تصاویرعلمای شهرستان گلپایگان
حضورحضرت آیة الله العظمی گلپایگانی درجمع علمای گلپایگان وگوگد
درسفربه گلپایگان درسال 1338 هجری شمسی
اسامی ازسمت راست:1و2 -ناشناس 3 - حضرت آیة الله حاج سیدمرتضی محمودی امام جمعه محترم ورامین
4 - ناشناس 5 - مرحوم آیة الله حاج شیخ ریحان الله نخعی 6 - مرحوم آیة الله حاج میرزاابوالقاسم محمدی
7 -مرحوم حضرت آیة الله العظمی حاج سیدمحمدرضاگلپایگان 8 - ناشناس
9 - مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ حسن اسعدی 10- مرحوم آیة الله حاج میرزاهدایة الله وحیدگلپایگانی
11- ناشناس 12 - مرحوم آیة الله حاج آقامحمدمحمدی 13 -مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ احمدمحمدی
14 - مرحوم حجة الاسلام علم الهدی معراجی 15 - مرحوم حجة الاسلام حاج سیدمحمدهاشمی.
( ردیف بالاشناسایی نشدند)
استقبال آیة الله حاج میرزا هدایت الله وحید گلپایگانی وجمع کثیری ازمردم گلپایگان وگوگد
ازمرجع عالیقدر حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی درسال 1338 هجری شمسی
حضرت آیة الله العظمی حاج سیدجمال الدین گلپایگانی
تولد:1295هجری قمری وفات:29محرم الحرام1377
سن:82 محل دفن:وادی السلام نجف
حضرت آیة الله العظمی حاج سید محمدرضاگلپایگانی
تولد:8ذی القعده1316 وفات:26جمادالثانیه1414 سن:98
محل دفن:حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مسجدبالاسر
حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی
وبنیانگذارجمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(رحمة الله علیهما)
حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی ومقام معظم رهبری
حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی ومرحوم شهید رجایی
حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی وآیة الله حاج آقالطف الله صافی گلپایگانی درحال غبارروبی
مرقدمطهَّرحضرت ثامن الحجج آقاعلی بن موسی الرضا علیه الاسلام
حضرات آیات عظام گلپایگانی واراکی درحرم مطهَّر رضوی
مراسم عمامه گذاری درمحضرحضرت آیة الله العظمی گلپایگانی
حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی درحال احرام درسرزمین منی
حضورحضرات آیات : حاج سید محمدرضا گلپایگانی ، حاج سید مصطفی خوانساری
حاج آقا مرتضی حایری ، موحد قمی وجمع کثیری از طلاب وفضلای حوزه علمیه قم
در تشییع پیکرمرحوم آیة الله حاج میرزا هدایت الله وحید گلپایگانی رحمة الله علیه
حضرت آیة الله العظمی آخوندملامحمدجوادصافی گلپایگانی
تولد:27شعبان المعظم1287 وفات:25رجب1378 سن:90
محل دفن: حرم حضرت معصومه سلام الله علیها،مسجدبالاسر
حضرت آیة الله العظمی آخوندملازین العابدین نخعی گلپایگانی
تولد:1267 وفات: 14ربیع الثانی 1347 سن:80
محل دفن: مسجدمرحوم حجة الاسلام گلپایگان
حضرت آ یة الله حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی
تولد:1299 وفات : 23جمادی الثانی 1384 سن :85
محل دفن : حرم مطهرامام رضا علیه السلام رواق دارالسلام
حضرات آیات عظام حاج شیخ علی صافی گلپایگانی وحاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی
حضرت آیة الله العظمی حاج شیخ علی صافی وآیة الله حاج شیخ علی افتخاری
آیة الله وحید گلپایگانی
حضرت آیة الله حاج میرزاهدایة الله وحیدگلپایگانی
تولد : 13رجب1312 وفات : 17صفر 1394 سن :82
محل دفن : قبرستان شیخان قم
سفرحضرت آیةالله حاج میرزاهدایت الله وحیدگلپایگانی ومرحوم نجم آبادی
و واعظ شهیر مرحوم فلسفی به کشورپاکستان درجمع مستقبلین درفرودگاه
حضرت آیة الله حاج میرزا هدایة الله وحید گلپایگانی
حضرت آیة الله وحید گلپایگانی ومرحوم حاج هبة الله نخعی
اسامی ازچپ به راست:آیة الله وحیدگلپایگانی،آیة الله حاج آقاریحان الله نخعی
حضرت آیة الله وحید و حضرت آیة الله حاج آقاریحان الله نخعی
حضرت آیة الله حاج میرزاابوالقاسم محمدی گلپایگانی
تولد : 1325 قمری وفات : 1358 شمسی سن:73
محل دفن : قبرستان شیخان قم
درتصاویرفوق درکنار مرجع جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی بروجردی،
آیة الله حاج آقاریحان الله نخعی گلپایگانی دیده می شود
حضرت آیة الله حاج آقاریحان الله نخعی گلپایگانی
درجمعی ازاهالی تهران
حضرت آیة الله حاج شیخ ریحان الله نخعی گلپایگانی
تولد : 1318 وفات : دوم ربیع الثانی 1412 سن : 94
محل دفن : صحن مطهرحضرت معصومه سلام الله علیها
ا
ازسمت راست حضرات آیات:حاج شیخ حسن فریدگلپایگانی ،حاج مقدسی،
حاج آقاریحان الله نخعی گلپایگانی،حاج سیدمحمدحائری گلپایگانی،
آ ل آقا وحاج آقامرتضی حائری زاده
حضرت آیت الله حاج شیخ حسن فرید گلپایگانی
تولد:صفر1319هجری قمری وفات آخرشعبان 1407
محل دفن :مسجدعلوی واقع درتهران میدان گمرک(رازی فعلی)
اسامی ازسمت راست حضرات حجج اسلام آقایان: حاج شیخ محمدرضاعبدالحمیدی،
حاج شیخ علی مولایی وحاج شیخ حسین احمدی وحاج شیخ حسین روشن
ردیف جلوازسمت راست : حاج آقاهبة الله نخعی،میرشریفی وحاج آقاعلی نخعی
اسامی ازسمت راست :1-حجة الاسلام آخوندملامحمددانشگراهل کلوچان
2- علی اکبرحجازی اهل رباط ملکی3-آیة الله حاج آقامحمدمحمدی اسفرنجانی
4 -محمدباقردانشگر5-آیة الله حاج سیدمحمدحایری رباط ملکی
6 - حاج اسماعیل هدایتی 7- آیة الله حاج میرزاابوالقاسم محمدی اسفرنجانی
8- فرزندمرحوم بحرالعلوم 9- حجة الاسلام والمسلمین بحرالعلوم
10- آقای معانی معروف به آقافیض اهل کلواچان
11- آقامحمودمحمدی فرزندآیة الله حاج آقامحمدمحمدی
12- ردیف جلو(نشسته)آقای حسین معانی.
حضرت آیة الله حاج آقاعلی قاضی زاهدی
تولد : 1306شمسی وفات : 15رجب 1417
محل دفن : قبرستان شیخان قم
آیة الله حاج شیخ علی افتخاری
تولد : 1304شمسی وفات : 17ربیع الاول 1431
محل دفن : نجف اشرف قبرستان وادی السلام
آیة الله حاج سیدمرتضی محمودی گلپایگانی
امام جمعه ونماینده محترم ولی فقیه درشهرستان ورامین
تولد :1305 شمسی قمری
حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی ترابی
آیة الله حاج شیخ جلال طاهرشمس
تولد : 1306 وفات :شمسی 1374 سن :68
محل دفن : قم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
حجة الاسلام والمسلمین آقاجوادنخعی
تولد : 1279 وفات : 1357 شمسی سن :78
محل دفن : مقبره خانوادگی درگلزارشهدای شهرگوگد
حضرت حجة الاسلام والمسلمین محمد وحید گلپایگانی
تولد : 1305 وفات : 1383 شمسی قمری سن :78
محل دفن : امام زاده احمد بن عمران
حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ کاظم مشایخی
تولد : 1278 وفات :1379 شمسی سن 101
محل دفن:امام زاده ابوالفتوح روستای وانشان گلپایگان
آیة الله حاج سید ابوطالب محمودی
تولد : 1305 وفات : 1372 هجری شمسی
محل دفن : حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمدمحمدی گلپایگانی
تولد : 1302 شمسی وفات : پنجم تیرماه 1385 سن83
محل دفن : قم سالن علماء قبرستان باغ بهشت
حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی مولایی گلپایگانی
تولد: 1306 شمسی
محل دفن :امام زاده عمران بن علی علیه السلام شهرگوگد
حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدابراهیم فیاضی
مختصری اززندگی نامه حجة الاسلام والمسلمین
حاج شیخ احمد محمدی گلپایگانی
-
مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ احمدمحمدی درسال 1302هجری شمسی دربیت علم وتقوی درروستای اسفرنجان گلپایگان به دنیا آمد.
والد معظم ایشان مرحوم آیة الله حاج آقا محمد محمدی گلپایگانی ازعلمای به نام وازشاگردان مرحوم آیة الله سیدابوالحسن اصفهانی ومرحوم آیة الله آقا میرزا حسین نائینی بودند.
مرحوم حاج شیخ احمدمحمدی تحصیلات ابتدایی رادرحدخواندن ونوشتن وتعلیم قرآن وتجوید درمکتب خانه شروع نمودوپس ازآن دروس مقدمات حوزوی را نزدوالدمعظم فراگرفت وسپس درگوگد درمدرسه ای که مرحوم آیة الله حاج میرزاهدایة الله وحید گلپایگانی دایرنموده بودند به تحصیل علوم دینی وحوزوی پرداخت ، درسن بیست سالگی جهت ادامه تحصیل به شهر قم عزیمت نمود،دروس سطح رادرمحضراساتیدحوزه استفاده کرد،رسایل ومکاسب رانزد مرحوم آیة الله ستوده تلمذ کرد ودرس خارج را درمحضر مرحوم آیة الله العظمی گلپایگانی(ره) ودیگراعاظم حوزه کسب فیض نمود.درطول سال های اقامت درحوزه علمیه قم بیش ازچهل سال ازعمرش را درماه های رمضان ،محرم وصفروخصوصا ایام تابستان بنا به دعوت اهالی گلپایگان وحسب الامر مرحوم آیة الله گلپایگانی جهت امرتبلیغ وبیان احکام شرعی درروستای اسفرنجان ودیگرقراء مجاور حضورپیدامی کرد وانجام وظیفه می نمود.
ایشان درسال های اولیه اقامت درقم باصبیه مرحوم آیة الله حاج شیخ علی محمد موحدی ازدواج نمود که نتیجه این پیوند سه فرزند پسرودودختر می باشد.
ازفعالیت های اجتماعی ایشان تولیت املاک زراعی موقوفات تعدادی ازروستاهای تابعه گلپایگان با بیش ازپنجاه مستاجربودکه ایشان به اداره آن می پرداخت که تمامی عواید حاصل ازآن مصرف روضه خوانی وبرگزاری مراسم عزاداری سالارشهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می شدکه هم اکنون درتصرف اداره اوقاف وامورخیریه گلپایگان می باشد.
سرانجام درپنجم تیرماه 1385هجری شمسی در83سالگی براثرمریضی وکهولت سن دارفانی را وداع گفت ودر قبرستان باغ بهشت قم درسالن مخصوص علماء مدفون گردید عاش سعیدا ومات سعیدا.
«سعید نخعی گلپایگانی»
ولادت حضرت زینب سلام الله علیها وروزپرستار مبارک باد
حیات طیبه حضرت زینب سلام الله علیها
ثمره ازدواج مبارک علی علیه السلام وفاطمه زهراءعلیها سلام پنچ فرزند به نام های امام حسن ،امام حسین، حضرت زینب ،
ام کلثوم ومحسن علیهم السلام است.حضرت زینب سومین فرزند مهد ولایت است که بنا به قول قوی درپنجم جمادی الاولی سال
ششم هجری قمری درمدینه منوره چشم به جهان گشود.
زینب نامی آسمانی
زینب یعنی زینت پدر،این نامی است که خدا برای دختری انتخاب کرد که با انجام رسالت خود زینت بخش تاریخ شد وموجب
افتخار وسرافرازی خاندان وحی و ولایت گشت ودرتاریخ کربلا جاودانه گردید.گفته شده هنگام ولادت زینب کبری، رسول خدا
درمدینه نبودند،حضرت زهراء سلام الله علیها ازامیرالمومنین علیه السلام درخواست کرد که نامی برای فرزندش انتخاب کند،
حضرت درجواب فرمودند: من برپدرت سبقت نمی گیرم صبرمی کنیم تا ازسفربرگردد،چون حضرت بازگشتند وخبرولادت نوزاد
زهراء راشنیدند فرمودند:فرزندان فاطمه فرزندان من هستند ولی درنام گذاری آن ها خدا تصمیم می گیرد.
یعد جبرئیل بر پیامبرنازل شد وپیام آورد که خداوند سلام می رساند ومی فرماید:نام این دختر را زینب بگذار که این نام را در
لوح محفوظ نوشته ام.حضرت زینب حدود پنج سال دردامان پرمهر وعطوفت مادروکنارجد بزرگوارش پرورش پیداکرد واززندگی
معنوی آندوبهره برد،ومدت سی وپنج سال درکنارپدربزرگوارش امیرالمومنین علیه السلام بود،دراین مدت مصائب وناملایمات زیادی
رامتحمل گردید ،او دراین مدت سایه شخصیتی بزرگ همانندپیامبررا ازدست داد وبعد شاهد حوادث تلخ وناگوارومصائب وظلم هایی بود
که برمادرش زهراء رواداشته شد، اوهیچگاه مادرش رابعد ازوفات رسول خدا خندان ویامتبسم ندید.او هیچ گاه لحظات آخریه وداع با
مادرش زهراءرافراموش نکرد ، همان لحظه ای که امیرالمومنین علیه السلام می فرماید : " زمانی که خواستم بندهای کفن زهراء
راگره بزنم به حسن وحسین وزینب وام کلثوم گفتم بیایید وازمادرتان توشه ای بگیرید که این آغازجدایی است ودیداربعدی دربهشت
خواهد بود."اوروزها وسال های مظلومیت پدررا خوب به یاد داشت وشاهد بود که بعد ازرحلت پیامبر چگونه حق مسلم اورا غصب
کردند وولایت پدرش را که بزرگترین شخصیت جهان اسلام بعد ازپیامبر بود نادیده گرفتند.اما در سال چهلم ازهجرت هم شاهد ضربت
خوردن پدر وشهات ایشان بود،لحظ های جدایی زینب ازپدر که برای اومصیبتی طاقت فرسابود،اما چیزی نگذشت که سال پنچاهم ازهجرت
فرا رسیدواوبرای یک باردیگرشاهد بی وفایی امت پیامبربود، بی وفایی که منجربه مسمومیت وشهادت برادربزرگوارش وکریم اهل بیت
امام مجتبی علیه السلام شد،اودر این مصیبت شاهد اهانت به جنازه آن حضرت بود،اما دیری نپایید که سال شصت ویکم ازهجرت فرا
رسید وآن حادثه بزرگ تاریخ اتفاق افتاد که زبان عاجزازبیان آن است ،حادثه جانکاه کربلا خصوصا شب وروزعاشورا وبالاخص عصر
عاشورا ودوران اسارت ،اما حضرت زینب تمام این مصایب را دید وبرای خدا صبرکرد وپایداری درراه خدا را پیشه خود ساخت.
اوج عظمت حضرت زینب سلام الله علیها ومصائب ایشان درجریان قیام امام حسین علیه السلام وبه خصوص زمان اسارت آن حضرت
بوده است، عظمت این کاربزرگ وقتی آشکارشد که نبردعاشورا به پایان رسید واهل بیت امام حسین علیه السلام اسیرشدند وبا پایان یافتن
جنگ مسلحانه درمیدان کربلا رسالت ومسئولیت زینب کبری علیهاالسلام ودیگراسیران شروع شد وحرکت فرهنگی آن ها آغازگردید،اگر
قیام ارزنده حسینی همچنان درطول تاریخ برای همیشه تازه وسازنده باقی مانده است یکی ازعوامل آن وجود حضرت زینب وخطبه های
غراء ایشان است.
پرستاری حضرت زینب علیهاالسلام
امام حسین علیه السلام قبل ازشهادت ، سفارش های لازم را به خواهرش حضرت زینب نمود وسرپرستی وپرستاری ازنهضت رابه ایشان
واگذارکردواورا به صبروبردباری امرنمود وبا قلبی محکم وبی هراس ازآینده نهضت حرکت کرد وپای به میدان شهادت گذاشت،حضرت
زینب نیزازهمان لحظات اولیه شهادت برادر، پرچم پرافتخارقیام را بردوش گرفت ونگذاشت این پرچم الهی برزمین بماند وبا اقتدارهر
چه تمام تردربرابرامیرخون آشام کوفه وحاکم پلید شام لعنة الله علیهما وبا سخنرانی وخطبه های کوبنده ، زندگی را درکامشان تلخ ساخت ،
راستی چه مردانه ایستاد واستقامت کرد درمقابل آن همه مصیبت های سخت که هریک از آن ها می توانست کوهی را به لرزه درآورد
وانسان توان مندی را مضطرب وازخود بی خبر سازد. درمسجدکوفه وقتی که ابن زیا د خواست نمک برزخم او بریزد واحساسات او
را جریحه دارسازد از ایشان سوال کرد : " کارخدا را درباره برادرواهل بیت خود چگونه دیدی ؟" حضرت زینب با سربلندی وشجاعت
فرمودند: " من جزنیکی وزیبایی ازجانب خداوند ندیدم . اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برایشان تقدیرکرده بود وبه سوی جایگاه
ابدی خودشتافته ودرآن آرمید ند وخداوند روزقیامت میان تو وآنان داوری خواهد کرد وازتو خونخواهی می کند،درآن روزخواهی دید که
پیروزچه کسی است؟! مادرت به سوگت بنشیند ای پسرمرجانه. "
انسان وقتی این سخنان را می بیند وبه یاد می آورد ، دربرابر آن همه عظمت وبزرگواری احساس شرمساری وحقارت می کند
که حضرت زینب سلام الله علیها تمام آن مصائب ورنج ها را زیبایی می بیند ولی ما درمقابل کوچک ترین مصیبت واذیت
اظهارضعف وناتوانی می کنیم !!.
روزپرستار
روزمیلاداین بانوی بزرگواراسلام را روزپرستارنام گذاری کرده اند ، آری چه زیبا مناسبتی است ، گرچه پرستاری ازبیمار
یک وظیفه سنگین وبسیارارزشمندی است ولی باید بگوییم حیف است که زینب را تنها یک پرستار بیمار بخوانیم زیرا پرستاری
ازبیمار تنها یکی ازکوچکترین مسئولیت های ایشان بود،اما درواقع باید بگوییم پرستاری یک هنری است بی نظیر وتخصصی
است بی همتا ،چون پرستاری تنها مراقبت ازعلائم حیاتی بیمارنیست بلکه دمیدن روح زندگی است درتن رنجور بیمار وجاری
ساختن زلال امیدواری دربدن خسته او ، وروشن نگه داشتن چراغ حیات بیمار است ودرخشان کردن خورشید ایمان واعتمادش
به زندگی . برای همین است که می گوییم پرستاری یک نوع هنروتخصص است.
دراسلام هنگامی که پرستار برای رضای خداوند به یاری انسان نیازمندی می شتابد ونیاز اورا برطرف می کند وباتلاش خود ،
جان مجروح ویا بیمارناتوانی رانجات می دهد به یقین اورا زنده کرده است . پروردگارمتعال درآیه 32سوره مائده دراین باره
می فرماید :" هرکس انسانی را ازمرگ رهایی بخشد چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است."
مرحوم شیخ صدوق درکتاب ثواب الاعمال ص342ازپیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه وآله نقل می کند که حضرت فرمودند :
" مَن قامَ عَلی مَریضٍ یَوماٌ وَلَیلَةٍ بَعَثَهُ الله تَعالی مَعَ اِبراهیم الخلیل فَجازَ علی الصِّراطِ کَالبَرقِ اَللامِع ؛ کسی که یک شبانه روز
ازبیماری مراقبت وپرستاری کند خداوند اورا با ابراهیم خلیل علیه السلام محشورخواهد کرد واو همانند برق خیره کننده و درخشان ازصراط عبور می کند . "حرفه پرستاری ترکیب عجیبی است ،ازیک سو ترکیبی است ازدانش ،معرفت ، تجربه ومهارت واز طرفی دیگر ترکیبی است از رحمت ،عطوفت ، مهربانی ومراقب
کسی که وقت سحرسخت کوش وبیداراست
فرشته ای است که نام خوشش پرستاراست
حضرت علی علیه السلام درحدیثی می فرماید: «خوشا به حال آن که به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد». حال با توجه به این حدیث گران مایه، می توان پی برد پرستاران که شبانه روز در پی برطرف ساختن گرفتاری های بیماران و درمان آنها هستند، به چه پاداشی می رسند و نزد خداوند متعالی، چه جایگاه و مقامی دارند.
امام خمینی رحمة الله علیه در سخنانی خطاب به پرستاران فرمودند :" پرستاری ازبیمارامربسیارمشکلی است ، لکن خیلی ارزشمند است ،شما متوجه باشید که شغل شما ،شغل بسیارشریفی است وازآن طرف مسئولیتش هم زیاد است."
مقام معظم رهبری درسخنانی پرستاران، این سپیدپوشان سخت کوش را، همانند فرشتگان رحمت و ملائکه آسمانی می داند و درباره ایشان می فرماید: "آن وقت که بیمار از همه جا دستش کوتاه است، در آن ساعاتی که حتی همسر، فرزندان و پدر و مادر بیمار هم بالای سرش نیستند، چشم امیدش بعد از خدا، به پرستار است، و این پرستار است که مثل ملائکه آسمانی، مثل فرشتگان رحمت، به دردها، مشکلات و نیازهای جسمی وعاطفی اوپاسخ می دهد."
درپایان شایسته است باقطعه شعری ازپرستاران فداکاروبی توقع یادکنیم که همواره ازمهربانی ودلسوزی هایشان بهرمندبوده ایم.
از آسمان پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: وسیع تر از من است
از کوه پرسیدم پرستار کیست ؟ گفت: مقاوم تر از من است
از آینه پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: پاک تر از من است
از آب پرسیدم پرستار کیست ؟ گفت: زلال تر از من است
از مادر پرسیدم پرستار کیست ؟ گفت: مهربانتر از من است
از پیامبر پرسیدم پرستار کیست؟
گفت: از تمام یارانم به من نزدیک تراست
ازخودش پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: خادم خدا
« سعید نخعی گلپایگانی »
دوازدهم بهمن ، سالروز ورود تاریخی
رهبر کبیرانقلاب حضرت امام خمینی رحمة الله علیه
به میهن اسلامی وایام الله دهه فجر
مبارک باد
به مناسبت سالگرد وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
بِسمِ اَللهِ اَلرَّحمَنِ اَلرَّحِیمِ
یا فاطِمَةُ اِشفَعی لی فِی اَلجَنَّة
آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها وعلی آبائها المعصومین المظلومین
قبةُ الاسلا م ومحورحوزه علمیه عظمی است.
" ازبیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی(28/4/71
نور ولایت درسراسرگیتی پرتو افکن است ،هرجای جای ازاین کره زمین را وقتی نگاه می کنیم خصوصا کشورهای اسلامی وبالاخص شیعه نشین این معنی به چشم می خوردکه نورولایت می درخشد وهرکجا انسانی منتسب به این خاندان باشد چه ازنظرخانوادگی ویا ازجهت اطاعت وپیروی ،زنده است ونامش می درخشد.ازمدینه که قبة الخضرای نبوی است گرفته تاکوچک ترین محله هایی که یکی ازسادات وذرِّیه اهل بیت علیهم السلام درآنجا مدفونند همه مورد تکریم واحترام می باشند .
قم یکی ازاین مکان ها است که به خاطرپیروی ازاهل بیت علیهم السلام ووجود قبرمطهّرومنوّرکریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها شرافت یافته واین گونه موردتوجه قرارگرفته است.
حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دراول ذی القعده173هجری قمری درمدینه منوره درخانه ولایت وامامت دیده به جهان گشود - نام پدرش موسی بن جعفرعلیه السلام ونام مادرش حضرت نجمه بودکه به علت پاکی وطهارت نفس به اوطاهره می گفتند،ایشان خواهرتنی امام رضاعلیه السلام می باشند. - ودردوازدهم ربیع الثانی201هجری قمری در28سالگی درقم ازدنیارفت.
مقام ومنزلت آنحضرت
درمقام ومنزلت ایشان همین بس که صادق آل رسول قبل ازتولد آن حضرت وحتی قبل ازتولد پدربزرگوارش امام موسی بن جعفر علیه السلام ، او راستوده ودروصف اوبیاناتی عرضه داشته است.
محمدبن حسن قمی درتاریخ قم نقل کرده که جمعی ازاهالی ری به محضرامام صادق علیه السلام درمدینه رسیدند وعرضه داشتند مااهل ری هستیم ،فرمودند:مرحبا به برادران ما ازاهالی قم ! گفتند ما ازاهالی ری هستیم، بازآن حضرت فرمودند: مرحبا به برادران ما ازقم .آنگاه حضرت فرمودند: برای خداحرمی است وآن مکه است، وبرای رسول خدا حرمی است وآن مدینه است ، وبرای امیرمومنان علیه السلام حرمی است وآن کوفه است، وبرای ما حرمی است وآن شهرقم است.سپس فرمودند : " وَسَتُدفَنُ فیها اِمرَئة مِن اَولادی تُسمّی فاطِمة ، فَمَن زارها وَجَبَت لَهُ اَلجَنَّةُ " به زودی درقم بانویی ازفرزندان من به نام فاطمه دفن خواهد شد ، کسی که اورا زیارت کند بهشت بر او واجب می گردد ، راوی می گوید امام این سخن را قبل از ولادت فرزند بزرگوارشان امام کاظم علیه السلام فرمودند[1].
# فاصله قم تا بهشت به میزان عاشقی است ، عشق به بانوی آیینه ها #
اگر امام موسی بن جعفرعلیه السلام درحدیثی می فرمایند :" قُم عُشُ آل مُحمَّد وَمَاوی شِیعَتِهِم ؛ قم آشیانه آل محمد وپناهگاه شیعیان آن حضرت است[2]. " به خاطراین است که قم همیشه تاریخ ازولایت وائمه اطهارعلیهم السلام حمایت کرده ومدفن این بانوی بزرگواراست.
میلش دگر به هیچ بهشتی نمی کشد#هرکس نشسته کنج بهشت مزارتان
سعد اشعری که ازشیعیان برجسته وبزرگان قم است نقل می کند که درخراسان به محضرامام رضاعلیه السلام رسیدم حضرت به من فرمودند :"ای سعد درنزد شما ازخاندان ما قبری هست ،عرض کردم :قربانت شوم مرقد فاطمه دخترموسی بن جعفرعلیه السلام را می فرمایید ؟ حضرت فرمودند آری ،بعدفرمودند: مَن زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ اَلجنَّةُ ،کسی که حضرت معصومه را درحالی که به حق وشان او معرفت دارد زیارت کند بهشت برای اوست . سپس فرمودند : هنگامی که کنارقبراو رفتی کنارسراو بایست وبعد ازگفتن 34مرتبه تکبیرو33مرتبه تسبیح و33مرتبه تحمید این زیارت نامه رابخوان[3] ، بعدحضرت جملات زیارتنامه رابیان کردند ،که همان زیارتنامه معروف است که درکنارتربت پاک آن حضرت می خوانیم . توجه امامان معصوم خصوصا امام رضا علیه السلام و ورود زیارت نامه ازناحیه ایشان نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدراسلام است،ایشان بعد ازحضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها تنها بانویی است که زیارتنامه ماثور دارد،بانوان برجسته ای چون آمنه بنت وهب،فاطمه بنت اسد،خدیجه بنت خویلد،فاطمه ام البنین ،زینب کبری ،حکیمه خاتون ونرجس خاتون که هیچ شک وتردیدی درمقام بلند وجایگاه رفیع آن ها نیست اماهیچ کدام زیارت ماثور ازسوی امامان معصوم راندارند.
یا درجایی دیگرآنحضرت دراهمیت زیارت خواهربزرگوارشان فرمودند : " مَن زارَالمَعصُومَةَ بِقُم کَمَن زارَنی ؛ کسی که مرقد حضرت معصومه را درقم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده [4]"
امام جوادعلیه السلام درمورداهمیت زیا رت عمه بزرگوارش فرمودند :"کسی که قبرعمّه ام حضرت معصومه علیهاالسلام را درقم زیارت کند بهشت برای اوست [5]"
حضرت امام خمینی (قدس سره) در قصیده ای که شامل 44 بیت است او را با حضرت زهرای اطهرسلام الله علیهامقایسه کرده در بخشی از آن می فرمایند
دختر چون این دو در مشیمه قدرت
نــامد و نایـد دگــر هماره مــقد ر
آن یک امواج علــم را شده مبــدء
ویـن یک افواج حلم را شده مصدَّر
آن یــک درعالـــم جلالـت کـعبه
وین یک در ملک کبریایـی مشــعر
لم یلـــدم بستـه لـب و گرنه بگفتم
دخــت خدایـند این دو نــور مطهَّر
آن یــک خـاک مدینـه کـرد مزین
صفــحه قم را نمود این یـک انــور
خاک قم ایـن کرد از شـرافـت جنت
آب مــدینه نـمـوده آن یک کــوثر
آیة الله بروجردی به خاطر حضرت معصومه سلام الله علیها شاه عربستان را نپذیرفتند
وقتی در عصر مرجعیت عامه آیة الله العظمی بروجردی، شاه عربستان به ایران آمده بود وتوسط سفیرعربستان تقاضای ملاقات با ایشان را نمود، آقا اجازه نفرمودند.
!اطرافیان گفتند مصلحت است که شما اجازه ملاقات بدهید. ایشان فرمودند: او وهابی است اگر به قم بیاید به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها نمیرود و این، هر چند غیر مستقیم، توهینی به ساحت ملکوتی ایشان است.
مقام علمی
حضرت معصومه علیهاالسلام بدون تردید بعدازحضرت رضاعلیه السلام درمیان فرزندان حضرت موسی بن جعفر ازنظرعلمی واخلاقی بالاترین مقام را دارد ،این حقیقت ازتعریف ها وتوصیف هایی که ائمه اطهار علیهم السلام ازایشان نموده اند وبیان کردیم آشکارگردید واین حقیقت روشن می سازد که ایشان چون حضرت زینب علیها السلام عالمه غیرمعلمه بوده است. گفته شده جمعی ازشیعیان برای دریافت پرسشهای خودبه مدینه آمدند تا به محضرامام موسی بن جعفرعلیه السلام برسند ،وقتی که به منزل آن حضرت رسیدند باخبرشدند که آن بزرگوار به سفر رفته اند ،ازآنجا که آن ها ناگزیر ازبرگشت بودند پرسشهای خود را نوشتند وبه اعضای خانواده امام تحویل دادند تا درسفربعدی پاسخ آن ها را دریافت نمایند،بعد ازسپردن نامه ها مدتی درمدینه ماندند ،سپس برای خداحافظی به خانه امام آمدند،دراین هنگام پاسخ پرسشهای آن ها که درنامه ای نوشته شده بود به آن ها داده شد،آن ها دیدند حضرت فاطمه معصومه علیها السلام که درآن وقت حدود شش سال بیشتر نداشتند جواب سوال ها را نوشته وآماده نموده است .بسیارخوشحال شدند وآن نامه ها را گرفتند وخداحافظی کرده وازمدینه خارج شدند،درهنگام مراجعت درراه با امام کاظم علیه السلام که ازسفربازمی گشت ملاقات نمودند وماجرا را به عرض حضرت رساندند امام نوشته ها را از آن ها طلبید ومطالعه کرد وپاسخ های حضرت معصومه علیها السلام رادرست یافت ؛آن گاه به نشان تمجید از آن حضرت وتصدیق ایشان سه مرتبه فرمودند "فداها ابوها "پدرش به فدایش باد.[6] در اینجا حضرت خواسته اند این نکته راتوجه بدهند که علم الهی سن وسال نمی شناسد.
سفربانوی کرامت به ایران
بعدازآن که امام رضاعلیه السلام به دعوت واصرارمامون(هفتمین خلیفه عباسی)درسال 200هجری قمری وارد خراسان شدوموردتکریم وتجلیل مامون قرارگرفت وولایت عهدی به ایشان تجویزگردید بسیاری از امام زادگان وعلویین برای دیدار ایشان ازحجاز به ایران آمدند . ازجمله کسانی که برای دیدارآن حضرت به ایران آمد کاروانی بود که حضرت معصومه سلام الله علیها درمیان آن حضورداشت این کاروان باهمراهی هارون بن موسی بن جعفرعلیه السلام وبیست وسه نفراز بستگان به سمت ایران حرکت کردند، منزل به منزل آمد ند تابه نزدیکی شهر ساوه رسید ند . درآنجا دژخیمان مامون به خاندان نبوت وکاروانیان حمله کردند وهارون راکه درحال غذاخوردن بود به شهادت رساندند وجمعی رامجروح نموده وموجب پراکندگی آن ها شدند .حضرت معصومه علیه السلام به واسطه درگیری وبه شهادت رسیدن برادرش هارون وبسیاری ازاهالی کاروان وهمراهان مریضه شدند، بعدازآن سؤال کردند تاقم چقدرفاصله است؟ گفته شد چندفرسخی بیش نمانده ،حضرت فرمودند مرابه قم ببرید چون ازپدرم شنیدم که می فرمود:قم مرکزشیعان ما می باشد،سپس ایشان رابه سمت قم حرکت دادند،عده ای ازمحدثین ومشایخ قم خصوصا فرزندان سعداشعری که ازشیعیان برجسته قم بودند وقتی ازورود آن حضرت به قم باخبرشدند به استقبال ایشان آمدند وباعزت واحترام ایشان را وارد قم کردند ،حضرت به خانه موسی بن خزرج بن سعد اشعری قمی که هم اکنون به نام مدرسه علمیه ستیّه درمحلی به نام میدان میرمعروف است وارد گردیدند وپس ازهفده روز رحلت فرمودند.سپس بدن مطهرآن حضرت راپس ازتشییع واحترام درمکانی که هم اکنون مرقد مطهرآن حضرت قراردارد دفن نمودند.
.سعید نخعی گلپایگانی
. مستدرک الوسایل ، ج10 ، ص368.[1]
. بحارالانوار ، ج 57 ، ص214.[2]
مستدرک الوسایل ، ج10 ، 368.[3]
. ریاحین الشریعه ، ج5 ،ص35.[4]
. کامل الزیارات ، ص537.[5]
. به نقل از کشف الئالی.[6]
سیمای فرزانگان گلپایگان (13)
نگرشی برزندگی عالم ربانی آیة الله حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی رحمة الله
تولد وتحصیلات
مرحوم حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی ازعلماءواوتاد به شمارمی رفته وعلاوه بربُعدعلمی ، صاحب مقامات معنوی وحالات باطنی و
ملکات فاضله اخلاقی ودارای کرامات بوده است.ایشان درسال1299هجری قمری برابربا1260هجری شمسی درمحل سر رباطان
گلپایگان دیده به جهان گشود،ابتداء مقدمات را درهمانجا فراگرفت ، بیش ازشانزده سال ازبهار عمرش نگذشته بود که برای ادامه
تحصیل عازم اصفهان گردید ومدت بیست ویک سال درآنجا ازمحضراساتید بهره برد ، سپس درسال1335هجری قمری به قصد
مجاورت حضرت علی بن موسی الرضاعلیه با پای پیاده به مشهد مقدس سفرنمود ودرآنجا رحل اقامت گزید ومجاورشد، ایشان ضمن
این که بیش ازنیم قرن درجوارمرقد مطهّرومنوّرحضرت رضاعلیه السلام امامت جماعت مسجد گوهرشاد را برعهده داشت درمدرسه
علمیه فاضل خان وپس ازآن درمدرسه خیرات خان درحجره ای که برای ایشان فراهم گشته بود تا آخرعمرشریفشان به فعالیت های
دینی و تدریس فقه ، حدیث ،تفسیرقرآن و اخلاق مشغول بوده تاسرانجام پس از نیم قرن خدمت به مردم وتعلیم وتربیت شاگردانی ممتاز
وتدریس علوم دینی درسحرگاه روزبیست وسوم جمادی الثانی 1384هجری قمری برابربا 1343هجری شمسی پس ازقرائت سوره
مبارکه صافات دعوت حق را لبیک گفت و پیکرمطهرش دررواق دارالسلام حرم مطَّهررضوی درجوارمولا ومقتدایش به خاک سپرده شد
ارادت به امام رضاعلیه السلام
ایشان دراین مدت قریب به نیم قرن که درمشهد بودند همیشه صبح ها خصوصا درایام زمستان حتی درحالی که هوا سرد وبارانی
ویابرف می بارید قبل ازطلوع فجربه سمت حرم می رفتند وپشت درب حرم سجاده شان را پهن می کردند ونمازشب می خواندند تا نزدیک
طلوع فجرکه درب حرم را بازکنند تا اولین کسی باشد که واردحرم می شود.
عنایت حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام
حضرت آیة الله وحید خراسانی درسال 1372هجری شمسی دردرس خارج اصول به مناسبت ولادت باسعادت حضرت رضاعلیه السلام
فرموده بودند : حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی درتربیت من نقش داشت ، بعد قصه ای را از زبان ایشان نقل کرده بودند که ایشان به من فرموند
زمانی بیمار شدم و در بیمارستان امام رضای مشهد بستری گرد ید م . بعد ازگذشت سه روز در سحرگاهی که حالم خیلی وخیم بود وناراحت بودم
گریه کردم ، رو به حرم مطهر نموده و توسّل به حضرت رضا علیه السلام پیداکردم وبه آن حضرت عرض نمودم آقا: من چندروز است که
مریضم ودربیمارستان بستری می باشم درحالی که چهل سال جزء اولین افرادی بودم که در سحرگاهان به زیارت قبرت می آمدم، اکنون به
این روز افتاده ام، شماهم که به من سرنمی زنی وسراغی ازمن نمی گیری ! این درحالی بود که گریه کردم وخوابم برد درعالم خواب ناگاه متوجه
شدم که وجود مقدّس آن حضرت کنار تخت بیمارستان است درحالی که شاخه گلی دردست داشت وآن گل را به من داد درهمان حال اوضاع عادی
شد و بیماریم بر طرف گردید از آن زمان که آقا گل رابه من داد با آن دستی که گل راگرفته بودم به موضع درد می گذاشتم وراحت می شدم وبعداً
به هر بیماری هم که دست می کشیدم شفا می یافت. رفته رفته در اثر تماس با اندام اهل معصیت که برای علاج شان دست می کشیدم، اثر دستم
کاهش یافته و فعلاً باید زمانی را صرف ادعیه و اوراد نمایم تا تاثیر کند.
عین این قضیه رامرحوم حاج سیدمحمدرضا محمودی ازمرحوم آیة الله العظمی گلپایگانی که به دیدارایشان رفته بودند نقل کرده اند.[1]
حکایت دیگری ازایشان نقل شده که یک روزی درجلسه ای فرموده بودند : " دیشب مى دیدم که وارد حرم مطهّر آقا شدم و بدن مقدّس حضرت
على بن موسى الرّضا(ع) در وسط حرم پا به قبله دراز شده و پارچه سفید روى بدن آن حضرت کشیده اند ، در این بین بادى وزید و پارچه را از
روى بدن آن حضرت به کنارى انداخت من با کمال تعجّب دیدم بدن مقدّ س ایشان سوراخ سوراخ است و جاى تیر دیده مى شود ! به آن حضرت
عرض کردم آقا من شنیده بودم شما را با زهر شهید کرده اند ولى حالا مى بینم در بدن مقدّ ستان جاى تیر زیادى وجود دارد . فرمودند : صحیح است
مرا با زهر کشتند ، اما این سورا خها مربوط به فلان عمل وگناهی است است که بعضى از زائرین انجام مى دهند . آن ها مانند تیرى است که بر
بدن من مى خورد و ایشان نام آن گناه را مى بردند[2].
خاطره ای ازآیة الله مجتهدی
ایشان فرموده بودند شخصی هفده هزارتومان برای حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی رحمة الله علیه درمشهد می برد تا این که خانه ای
برای خود بخرد ولی ایشان نپذیرفتند ،آن شخص می گوید آقا لااقل پول راقبول کنید وبه فقراء بدهید ایشان فرموده بودند :
من مستحق نمی شناسم ،شما خودتان به مستحق بدهید.
" سعید نخعی گلپایگانی"
. ر ، ک : دانشمندان گلپایگان ، جلد دوم ، ص 51 . [1]
. ر ک : پرواز روح ، ص 185.[2]
میلاد گهربار امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد
بِسمِ اللّهِ اَلرَّحمنِ اَلرَّحیمِ
امام یازدهم حضرت امام حسن = نمود مولد مسعود او جهان روشن
جناب عسگری آن نور دیده زهرا= که هست بهرخلایق وجود اومأ من
سپهرمجد شرافت ولی حضرت حق= که هست حبل ولایش سعادت توومن
به شوروشوق بگوئیم جمله با دل شاد=به پیشگاه امام زمان مبارک با د[1]
امام عسکری علیه السلام بنا برقول مشهور درهشتم ربیع الثانی 232 هجری قمری درمدینه منوره
متولدشد ند ،نام پدربزرگوارایشان امام علی النقی(امام هادی) علیه السلام ونام مادرایشان حُدَیث از
زنان نیکوکاروباتقوی واهل ورع وازبزرگ زادگان بوده وآن چنان که نقل شد ه ایشان بعد از شهادت
امام عسکری علیه السلام پناه ودادرس شیعه بوده است.
نام شریف آن حضرت حَسَن وکنیه اش ابومحمد ومشهورترین القاب ایشان زَکّی وعسکری است ،
به ایشان وهمچنین پد روجدّش علیهم السلام ابن الرضا می گفتند.
مدت کوتاه زندگی آن حضرت را به سه دوره می توان تقسیم کرد.
دوره اول : ازتولد تا چهارسالگی درکنارپدرومادربزرگوارش درمدینه به سربرد.
دوره دوم : ازچهارسالگی به اتفاق پدربه سامراء آمد وتا شهادت امام هادی علیه السلام
(درسوم رجب254هجری قمری) در23سالگی درکنار پدربزرگوارش بود.
دوره سوم : دوران امامت آن حضرت به مدت شش سال مصادف باحکومت س ه طاغوت عباسی یعنی معتز،
مهتدی ومعتمد بود ،این سه نفرتصمیم گرفته بودند که آن حضرت را به قتل برسانند چون شنیده بودند که
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف( برهم زننده حکومت جائران ) ازصلب اوخواهد بود لذا چندین بار
ایشان را به زندان افکند ند ومی توان گفت اکثراً آن حضرت درتبعید ویا زندان وتحت نظر به سر می برند ،
سرانجام آن حضرت درهشتم ربیع الاول 260هجری قمری در28سالگی به دستورمعتمد عباسی (پانزدهمین طاغوت عباسی)
به طورمرموزی مسموم وبه شهادت رسید ودرخانه خود درسامر اء به خاک سپرده شد.عصرزندگی امام حسن عسکری علیه السلام
ازدوره های سخت وپرآشوب تاریخ اسلام است.دراین دوره عباسیان با قیام های متعددی مواجه بودند که پایه های خلافت راتهدید
می کرد،گذشته از آن که دربرخی ازمناطق ودنیای اسلام ، ح کومت های مستقل ونیمه مستقل شکل یافته بود وعلویان نیز
جنبش های متعد دی داشتند.این اوضاع واحوال عباسیان را بر آن داشت تا امام شیعیان را به طورجدی زیرنظربگیرند وارتباط
آن حضرت وپیروانش را حتی المقدور کاهش دهند،بنابر این امام دوران بسیا ر سختی را سپری کردند اما این مراقبت ها سبب قطع
ارتباط کلی امام با شیعیان نشد وآن حضرت با ارسال نامه های متعد د وملاقات های پنهانی به انجام رسالت خویش می پرداخت ودر
همان حال به وظایف سیاسی امامت توجه داشتند وازمبانی عقیدتی اسلام سخت دفاع می کردند وبه این امربسیاراهمیت می دادند
تا مردم دراصول ومبانی دینی به تردید نیفتند وجلو رواج شبها ت دردین که حکومت ازآن استقبال می کرد گرفته شود لذا ایشان
بااستدلالات قوی ومنطقی تمام آن تردیدها وشبهات را برطرف می کردند.
یکی دیگر ازوظایف سنگین آن حضرت معرفی خاتم الاوصیا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دوستان ومطرح کردن
غیبت آن حضرت برای سالیان طولانی وقانع ساختن جامعه شیعه نسبت به اصل غیبت وجایگزینی نمایندگان وسفیران بود تا پاسخگوی
امت اسلامی درموضوعات گوناگون ورفع شبهات باشند.از جمله آن ها، نامه آن حضرت خطاب به ابن بابویه[2] است که در اینجا به
قسمتی ازآن نامه اشاره می کنیم،حضرت بعد ازحمدوسپاس خداوند ودرودبرپیامبر واهل بیتش این گونه مرقوم فرمودند :
" اُ صیکَ یا شیخی وَمُعتَمَدی وَفَقیهی ابا الحسن علی بن الحسین قمی ..." سفارش می کنم تورا (ای شیخ ومورداعتماد من وای فقیه من)
به تقوای الهی وپرهیزکاری وبردباری وبرپایی نماز وادای زکوت و...وبعد می فرماید : برتو باد پیشه ساختن صبر وانتظار فرج که
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : انتظارفرج برترین اعمال است وهمواره شیعیان ما غصه دار خواهند بود تا آن که فرزندم
ظهورکند.آن کسی را که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بشارت داده که زمین را ازعدل وداد پرمی کند همچنان که ازجوروظلم پر شده باشد.
پس ای شیخ صبرکن وهمه شیعیان مرا امر به صبر نما وبدان که زمین از آن خداوند است وآن را به بندگانی که می خواهد به ارث می رساند
وعاقبت از آن پرهیزکاران است .
ذکریک فضیلت ومعجزه از آن حضرت
درعهدصالح بن وصیف حضرت را زندانی کردند ودونفرکه ازبدترین اشخاص بودند را برایشان گماردند اما آن ها پس از مدتی تحت تاثیر
امام قرارگرفتند واهل نماز وروزه شدند، وقتی علت را از صالح سؤال کردند گفت : چکارکنم دونفرازبدترین انسان ها را بر ایشان گماردم
ولی آن ها اهل نماز شدند ، هنگامی که آن دونفررا فراخواندند واز آن ها دراین باره سؤال نمودند آن ها گفتند : چه بگوئیم درحق مردی که
روزها را روزه می گرفت وشبها را تا صبح بیدار بود وهر وقت نظرما به او می افتاد چنان بدن ما می لرزید که دیگر مالک نفس خود
نبودیم [3].
لذا آن مرجع ولایی درادامه اشعارش این گونه آورده است
زمعجزات بزرگی که صادراز اوشد = مقام و مرتبه او نمود مستحسن
زعلم ودانش خود بهرور نمود چنان = که گشت عظم جلالش به جملگی متقن
از آن علو مقامی که داشت در انظار= نداشت خصم بد اندیش طاقت دیدن
ازین جهت همه در بند وحصراوکوشید = زشرح آن نبود این زمان مجال سخن
جفا اگر چه به وی شد زحاکم جائر = ولیک نور خداوند بُد به تابیدن
نمانده نام ز عباسیان به غیر بدی= ولی ز آل علی هست عالمی گلشن
به شوروشوق بگوئیم جمله با دل شاد
به پیشگاه امام زمان مبارک باد
مواعظ آن حضرت
دراینجا تنها به دو موعظه ازمواعظ آن حضرت اشاره می کنیم ،انشاءالله خداوند توفیق عمل به
مواعظ ائمه معصومین علیهم السلامرابه ماعنایت بفرماید.
1 - اَلتَّواضُعُ نِعمَةٌ لا یُحسَدُ عَلَیه ؛
تواضع وفروتنی نعمتی است که برآن حسد نبرند.
2- اَ ورَعُ اَلنّاسِ مَن وَقَفَ عِندَ اَلشُّبهةِ ، اَعبَدُ اَلنّاسِ مَن اَقامَ عَلَی الفَرائِضِ ، اَزهَدَ اَلنّاسِ مَن تَرَکَ الحَرامِ ،
اَشَدُ اَلنّاسِ اِجتِهاداً مَن تَرَکَ اَلذُّنُوبِ .
پارساترین مردم کسی است که نزد هرشبهه ای توقف کند ، عابدترین مردم کسی است که واجبات رابه پا دارد ،
زاهد ترین مردم کسی است که حرام را ترک کند واز مردم کسی کوشش ومشقتش بیشتر است که گناهان را ترک کند[4].
درپایان ضمن عرض تبریک به حضرت بقیه الله الاعظم روحی وارواح العالمین له الفداء وتمامی مسلمانان وشیعیان وآزادیخواهان وعدالت طلبان جهان ،امیدواریم که روزی پرچم اسلام به دست توانای فرزند برومندش مهدی موعود (عج) در سراسر گیتی به اهتزاز درآید وصالحان ونیکان این امت در رکاب مقد سش برای محو ظلم وبی عدالتی ازجهان مبارزه کنند وسایه پرفروغ آن مصلح کل برسراسرجهان پرتوافکند.
" سعید نخعی گلپایگانی "
.[1]
1.علی ابن حسین ابن بابویه قمی پدربزرگوارشیخ صدوق درزمان خود پیشوا وفقیه وشخصیت مورداعتماد مردم قم وری بود
ودرمقام اوهمین بس که درنامه فوق ، امام او را با عنوان" شیخ من ومورداعتماد من وفقیه من " یادکرده است،ایشان درزمان خود
بیش ازدویست کتاب تالیف نموده ودرسال329هجری قمری درقم ازدنیا رفته ،قبرش درقم مزارمومنین است. [2]
. اصول کافی ، ج1 ، ص 512.[3]
. تحف العقول ، ص 489.[4]
سیمای فرزانگان گلپایگان (12)
سعید نخعی گلپایگانی
مرحوم آخوند ملا محمد جواد نخعی گلپایگانی رحمة الله علیه
آخوندملامحمد جواد نخعی فرزند مرحوم آخوند ملامحمدرضا ووالد بزرگوارمرحوم آیة الله
حاج میرزاهدایة الله وحید گلپایگانی ، که به زهد وقناعت وسادگی مشهورومعروف بوده است.
وی که فاقدهرگونه منال دنیوی وبهره های مادی بود زندگی خودرا درکمال مشقت وسختی
می گذراند وهیچ گونه توجهی به امتیازات شخصی وبهره های دنیوی نداشت وبه آن ها
اعتنا نمی نمود،ازجهت مظاهرزندگی درکمال سادگی وازجهت خُلق وخُو درنهایت تواضع
وسلامت وازلحاظ اجتماعی ومردمی درغایت مهربانی بود،درزندگی صابروشکیبا وحلیم
وبردباربود،گوشه گیری راتاحدی که به انجام وظائف شرعی ومردمی اش لطمه نمی زد
می پسندید ودخالت دراموری که درآن روزگارلاطائل وبی ثمربودوازحد وظیفه یک نفر
روحانی پاکدامن ووارسته وبی توقع خارج بود پرهیزداشت،کمترسخن می گفت وهنگامی
که لب به سخن می گشودجزپندواندرز وارشاد وراهنمایی چیزی نمی گفت،جزبرای ادای
فرائض وجماعت واجابت دعوت مؤمنین واحیاناًاصلاح ذات البین قدم ازخانه بیرون نمی نهاد
وجزبرای خاطرخدا وبه نیت خدمت به خلق دست به کاری نمی زد،هرگزباری ازخودبه پشت
کسی نمی نهاد ومنتی ازغیربردوش نمی کشید،کارهایی که انجام آن عادتاً ازوظائف ایشان
بودخودانجام می دادوبه آرامش وسکون وحلم وشکیبایی وعزت نفس وعفت کلام چنان
آراسته بودکه سرمشق کاملی برای عامه ونمونه مورداعجاب وجالبی برای خواص از
مردم به شمار می رفت.
آخوندملامحمدجواد ازاصحاب وشاگردان مرحوم آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و
آقا سید محمد کاظم طباطبایی یزدی به شمارمی آمده وبا مرحوم آقا سیدابوالحسن اصفهانی
وآقا میرزامحمدحسین نائینی وحاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی اعلی الله مقامهم که از
مراجع بزرگ به شمار می آمدند معاصرومعاشربوده وبه خصوص بامرحوم
آقاسیدابوالحسن اصفهانی وحاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دوستی خاصی
داشت وتا پایان عمراین رابطه بین ایشان برقراربوده است.
ایشان به رغم علاقه شدیدی که به مطالعه وبحث وفحص علمی داشته وبیشتراوقات
به آن مشغول بوده است ولی به تالیف وتصنیف رغبتی نداشته از این رو آثارقابل
توجهی ازاوباقی نمانده است.
آخوندملامحمدجواد پس ازبرادرش آخوندملازین العابدین درگوگد به مسند افتاء
وترویج احکام شرع وانجام اموردینی ورفع نیازمندی های معنوی مردم نشسته
درکمال زهدووارستگی وقناعت به انجام وظیفه مشغول بود تاسرانجام پس
ازتحمل سختی های فراوان ورنج های روحی وجسمی توان فرسا دراواسط
سال 1350هجری قمری دارفانی راوداع گفته وبه جواررحمت حق پیوست
ودرمقبره جد سوم خودمرحوم آخوند ملاعبدالله ودرکناربرادربزرگ خود
مرحوم آخوندملامحمدتقی(حاج آخوند)واقع درقبرستان قدیمی شهرگوگد
به خاک سپرده شد[1].
. ر ک : دانشمندان گلپایگان ،ج 1 ، ص 353به نقل ازدست نوشته های استاد محمد وحید گلپایگانی.[1]
سیمای فرزانگان گلپایگان (11)
سعید نخعی گلپایگانی
مختصری ازشرح احوال مرحوم آخوندملاعبدالله نخعی گلپایگانی رحمة الله علیه
آخوندملاعبدالله فرزند آخوند ملاحسین شهید، ازعلمای بزرگوارمنطقه که درزمان خود مشهوربه
زهد وتقوی وعلم بوده ودرقناعت ومناعت طبع وهمچنین شجاعت ، زبان زد خاص وعام بوده است .
ایشان به هیچ وجه ازحکّام جورزمان خود نمی هراسید وازآنان بیم به خود راه نمی داد واین بدان
جهت بوده که نفسی نیرومند وروحی ملکوتی داشت.ایشان همواره به وعظ وارشاد ونصیحت
مردم می پرداخت ودراین خصوص کوشش زیاد می کرد،سخنانش جملگی پندواندرزبود به
طوری که دراین مورد نیززبان زد خاص وعام وزهاد وعبّاد بوده است.
تاریخ فوت ایشان دقیقاً مشخص نیست ولی آنچه مسلم است این عالم وارسته درزمان زندیه[1]
زندگی می کرده،قبراودرسمت شرقی قبرستان قدیمی شهرگوگد قراردارد وهم اکنون بنایی برروی
آن قراردارد وبه بقعه معروف است .
دراین بقعه خانوادگی دو نفردیگرازعلمای بزرگ ازخاندان نخعی یعنی آخوند ملامحمدتقی نخعی
مشهوربه حاج آخوند وآخوندملامحمدجوادنخعی والد بزرگوارمرحوم آیة الله حاج میرزا هدایة الله
وحیدگلپایگانی رحمة الله علیهم مدفون می باشند.
مقام علمی
آخوندملاعبدالله درعلم وفضل دارای مرتبه ای والاودرنهایت کمال بود.این موضوع ازاجازه نامه ای
که فاضل بحرانی برادرزاده شیخ یوسف بحرانی صاحب کتاب حدائق به ایشان داده به خوبی روشن است.
فاضل بحرانی پس ازحمدوثنای الهی می فرماید:«ازآنجا که سیره وعادت علمای سلف همواره براین
بوده است که هرگاه می خواستند روایتی راازکتب اربعه (کافی ،من لایحضره الفقیه،تهذیب واستبصار)
نقل کنندسلسه مشایخ خودرا به مؤلفین کتب مذکوراتصال می دادند،وازطرفی به سبب آن که اتفاق افتاد
که دربلده شیرازبا یکی ازعلمای اعصاروفضلای اخیاریعنی عالم اَ وّاه[2]شیخ عبدالله گوگدی گلپایگانی
ملاقات نمودم واو درباره بعض ازمسائل فقهیّه بامن مذاکره کرد،وازمن پیرامون بعض ازاخبارمشکله
خفیّه توضیحاتی خواست وسپس درخواست کردکه من بنابرطریقه وروشی که دارم ودرمیان علمای فرقه
وملت حقه شیعه درخصوص روایت کتب یاد شده است واخباروآثارمذکوره درآن وجامعین آن ازطرق
سلسه مشایخ خودمعمول ومعهود است به او جازه دهم تانقل حدیث کند،وچون سفرمانع ازگفتگووتوضیح
وتفصیل زیاداست لهذا من راه ایجازواختصار راپیموده صرفا به خاطرتیمّن وتبرک نام بعض ازمشایخ
خود رامی برم،وبه شیخ عبدالله مذکور-که خداوندهمواره بقای وجودوعروج اورابرمدارج علم وعمل
طولانی گرداند-اجازه دادم که ازناحیه من به شرحی که ازمشایخ خودروایت می کنم،روایت کند.»
سپس این عالم بزرگوارباامضای خودبدین صورت- العبدالراجی عفوربّه المجازی حسین بن محمدبن
ابراهیم البحرانی – این اجازه نامه رابامهر خود ممهوروختم نموده است.
کرامات ایشان
همان گونه که گفته شدایشان علاوه براین که دارای مقام علمی ومعنوی بوده اهل کرامت هم بوده است.
ازجمله کراماتی که ازایشان نقل شده این است که هرگاه مقداری ازخاک قبراو رابرداشته وبرروی کالایی
که روبه کسادی وکاهش نهاده می ریختند کالای مزبوررواج پیدامی کرده ویااگرقدری ازآن رادرآبی
می ریختند وبه مریضی می دادند شفا پیدامی کردوسلامتی خودرا بازمی یافت،ازاین رو پیوسته معمول
بوده که هرسال یک بارروی قبرایشان راکه براثربرداشتن خاک خراب می شد تعمیرمی نمودند.
مرحوم حجة الاسلام والمسلمین استاد محمد وحید گلپایگانی فرموده بودند ازدوران کودکی به یاد دارم
که همیشه درروی قبردرقسمت بالای سرمرحوم آخوند ملاعبدالله به قدریک کاشی حفره ای وجود داشت
که مردم آن را کنده وازدرون آن خاک برمی داشتند وبدان استشفا می نمودند،ولی مرحوم والد آیة الله
حاج میرزا هدایة الله وحید گلپایگانی این کاررا نهی کرده وازآن جلوگیری نمودند وبا کاشی آن را پوشاندند
چون استشفا به هرخاک جزتربت حضرت سیدالشهدا علیه السلام وخوردن آن غیرجایزومنهی به شمار آمده
است وبه موجب بعضی روایات این امتیازازاختصاصات تربت آن حضرت است.
ازجمله کرامات ایشان این که وی هنگامی که درباره یکی ازحکام جور که ستمکاری را ازحد گذ رانده بود
نفرین کرد،آن حاکم درجا ازپادرآمدوهلاک شد.
دیگر آن که درسفری که به شیرازکرده بود به منظور درخواست عزل حاکمی دیگر که درباره مستمندان
بسیارستم روا می داشت[3] به مجلس سلطان کریم خان زند وارد شد،واین درحالی بود که ملا عبدالله لباس
مندرسی به تن داشت وناشناس درآنجاحضوریافت .کریم خان هنگامی که نظرش بروی افتاد بدون آن که
واسطه ای اورامعرفی کند یاخبری ازورود او داشته باشدویا ایشان اذن واجازه ای که در دربارسلاطین
معمول بودازاو خواسته باشد ازجا برخواست وملاعبدالله را گرامی داشت ودرمقابل اوتواضع نمود وبه
مجرد آن که آخوند ملاعبدالله درخواست خود را اظهارکرد کریم خان شکایت اورا درباره حاکم مزبور که
ازقضا بسیار مورد توجهش بود شنیده اوراعزل کرد وازکاربرکنارنمود.وهمچنین کراماتی دیگرکه در باره
اونقل می کنند ودراین بلاد ونوحی بسیارمشهورومعروف است.[4]
.ر ک :دانشمندان گلپایگان ج 1، ص 312به نقل از دست نوشته های استاد محمد وحید گلپایگانی.
[1] . سلسه زندیه ، 1162 – 1209 هجری قمری.
[2] . اوّاه به کسی اطلاق می شود که همواره ازخوف خدادرحزن واندوه باشد.
[3] . این عالم بزرگوار باهمه زهدوپرهیزگاری که داشت هرگزازخدمت به خلق ودفاع ازحقوق
[4].ر ک :دانشمندان گلپایگان ج 1، ص 312به نقل از دست نوشته های استاد محمد وحید گلپایگانی.
سعید نخعی گلپایگانی
امام زادگان وبقاع متبرکه گلپایگان(1)
اشاره
خداوندسبحان برای هدایت بشرونجات خلق ازظلمت هادیانی فرستاده تاحجت رابرآن ها تمام نماید.آن هانیزبه
وظایف خودعمل نموده واوامرونواهی وارشادات الهی رابرای مردم تبیین ،به امید آن که رستگارشوند.
از آنجایی که خداوند قادر،بی نیازمطلق است وبه هیچ یک ازبندگان نیازندارد به پیامران وهادیانش دستورداده
که ازمردم هیچگونه مزدواجری مطالبه نکنندوبه مردبگویند:
«وَمااَسئَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجرٍاِن اَجری الاّعَلَی رَبِّ العالَمینَ[1]»
من هیچ مزدی دربرابراین دعوت ازشما نمی خواهم ،اجرمن تنها برپروردگارعالمیان است.
اماهمین خدای حکیم وقتی پیامبرخاتم صَلَّ الله عَلَیه وَآلِهَ وَسَلّمَ رابه رسالت مبعوث می کند اجرومزدی درمقابل
رسالت اوقرارمی دهد وبه او می فرما ید به آن ها بگو:
«لااَسئلُکُم عَلَیهِ اَجراً اِلّاالمَوَدَّةَ فِی القُربی[2]»
هیچ پاداشی ازشمابررسالتم درخواست نمی کنم جزدوست داشتن نزدیکانم.
دراینجاخداوند صریحا اجرومزد رسالت پیامبرخاتم رامحبت ومودت اهل بیت طاهرین آن حضرت قرارداده است.
اجرومزدی که نه تنهاهیچ نفع وسودی برای پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نداردبلکه همه آثاروبرکات آن به خود
مکلفین برمی گردد،چراکه این مردم هستند که باقبول این دعوت ولبیک به ولایت نبی مکرم اسلام واهل بیت پاک
ومطهرش طعم هدایت واقعی راچشیده،به کمال می رسند.نکته دیگر این که منظورازقربی دراین آیه نمی تواند غیر
ازنزدیکان معصوم پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم که عبارتند ازحضرت زهراء سلام الله علیها وامیرالمومنین
علیه السلام ویازده فرزندپاک ومطهرآن ها علیهم السلام باشد،چراکه آیه شریفه تاکیدبروجوب مودّت ومحبّت داردواین
درغیرمعصوم که خطا کاروعاصی می باشد معنا ندارد.
وجوب احترام امام زادگان علیهم السلام
ازآن جایی که مودت ومحبت اهل بیت علیهم السلام موجب رشد وهدایت انسان ها می گردد واطاعت از آن هاواجب بوده
،روی همین اصل منسوبین آن ها که همان اولاد وذراری آن وجودمقدس باشند مورداحترام وتکریم بوده وهتک حرمت آن ها
حرام می باشد.
برهمین اساس حضرت زهراء سلام الله علیها درخطبه فدکیه طبق سفارش پدربزرگوارشان که امرکردند:
«بحفظ المرءفی ولده[3]» فرمودند: «یُحفَظُ المَرءِ فی وُلدِهِ »
احترام هرشخصی درگرو تکریم واحترام فرزندان اوست.
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم نیزدرارتباط بازیارت ذریه پاکشان می فرمایند:
«مَن زارَنِی اَواَحداًمِن ذُرِّیَتی زُرتُهُ یَومَ القِیامَةِ فَانَقَذتُهُ مِن اَهوالِها[4]»
هرکس من یا یکی ازفرزندان مرا زیارت کند ،درروزقیامت اورا زیارت می کنم وازاهوال ووحشت های روز قیامت نجاتش
می دهم.
براین اساس ذریه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به جهت انتسابی که به پیامبردارندمورداحترام وتکریم می باشند تاچه رسد
به آن هایی که خود دارای فضائل علمی یاجایگاه رفیع فقاهت وعرفان ویا درمقام منیع زهد وتقوی ویا درزمره مجاهدان و
شهیدان بوده اند که دراین صورت خود دارای منزلت ویژه ای بوده ومورداحترام خاصی می باشند،علاوه براین که امام زادگان
ابواب ارتباط باائمه اطهارعلیهم السلام هستند وبلاشک توجه به ایشان موجب توجه به آن ذوات مقدَّسه می باشد.
راه اثبات حقانیت امام زادگان علیهم السلام
فقهای شیعه معتقدند که صرف اشتهاربه سیادت وانتساب به ائمه علیهم السلام دراین امرکافی است به این معنا که دربین مردم
شهرت داشته باشد که امام زاده ای منسوب به یکی ازاهل بیت علیهم السلام است کافی بوده وهمین موجب لزوم احترام وحرمت
هتک وبی احترامی نسبت به آن ها می باشد ، این درحالی است که اکثرامام زادگان دارای نسب نامه معتبرهستند که
این امرانتساب را قوی ترمی گرداندازجمله امام زاده هایی که درکشورهای اسلامی خصوصا مناطق شیعه نشین وبالاخص کشور
اسلامی ما می درخشند، امام زادگانی هستند که درگلپایگان آرامیده اند،بزرگوارانی که همیشه تاریخ مورد توجه واحترام خاص
این سامان بوده ومردم ولایت مدار گلپایگان نسبت به آن ها ارادت خاصی داشته ودارند.
[1] . شعراء ، آیه 109.
[2] . شوری ، 23 .
[3] .دلائل الامامة محمدبن جریرالطبری، ص 120.
[4] . وسائل الشیعة(الاسلامیه،20جلدی) ، ج 10 ، ص 259.