سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستیز ، تدبیر را باطل کند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :17
کل بازدید :71111
تعداد کل یاداشته ها : 57
103/2/25
1:24 ص

سیمای فرزانگان گلپایگان(1)

       زندگی نامه فقیه مجاهدعالم عامل آخوند ملامحمدتقی نخعی گلپایگانی رحمة الله علیه

آخوند ملامحمدتقی نخعی معروف به حاج آخوند گوگدی فرزند آخوند ملامحمدرضا ازاولاد واحفادسرداربزرگ اسلام

وقطب اکبرمالک اشترنخعی است. او عالمی محقق و فقیهی مدقق و صاحب نظر بود. ایشان در کشف مسایل علمی،

ذهنی روشن و در هوش و ذکاوت و سرعت انتقال و خردمندی مورد اعجاب اهل نظر بود. در فحص و بحث بسیار

زبردست و در مقام مناظره و جدل و چیرگی بر طرف کم نظیر بوده است.

فعالیت های اجتماعی وعلمی

ایشان در طول حیات خود علاوه بر ادای وظایف اجتماعی و رسیدگی به امور رفاهی مردم و ترویج شرع مطهر

و تبلیغ دین و احکام شرعی هیچ گاه از بحث  و فحص در مسایل علمی غافل نبوده و همواره در کنار فعالیت های

اجتماعی به تعلیم و تربیت افراد و تدریس و تألیف اشتغال داشت.

از نظر مقام علمی از سطح بالایی برخوردار بوده به نحوی که فقهای زمان خویش او را فقیهی مجتهد می دانسته اند؛ لذا

در اجازه ای که مرحوم شیخ مهدی بن شیخ علی بن شیخ جعفر کاشف الغطا (قدس سره) که از اعلام فقهاء

و مراجع بزرگ عصر خود بوده به آن مرحوم داده که در یک صفحه مقام علمی ایشان را می ستاید. در یک فراز

از آن این گونه فرموده: » پوشیده نماند که جناب عمده العلماء العاملین و نخبة الفضلا الکاملین و تقی  ،نقی ، مهذّب ،

صفیّ، دریای علمی که آن را ساحل نیست و بیابان دانشی که رهروان در آن رهسپارند، یگانه بزرگوار و باوفای

باصفا جناب آخوند ملامحمد تقی بن مرحوم مبرور علامه دهر و جامع پراکنده های فضل و فخرعالم ،علامه

جناب آخوند ملامحمد رضا نخعی  گلپایگانی  برهه ای از زمان و جمله ای از دوران را در نزد ما حضور یافت

و ما بحمدا... المنان او را دارای ملکه قدسیه قوه اجتهاد یافتیم، در این صورت شایسته است که بر مسند فتوی نشسته

مورد اکرام قرار گیرد و مرکّب قلم شریفش به خون شهداء ترجیح داده شود؛ بلکه بایست علمای اعلام بدو رجوع کنند

تا چه رسد به مقلدین و عوام«

علاوه برآنچه گفته شده، آثار علمی که از او به جای مانده حاکی از احاطه علمی ایشان می باشد.

   آثار و تألیفات:

1. سراج النجاه در 2 مجلد که در سال 1271 ع.ق در اصفهان نگاشته شده،

2. جامع الاخبار که در سال 1268 ه. ق نگاشته شده؛

3. اوصاف الاشراف که در سال 1274 ه. ق نگاشته شده؛

4. حاشیه بر خلاصه الحساب شیخ بهایی؛

5. حاشیه بر تسلیه الحزین بفقدالاحباب و البنین تألیف سید عبدا... شبرکه در سال 1275 ه. ق نگاشته شده؛

6. نصره الواعظین؛

7. رساله ای بر مواعظ و خطب؛

و ده ها اثر دیگری که به خط ایشان در فقه و اصول و ... نگاشته شده است.

  تأسیس مدرسه علمیه

ایشان در زمان خود مدرسه علمیه ای تأسیس نموده که توسعه مکتب خانه جد سوم خود یعنی آخوند ملاعبدا... نخعی بوده

که در مجاور مسجد قرار داشته، این مدرسه که در گوگد ساخته شده و آثار آن هنوز برجاست در آنجا حوزه درسی داشته

که هر چند به مناسبت کوچکی مدرسه و تعداد اندک شاگردانی که در آن تحصیل می کرده اند در این زمان شاید چشم گیر

نبوده؛ ولی با مقایسه با کیفیات محل و مقتضیات محیط مدرسه، حوزه مذکور در آن روزگار در منطقه گلپایگان نظیر نداشته است.

     سجایای اخلاقی

ایشان به سبب امتیازات اخلاقی یعنی سعه صدر و بلندهمتی و جوانمردی و سخاوت و خوش سخنی و توجه کامل که

نسبت به زیردستان و ناتوانان داشته که همه آنها را از مولی و مقتدای خود امیرامؤمنین علی (علیه السلام) فراگرفته

همواره در گلپایگان و در میان مردم آنجا از مقبولیت و محبوبیت فراوانی برخوردار بوده است و چنانکه نقل شده با تأسی

از کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه السلام) در خانه وی که به منزله مهمانسرایی عام بوده همواره به روی مردم

گشوده و با آغوش باز و چهره ای گشاده از میهمانان پذیرایی می کرده.

 بسط ید و ریاست تامه

حاج آخوند به سبب توانگری و بهره مندی از اموال دنیوی و بسط ید و ریاست نامه و در نتیجه قدرتی که از این گونه

امور پدید می آید در گلپایگان و نواحی آن دارای امری نافذ و چشم گیر بوده است؛ لذا مراجعاتی که به وسیله او صورت

می گرفته و منجر به صدور حکم شرعی می شده است بی چون و چرا به مرحله اجرا درمی آمده و هیچ گاه مورد

اعتراض کسی یا مقامی قرار نمی گرفته.

مبارزه با حکام وقت و ارباب ستم

همان گونه که گفته شد ایشان شخصاً به خواست ها و نیازها و دعاوی و شکایات و سایر حوائج مراجعین رسیدگی

می کرده است. حکام و عمالی که از جانب دولت وقت به گلپایگان و نواحی آن قدم می نهادند، ابتدا به حضورش می شتافتند

و به عرض ادب و اطاعت می پرداختند؛ زیرا در همان روزهای نخست ورود خود آشکارا می دیدند جز با جلب نظر

و موافقت او که همانا نظر و موافقت عامه مردم بود در آنجا کاری از پیش نخواهند برد. با این وصف حکام مزبور به

خاطر تجاوزاتی که احیاناً و دور از چشم وی بر مردم روا می داشتند گاه و بیگاه از تعرض و پرخاشهای او در امان نبودند.

از ایشان نامه ها و نوشته هایی در دست است که همگی حاکی از پرخاشگری آن بزرگمرد با ارباب ستم آن روزگار

می باشد. او که از اولاد و احفاد سردار بزرگ اسلام و قطب اکبر مالک اشتر نخعی می باشد و در شجاعت به او

تأسی نموده، از جمله کسانی است که در آن زمان پنجه در پنجه ظل السلطان یعنی شاهزاده ای که در آن ایام فرمانروای

مطاع و بلامنازع جنوب ایران بود، می افکند که هیچ کس یارای مقابله با او را نداشته مع الوصف ایشان به منظور دفاع

از حقوق مردم و رفع ستم از مظلومانی که مورد تجاوز عمال این حاکم جبار قرار گرفته نامه ای به مظفرالدین شاه

نوشته و در آن رفع ستم هایی را که از جانب شاهزادگان مذکور به مردم آن سامان روا می شده خواستار گشته و از شاه

می خواهد که اساساً گلپایگان را از اداره این جبار خارج کند. شاه هم در بالای نامه حاج آخوند خواسته او را اجابت نموده

و به امین الدوله فرمان می دهد که گلپایگان را از اداره ظل السلطان خارج و وجوهی را که از راه ستم به وسیله عمال او

از مردم گرفته شده مسترد دارند و حاکم دیگری به جای حاکم سابق گلپایگان اعزام گردد.

الغاء حکم سربازی

یکی دیگر از خدمات ایشان به منطقه گلپایگان دریافت فرمان الغاء سربازگیری بود. ایشان هنگامی که می دید در مقابل

ظلم دیگران اعتراض و نامه نگاری ممکن است اثر خود را نداشته باشد برای رفع ظلم و احقاق حق مردم رهسپار پایتخت

و مرکز حکومت و دولت می شده و رنج سفر را که در آن روزگار برای پیرمردی مانند او بسی توانفرسا بوده بر خود

هموار می کرد تا بتواند تظلم و دادخواهی عامه مردم را به گوش قدرت بالاتر یعنی پادشاه وقت برساند.

در واقعه سربازگیری که در آن زمان به نحو زننده ای بر مردم ستم روا می شد و از آنچه می گفت و می نوشت نتیجه

نمی گرفت شخصاً رهسپار تهران گردید و با ملاقات شاه و دریافت فرمان الغاء سربازگیری که این شهر را مورد تهدید

و ستم قرار می داد، رهانید.

بدیهی است که این اقدام چشمگیر آن هم به وسیله یک نفر روحانی دور از مرکز باعث شگفتی کسانی شده بود که با

مقتضیات سیاسی و اجتماعی آن روز آشنا بودند. این اقدام خیرخواهانه سبب شد  که محبوبیت ایشان در نزد مردم چند

برابر شود و هنگام بازگشت وی از تهران مردم آن نواحی استقبال بی نظیری از ایشان بعمل آوردند و زن و مرد و پیر

و جوان تا چندین فرسنگ بیرون شهر گلپایگان به نشان سپاسگزاری از او به دیدارش بشتابند و گاو گوسفند پیش پای او

ذبح کنند و شعراء و مدیحه سرایان و سایر گویندگان به رسم آن روز درباره این اقدام مردمی و خیرخواهانه به شکرگزاری

از ایشان بپردازند.

از جمله آن قصیده غرایی است که مرحوم میرزا فضل ا... قدسی (رحمه ا... علیه) که از ادبا و شعرای معاصر وی بود

سروده و در محضر حاج آخوند قرائت نمود که بواسطه اختصار از آوردن آن در اینجا صرف نظر می کنیم. علاقه مندان می توانند این قصیده را در کتاب دانشمندان گلپایگان، ج 1، ص 336 ببینند.

احیای سنت وقف

سنت وقف یکی از سنت های مهم و تأثیرگذار عرصه فرهنگی و اقتصادی است. وقف، صدقه جاریه و یادگار جاودانه

کرامت های انسانی است کما اینکه پیامبر اسلام (ص) فرمودند:» با صدقه جاریه نامه عمل انسان برای همیشه باز می ماند

« و از جمله اعمالی است که تا قیامت باقی می ماند، همان گونه که آیه شریفه می فرماید:» والباقیات الصالحات خیر عند

ربک ثواباً و خیر املاً« سوره کهف آیه 46

وقف چراغی است که خانه محرومان را روشن می کند، جان واقف را صفای معنوی می بخشد و نام او را در جریده

روزگار جاودان می سازد.

مرحوم حاج آخوند از جمله کسانی است که در این امر مهم سهم بسزایی دارد و با تلاش های خستگی ناپذیر خود موجب

گردید تا این سنت حسنه احیا شود و افراد نیکوکار و خیّر به این امر مهم رغبت پیدا کنند.


از مراجعات مردم به ایشان برای وقف اموال و دارایی خود و وقف نامه ها و وصیت نامه هایی که باقی مانده و با خط ایشان نگاشته شده همگی حاکی از این امر مهم است.

ایشان علاوه بر ترغیب مردم به سنت حسنه وقف از جمله کسانی است که بسیاری از اموال و دارایی خود را در آن زمان وقف احیای مساجد و امر ترویج مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و اقامه عزاداری خصوصاً عزای سرور و سالار شهیدان

حضرت اباعبدا... الحسین (علیه السلام) و رسیدگی به وضعیت معیشتی فقرا و خیرات و مبرات نموده است که امروزه این آثار و برکات برای همگان مشهود می باشد.

وفات

این عالم بزرگوار و مجاهد پس از سالها خدمتگزاری به مردم و ترویج شرع مطهر و مبارزه با ستمکاران و جباران زمان

خود در پایان عمر گرفتار ابتلائات جسمانی و روحی گردید و از باب» و من نعمره ننکسه فی الخلق« تمام قوای خود را از

دست داد و پیری و کوفتگی جسم و آزردگی و شکستگی روحی، او را از بسیاری از امورات زندگی بازداشت تا سرانجام در

تاریخ هفتم شعبان سال 1329 قمری دعوت حق را لبیک و به جوار رحمت ایزدی پیوست و در مقبره ای که در سمت شرقی

گوگد قرار گرفته در کنار جد سوم خود مرحوم آخوند ملاعبدا... نخعی (اعلی ا... مقامه) به خاک سپرده شد. سلام ا... علیه

یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً

                                                                                                                                                         

1. دست نوشته های دانشمند محترم حجت الاسلام والمسلمین محمد وحید گلپایگانی

2. دانشمندان گلپایگان، ج1، ص 89 و329

3. اعلام الشیعه، قرن 14، ص 174 و 241 و 255

4. گنجینه ی دانشمندان، ج6، ص 419

5. معجم مؤلفی الشیعه، ص 346

6. الذریعه؛،ج12،ص163.