العابدین و آخوند ملاعلی کنی از آنها به گرمی استقبال نمود و آنان را مورد احترام قرار داد!! بعد از اتمام مجلس حاضرین از برخورد شاه با شیخ و عدول از منویات او سؤال کردند، چه شد که شما از آنچه در نظر داشتید برای عتاب شیخ، صرف نظر نمودید؟

شاه گفت: هنگام ورود شیخ، مردی را دیدم که شمشیر خود را برهنه نموده بود و به سوی من می آمد، فکر کردم نگهبانان قصر او را فرو خواهند گرفت و مواظب احوال او خواهند بود؛ ولی هر چه نزدیکتر می شد می دیدم کسی متعرض او نمی شود و گویا او را نمی بیند تا اینکه با همان هیأت پیش آماده و به من گفت: ای شاه اگر متعرض این مرد شوی با این شمشیر تو را هلاک خواهم کرد یا گردنت را خواهم زد، این مطلب سبب شد که از زیان رساندن به شیخ صرف نظر نموده و به گرمی از او استقبال و احترام نماید.

 

                               شبهای جمعه کربلا

 

 

                                   

                              حاج حسین صیادی

درروزدوشنبه بیست ونهم تیرماه 1394مطابق سوم شوال 1436قمری خدمت جناب آقای حاج حسین صیادی که ازمعمرین وخدمت گذاران به مردم شریف گلپایگان می باشد رسیدیم درحالی که 82بهاراززندگی راپشت سرگذاشته بود ولی ازحافظه خوبی برخورداربود، ایشان قضایایی را از کرامات مرحوم حجة السلام برایمان نقل کردند که دراینجا به یکی از آن ها اشاره می کنیم،ایشان ازپدرش ابوطالب نقل کردند که پدرم می گفت  : جد مادری ام برایم نقل می کرد که مرحوم حجة الاسلام خدمتکاری داشت به نام کربلایی حسین که درایام هفته درمنزل آقا کار می کرد ولی بعدازظهرهرپنجشنبه که می شد آقا می فرمودند:کربلایی حسین شبهای جمعه مرخص هستی به منزل برو وشنبه بازگرد،مدتی به این صورت گذشت من که با آقا مأنوس بودم وحالات معنوی ایشان را می دیدم حساس شدم که چرا نباید شبهای جمعه درمنزل ایشان بمانم! روزپنجشنبه ای بودکه همین امر تکرارشدولی من تصمیم گرفتم که ازآقاخواهش کنم که اجازه بدهیدمن بمانم ،بعدازاظهاردرخواستم آقا فرمودند: تو نباید شبهای جمعه بمانی ،اما وقتی با اصرارمن مواجه شد به من گفت : اگرمی خواهی بمانی باید هراتفاقی که می افتد راکتمان کنی وتا من زنده هستم برای کسی بیان نکنی! من هم به آقا قول دادم،نزدیکی غروب آفتاب که شد آقا فرمودند : حسین آماده باش تا برای نظافت به حمام برویم ،آخه قدیما جلومسجدحجة الاسلام حمامی بوده،می گوید باآقا به حمام رفتیم وبعدازبرگشت به منزل ، به من گفت : آماده باش تا باهمدیگربه کربلابرویم !!من ازگفته آقا تعجب کردم !!خدایا چه می شنوم !!کربلا ! آیاخواب می بینم یابیدارم ! سرانجام کربلایی حسین می گوید ازمنزل خارج شدیم جلو درب منزل که رسیدیم آقا به من گفت :حسین هرکاری که می گویم انجام بده،گفتم : چشم آقا ، بعد فرمودند : چشمانت راببندوتا نگفتم بازنکن ، چشمانم رابستم ،بعد آقا فرمود: هفت مرتبه ذکرصلوات بفرست ، فرستادم ،بعدفرمودند:یک حمد همراه با سوره توحید بخوان ، حمدوسوره را هم خواندم سپس فرمود: معوذتین (سوره ناس وفلق )را نیزبخوان ،آنرا هم خواندم ،لحظاتی گذشت ،گفت : حسین حالا چشمانت رابازکن ، چشمم را بازکردم یک وقت خودم را درجلوحرم مُطَّهرحضرت سیدالشهداء علیه السلام دیدم!! آقا به من فرمودند : حسین اینجا حرم آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام است ، برو نمازت را بخوان وزیارت کن ، شب رااینجاهستیم !!هرکجارفتی بعدازنمازصبح به همین مکان برگرد،اومی گوید بعد ازاتمام اعمال وادای فریضه صبح به همان مکان آمدم ،دیدم آقا منتظرم می باشد ،ازحرم خارج شدیم ، جلودرب حرم که رسیدیم ،آقا به من گفت : چشمانت را ببند وهمان کاری که دروقت آمدن انجام دادی انجام بده!! چشمانم رابستم وذکرصلوات وسوره حمد وتوحید ومعوذتین راخواندم لحظه ای بعد آقا فرمود :چشمانت رابازکن ،چشمم را بازکردم خودم راجلودرب مسجدحجة الاسلام دیدم .   بعد متوجه شدم شبهای جمعه که ایشان اصرارداشتند من منزل ایشان نمانم همه هفته برای زیارتی حضرت به کربلا مشرف می شدند .

 

 

                          

 

                         

 

منابع و مآخذ

1- کتاب دانشمندان گلپایگان، جلد اول

2- کتاب انوارالولایه

3- کتاب توشه ای از تاریخ گلپایگان و مردم آن

4- کتاب لقاب الالقاب

                                   « سعید نخعی گلپایگانی»

 


93/8/26::: 2:6 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >