سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که در حال جستجوی دانش مرگش در رسد، در حالی خدا را ملاقات می کند که میان او و پیامبران جز درجه پیامبری فاصله ای نباشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :8
کل بازدید :72906
تعداد کل یاداشته ها : 57
103/9/8
7:57 ص

 

 

       فاطمه سلام اللّه علیها   کوثر رسول

 

  اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیَّتُهااَلصِّدیقَةُ اَلشَّهیدَةُ

 

                   

 

حضرت فاطمة سلام الله علیها بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه معظمه درخانه  وحی متولد شد ، شهادت آنحضرت 75 یا بنا بر قولی 95 روز بعد از رحلت پدر بزرگوارشان در سیزدهم جمادی الاولی یا سوم جمادی الثانی سال یازدهم از هجرت در مدینه منوره در هیجده سالگی واقع گردید ، در محل دفن ایشان که آیا در منزل شخصی خود دفن شدند یا در بقیع و یا بین محراب و منبر پیامبر ، اختلاف است.      

اسا می آن حضرت

یونس بن ظبیان روایت کرده که امام صادق علیه السلام فرمودند که فاطمه سلام الله علیها را نزد خداوند نُه نام است : فاطمه ، صدّیقه ، مبارکه ، طاهره ، زکیّه ، راضیه ، مرضیه ، محدَّثه و زهرا ، پس آنحضرت فرمودند : آیا میدانی تفسیر فاطمه چیست؟ عرض کردم : خبر ده مرا از معنی آن ، آنگاه حضرت فرمودند :" فُطِمَت من الشَّر"؛ بریده شده از بدی ها ؛ بعد حضرت فرمودند :امیرالمومنین (ع)اگراو را تزویج نمی کرد برای او کفوی و نظیری نبود"[1]در حدیثی پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: " اِنّی سَمَّیتُها فاطِمَة لِانَّها فُطِمَت وَ ذرّیَتُها مِنَ النّارِ[2]؛ او را فاطمه نامیدم چون او و ذرّیه اواز آتش جداشده اند، در جایی دیگر فرمودند: چون او و شیعیان او جداشده از آتش هستند" "صّدیقه" بمعنی راستگو "مبارکه" بمعنی صاحب برکت در علم و کمالات "طاهره" بمعنی پاکیزه از صفات نفس "زکیّه" بمعنی رشد در کمالات و خیرات "راضیه" بمعنی راضی به قضای الهی "مرضیّه" بمعنی پسندیده خدا و دوستان "محدَّثه" یعنی ملک با او سخن می گفت "زهرا" یعنی نورانی به نور صوری و معنوی .

فاطمه در قرآن وروایات

قرآن : در قرآن کریم آیات فراوانی در شأن اهل بیت علیهم السلام عموماً و در شأن حضرت زهرا علیها سلام خصوصاً نازل گردیده است ، آیات شریفه «تطهیر»[3] ، «مباهله»[4] ، «مودت»[5] و سوره «هل اتی » و «کوثر» به تفصیل در مورد عظمت و شخصیت اهل بیت و حضرت فاطمه علیهم السلام سخن گفته و مقام آنها را ستوده اند .

روایات : در روایتی پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند « فاطِمَةُ سیدةُ نِساءِ العالَمین مِن الاوَلین وَ الآخَرین [6]؛ فاطمه بانوی همه  بانوان جهان از اولین و آخرین است » گرچه در قرآن کریم خداوند نسبت به حضرت مریم علیها سلام فرموده است « یامَریَم ُاِنَّ اللهَ اَصطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَا صطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمینَ [7]؛ ای مریم خدا تو را برگزیده و پاک ساخته ، و بر تمام زنان جهان برتری داده است .»

اما به حسب روایات معتبراین اختیار و اصطفا شاید از آن جهت بوده که حضرت مریم علیهاسلام بدون شوهر ولادت حضرت عیسی علیه السلام رامحقق ساخته ، لذا آیه شریفه می فرماید او نظیر نداشت ، دیگر اینکه « عالمین » در قرآن و کلمات عرب به معنی مردمی که در یک عصر و زمان زندگی می کنند آمده است ، اما مقام و عظمت حضرت فاطمه سلام الله علیها در علم ، عصمت ، طهارت و عبودیت و بندگی بر همه  زنان عالم از ازل تا ابد برتری دارد .

در روایتی دیگر از پیامبر نقل شده که حضرت فرمودند : « فاِطمَهُ مُهجَةُ قَلبی وَ اِبناها ثَمَرَةُ فُؤادی وَ بَعلُها نُورُ  بَصَری وَ اَلائِمَةُ مِن وُلدِها اُمَناءُ رَبّی حَبلٌ مَمدُودٌ بَینَهُ وَ بَینَ خَلقَه مَن اِعتَصَمَ بِهِم نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنهُم هَوی [8]؛ فاطمه حیات قلب من است و فرزندان او میوه ی دل من اند و همسر او نور چشم من است و امامان از فرزندان او ، امینان پروردگار من هستند، ریسمانی است که بین او و خلق او کشیده شده است و هرکس به آنها تمسک جوید نجات می یابد و هرکس از آنها تخلف کند سقوط کرده و هلاک می شود.»

در جایی دیگر حضرت فرمودند : «فاطِمَهَ بِضعَة ُمِنّی فَمَن اَغضَبَها اَغضَبَنی[9] ؛ فاطمه پاره ی تن من است ، هرکس اورا به خشم وغضب آورد ، مرا به خشم آورده است».

 

شخصیت و عظمت آن حضرت

حضرت زهرا سلام الله علیها مانند اقیانوسی بیکران است که بی نهایت خوبی ، زیبایی ، فداکاری و ایثار در او موج می زند

دنیا است چو قطره ایّ و ،  دریا، زهراء                     کی فرصت جلوه دارد اینجا ، زهراء

«طاهاء» و «علی» دو بیکران  دریایند                      و آن برزخ مابین دو دریا ، زهراء

هرچند زندگی آن حضرت کوتاه بود ، اما این زندگی از جهت جهاد ، مبارزه ، تلاش ، صبر انقلابی ، دعا و عبادت ، سازندگی و تربیت ، دفاع از نبوت و رسالت و امامت و نظام اسلامی ، دریای پهناوری از تلاش و کار بود که در نهایت به شهادت انجامید ، در این مختصر تنها به برخی از فضایل اخلاقی آنحضرت اشاره می کنیم.

سازندگی و تربیت

زندگی آن حضرت سراسر سازندگی و تربیت بود ، و در طول عمر شریفشان لحظه ای از این معنا جدا نشدند ، اعمال ، رفتار ، گفتار ، حرکات و سکناتش همه تربیت و سازندگی بود.

و علاوه بر تربیت فرزندان مانند حسنین و زینبین علیهم السلام به تربیت افراد دیگری مثل فِضه ، اُم ایمن ، و أسماء بنت عمیس و دیگران پرداختند.

 

                                                           (2)

فضه خادمه را که فضه  نُوبیّه[10]هم گفته اند ازبانوان مومنه وپرهیزگارونام آورصدر اسلام بودکه دربلاغت وشیوایی گفتاروتربیت اسلامی نمونه بود ،در ابتدا کنیزی بیش نبود که او رابه هنوان هدیه برای رسول خدا آوردند و آن حضرت هم او را به فاطمه هدیه کرد ، فضه که داستان بردگی و کنیزی را از پدران خود شنیده و کمی هم لمس کرده بود چه بسا در زمان بردگی در دل آرزوی مرگ می کرد.

او به طرف خانه مولای جدید خود که در واقع خانه عدالت و مروت بود به راه افتاد به گمان این که با او همانند دیگر بردگان بر خورد خواهد شد خود را آماده هر گونه رنجی می کرد ، وقتی وارد خانه ی علی و فاطمه سلام علیهما شد ناگاه صدای زهراء تمام رشته های افکارش را از هم گسست ، باخود گفت خدایا چه می شنوم ، کسی به من سلام کرد ؟! مگر کسی به کنیز سلام ی کند؟ نکند اشتباه می کنم ! دوباره صدای زهراء به سلام بلند شد و گفت : من فاطمه ام ، عزیزم به خانه خودت خوش آمدی ، آنگاه دست مرا به مهربانی و گرمی گرفت و به درون خانه راهنمایی کرد و مرا به جای خود نشانید ! من که مات و مبهوت بودم با خود گفتم آیا خواب نیستم و همانگونه که به چهره ی ملکوتی او خیره شده بودم با خود گفتم : آه چه نورانی، چه هیبتی ، آنگاه زهرا به من گفت : عزیزم در خانه ی خودت راحت باش ،چند روزی در آنجا استراحت کردم بعد از آن به من گفت : یک روز من کارها را انجام می دهم و تو استراحت کن و روزی دیگر تو کارها را انجام بده و به عهده بگیر و من استراحت و عبادت می کنم من برای اولین بار بود که انصاف ، عدالت ، مروّت و مردانگی را تجربه می کردم ، سر سفره ی آنان می نشستم و از همان غذایی می خوردم که آنها می خوردند . من بارها ناله های شبانه ی زهرا را می شنیدم و از آن ناله ها بیدار می شدم ، صدای دلنواز قرآن ، دعا و تسبیح او نورانیت خاصی و حال و هوای دیگری به من بخشید اما دیری نپایید که از نَفَس گرم او من هم شب ها بلند می شدم و وضو می ساختم و در گوشه ای مشغول عبادت می شدم .

من در این خانه درس های بلند معارف و انسانیت ، انفاق ، ایثار ، زهد ، تقوا ، عدل و ... را آموختم ، روزهایی را دیدم که زهرا در هنگام آسیاب کردن آرد مشغول ذکر بود ، همین حرکات و ارتباط او با خداوند و انس او با قرآن باعث شد که من هم درس بگیرم و ساخته شوم تا جایی که بعد از شهادت او تا پایان عمر به غیر از قرآن سخن نگفتم .

فرزند فضّه می گوید :« هذِهِ اُمُنا فِضه جاریَةُ اَلزَّهرا ماتَکلَمت مُنذُ عِشرینَ سَنه اِلّا بِالقرآن ؛ مادر ما فضّه ( کنیز زهرا ) مدت بیست سال به غیر از قرآن سخن نگفت .»[11]

 

صبر و استقامت

فاطمه از کودکی هم آغوش حوادث و محرومیت ها بود ، حوادثی که در برابر آن بسیاری از بزرگان ذوب می شوند . او هنگامی که چشم به جهان گشود در محیطی توام با فقر و محرومیت رو به رو بود ، هنوز کودکی خردسال و نیازمند به مادر بود که دست اجل مهلت نداد و از مهر و عاطفه مادری محروم شد آن هم مادری ایثارگر ، نمونه و متخلق به اخلاق الهی ، از آن پس با دشواری های بیشتری مواجه شد .در خردسالی در کنار پدر از صدمه و آزار مشرکان در امان نبود و به چشم خود می دید که در مسجد الحرام چگونه پدرش را آزار می دهند .در جریان هجرت پدر از مکه به مدینه مشکلات فراوانی را متحمل گردید . دشواری ها را چنان تحمل کرد که او را « صابره » خواندند و در مصایب آن چنان در کنار پدر بود و او را یاری و همراهی می کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله او را « ام ابیها » نامید .

در نه سالگی با علی علیه السلام ازدواج کرد . او با کسی هم خانه شد که کوه صبر و استقامت بود و در بسیاری از مشکلات به علی علیه السلام پناه می برد .کسانی که از فلسفه حیات و رمز و راز سعادت و شأن و مقام او و علی علیه السلام بی خبر بودند پیوسته او را سرزنش می کردند که چرا با فردی ثروتمند ازدواج نکرده ! او در غم فراغ پیامبر صابر بود و در صحنه های سیاسی و اتفاقاتی که بعد از وفات پدر در سقیفه برای امام ومولایش پیش آمد و به شکست ظاهری اوانجامید  دلیرانه ایستاد ومشکلات و شداید زیادی را متحمل گردید ، او شاهد بود که چگونه خواص حقوق او را غصب وبا وی دشمنی کردند.اوبه چشم خود نفاق و ریاست طلبی خلفا را می دید و شاهد از د ست رفتن بسیاری از ارزش های اسلامی بود ولی به جهت بقای اسلام به امرمولای خود سکوت را برگزید و ضربه های روحی و جسمی را تحمل  کرد تا جایی که او را بین در و دیوار قرار دادند و فرزندش را در رحم به شهادت رساندند ، به بازویش ضربه زدند که بر اثرآن در بستر مرگ افتاد،او همه این دشواری وصدمه ها رابه خاطر خدا و حفظ اسلام صبورانه تحمل کرد .او در دعای خود از خداوند می خواست که ای خدای بزرگ از تو می خواهم که شکیبایی در بلاهایت را به من عنایت فرمایی ،سر انجام جرعه نوش جام بلا شد و مظلومانه به شهادت رسید .

 

 

                                                                             « سعید نخعی گلپایگانی»

                                                                   (4)



[1] . خصال شیخ صدوق؛ص414،

[2] .امالی شیخ طوسی ،ص 570.

[3] .احزاب ،33.

[4] . آل عمران ،61.                                                      (1)

[5] . شوری؛23.                                                              

[6] .امالی شیخ صدوق؛ص 78.

[7]  .آل عمران، 42.

[8] . بحار الانوار ، ج29 ، ص 649.

[9] . صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 210.

1. نُوبِیّه ، منسوب به نُوبَه یکی ازبلاد سودان که بین مصر و حبشه قرلرداشت .

[11] . بحارالانوار ، ج43 ، ص87 .                                                         (3) 

 


  
  


 

         اشعاری ازجناب آقای ابوالقاسم طالبی گلپایگانی درموردثواب زیارت هفده تن

ای که مشتاق حسین بن علی در کربلایی            تشنه   شش  گوشه   قبر  حسین سر جدایی

ازامام عسگری نقل است برفرزند نعمان           کن  زیارت  این شهیدان رااگرخواهی نوایی

بوسه زن برتربت هفده تن بی سرزاخلاص         گر که عاشق بر حریم آن  شهید نینوایی

خفته دراین بار گه هفده گل از باغ نبوّت          حاجت اینجاکن طلب گرکه به دردی مبتلایی

گرکه حاجتمندی وداری به دل مهرحسینی           با تضرع  ناله کن برگو که تومشکل گشایی

زیرلب برگومکن نومید مارا باب رحمت             ای که محبوب   ا لقلوب خاندان مرتضایی

قدسیان ازکربلا آیند بر صحن و سرایت             چون که درگلپایگان همچون رضا دارالشفایی

با وضوباش وبیا درکربلا ی این شهیدان             گرچو«طالب» عاشق صحن وسرای کربلایی

                        

 


93/8/24::: 2:14 ع
نظر()
  
  

 

اسامی امام زادگان مدفون دربقعه هفده تن

1-حضرت ابوالحسن ازنوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام .

2- حضرت اسماعیل ازنوادگان امام صادق علیه السلام .

3و4- حضرت صالح وقاسم ازنوادگان جعفربن امیرالمومنین علیه السلام .

5و6- حضرت عباس وحسین ازنوادگان امام موسی بن جعفرعلیه السلام .

7و8و9-حضرت شهربانو،حکیمه وصفوراء ازنوادگان امام موسی بن جعفر علیه السلام .

10- حضرت علی اکبربن حسین ازنوادگان حضرت علی بن الحسین علیه السلام .

11-حضرت محمدبن محسن ازنوادگان حضرت علی بن الحسین علیه السلام.

12و13و14-حضرت محمود،محسن وعبدالله ازنوادگان حضرت یحیی ابن موسی الکاظم علیه السلام

15و16- حضرت موسی ومظفَّرازنوادگان حضرت جعفر طیَّارعلیه السلام.

17- حضرت اسحاق ابن ابراهیم ازنوادگان امام موسی بن جعفرعلیه السلام.

                                                                                                                                                                 

اهمیت وفضیلت زیارت امام زادگان هفده تن

 در مورد اهمیت وفضیلت زیارت امام زادگان مذکوراین گونه آمده است که:

«...حسن ابن نعمان سئوال نمود از مولای مسلمانان جناب امام حسن عسگری علیه السلام

که آیا ثوابی در این دار فانی به ثواب زیارت جدت حسین علیه السلام برابر می شود ؟

حضرت فرمودند: نه والله ثوابی بعدازعبادت معبودوفرایض وجوب ،ثوابی بهتراززیارت

جدم حسین علیه السلام نخواهد بود حسن بن نعمان عرض کرد که ای مولای من هزار جان

من و عیال من فدای شما باد آیا عملی هست که هرگاه مسلمی دست رس به کربلا نداشته

باشد آن عمل را بجای آورد به ثواب زیارت برسد ،آن حضرت گریستند گریه بسیار شدیدی و فرمودند:

یا حسن وقایعی که در عراق به جهت اولاد پیغمبر شما روی داد از برای هیچ پیغمبری رخ ننموده

یا حسن هفده نفر از اولاد مترضی در بدله جرفادیقان مدفونند که هر یک به قسمی از اقسام به زجر و

سیاست تمام در آن نواحی شهید شدند بلی هر کس در آن محال زیارت نماید آن هفده نفر را در بلده

جرفادیقان ثواب زیارت جدم حسین را دریابد و به آن ثواب عظما برسد پس خوشا به حال و احوال

شیعیان و دوستان و محبان که در آن نواحی ساکن می باشند و خویشتن را به آن مشهد مقدس می رسانند

و هر قدمی که به عزم زیارت آن هفده نفر بر می دارند از جانب خالق امر می شود به کرام الکاتبین که

هزار درجه سیئته از نامه اعمال وی محو کنند وهزار درجه حسنه در نامه اعمال وی ثبت کنند بلی یا

حسن ثواب زیارت آن  قبور ،ثواب زیارت جدم حسین علیه السلام است تا شیعیان ما بدانند و از مقام و

مرتبه شاهزادگان آگاه باشند و صلوات اله علیهم و علی اجدادهم اجمعین ولعنته اله علی القوم الظالمین .[1]»

 

 



[1] . ناگفته نماند که درداخل حرم دست نوشته ای به همین مضمون به نقل ازتاریخ الفین به چشم می خورد.

 


93/8/23::: 7:38 ع
نظر()
  
  

 

موقعیت ومعماری

بقعه امام زاده های هفده تن درجنب خیابانی به همین نام درجنوب غربی شهرگلپایگان درمیان صحن نسبتا وسیعی قرارگرفته ،بنای اصلی این بقعه به دوره سلجوقیان(سلسه سلجوقیان429- 590هجری قمری) برمی گردد[1]،این بقعه برهشت ضلعی منظمی بناشده است که دارای چهاردرب می باشدکه سه تای آن ها به جانب مشرق ویکی درجهت مغرب قرارگرفته است که مشهوربه درب قبله می باشد،هریک ازدرب ها دارای کتیبه هایی زیباست که مزین به کاشی های معرق می باشد،ازبرای درب وسط ایوان وسرسرایی است زیبا وباعظمت که دراطراف آن کتیبه زیبایی به خط غیاث الدّین علی جوهری شیرازی مشاهده می شود به شرح ذیل:

«الحمدلله الذی منه الابتداءوالیه الانتهاءوالصلوة والسلام علی خاتم الانبیاءوالاصفیاءمحمدالمصطفیصلی الله علیه وآله وسلّم سیما علی المرتضی واولاده المعصومینعلیهم السلاموبعد قد امربعمارة هذه الوضة المنورة فی ایام خلافة خلیفة الله فی الارضین قهرمان الماء والطّین ابوالمظفرشاه عباس الحسنی الحسینی الصفوی بهادرخان خلّدالله تعالی ملکه وسلطانه وافاض علی العالمین برّه واحسانه ،الخان العادل امیرالاومراءفی الزمان،ناشرالمعدلة والبرّوالاحسان امام قلی خان ایدالله تعالی ظلاله الی الانقراض الزمان فی سنة1032کتبه غیاث الدین علی الجوهری الشیرازی » .

 

بردرقبله صحن ، این شعرنوشته شده:

              ای سرّتودرسینه هرصاحب راز         پیوسته دررحمت تو برهمه باز

                                                                                                                                                                                             کتبه بالای ایوان بقعه

ایوان بقعه که درب ورودی نیزمحسوب می شود به کاشی های معرّق بسیارزیبایی زینت یافته وآن راکتیبه ای است به این شرح:

«قال الله سبحانه تبارک وتعالی والذین امنوا وعملواالصالحات فی روضات الجنات لهم ما یشائون عندربهم ذلک هوالفوزالکبیر ذلک الذی یبشرالله عباده الذین امنوا وعملواالصالحات قل لا اسئلکم علیه اجراالاالمودة فی القربی ومن یقترف حسنة نزدله فیهاحسنا ان الله غفورشکورصدق الله 1031کتبه غیاث الدّین علیِّ الجوهری الشیرازی[2]»

بالای سردر ورودی بقعه مقدَّسه روی سنگ گرانبهایی این شعربه چشم می خورد

               آن که مهر نبوّتش   خوانی             نقش پای علی است تا دانی

دراطراف در ورودی روی سنگ های مرمراین اشعارزیبا وشیوا ازمداح کاشانی حک شده است.

شهی که ترک فلک شدکمینه چاکر او                        بقدر دو  جهان  نیست کس برابر او

مراد اگر طلبی رو بر آستان شهی                          که  هیچ کس نرود  نا امید  از در او

 ز آفتاب   قیامت   نبا شد ش    تابی                        کسی که سایه لطف علی است بر سراو

محمدعربی    )ص)آبروی هردوسرای                       کسی که خاک درش نیست خاک برسراو

شنیده ام که تکلّم نمود همچه مسیح                         بدین حدیث لب   لعل روح  پرور  او

که من مدینه علم وعلی دراست مرا                         عجب خجسته حدیثی است من سگ دراو

دلا محبَّت حیدر مجو زبی   پدری                          که دست غیرگرفته است پای  مادر او

مدام کاشی مدّاح وصف شه گوید                         علی است در دو جهان شاه ومیر وسرور او

درپایین آن سنگ های مرمراین شعر نوشته شده

          به جان ساعی این مکان لطیف                        غلام شه دین محمد شریف

 

گنبداین بقعه که دو پوسته(پویه) به پهنای 2مترازهمدیگرفاصله دارند ،ازجمله شاهکارهای بسیارزیبای معماری دوران سلاطین صفویه [3]می باشد که درنهایت وسعت وارتفاع وزیبایی واستحکام است واگرازگنبدامامین عسکریّین[4] بزرگترنباشدکوچکترنیست،گفته شده که معماراین گنبد وگنبد عسکریّین یک نفربوده که به دستورسردارنامی شاه عباس صفوی امام قلی خان فرزند الله وردی خان بنا شده است ودارای کاشی های معرّق ومنقوش ودارای کتیبه ای به خط کوفی که مورد نظرباستان شناسان قرارگرفته وبه شماره 290درآثارباستانی ایران به ثبت رسیده است.

در دوره داخل گنبد طرح ها ونقش های اسلامی بااین اشعارزیبا ازگچ بریده شده است.

 هزار شکر کز آثار فضل  سبحانی                          جهان رهید زالطاف  شه ز ویرانی

 خد یود هر شهنشاه شه نشان عباس                        که چرخ می کندش چاکری ودربانی

زمانه گشته به عدل وی آنچنان معمور                       که نیست درخم زلف بتان پریشانی

زبیم آب شود زهره در دل رستم                        گهی که از غضبش چین فتد به پیشانی

ولی امام قلی خان تراب درگه شاه                          ملاذ و ملجاء گردن کشان ایرانی

بلند مرتبه جاهی که هیچ   ننماید                         به بخت دولت از او شوکت ثمر خانی

بنای  گنبد این  روضه  را اشاره  نمود                     زمانه گشت به اقبال و فرّ یزدانی

چه روضه؟غیرت بستان سرا رقیبه خلد                     چه روضه؟ قبله کروبیان   روحانی

 مقام  مد فن   برها ن    اتقیا    یعنی                       ابوالحسن   دُرّ   دُرج علی عمرانی

ابوالحسن گلی  از گلشن  امام  حسن                         که هست خاک درش سرمه سلیمانی

عمارتش  که  بود زیب کار خانه کن                          حضیض رتبه او هست اوج کیوانی

 ز آستانه   او   نور اقتباس    کند                             به خاک بوسی عجز آفتاب نورانی

چه نور موج زند بر فراز گنبد  او                           هزار کشتی مهر اند او است طوفانی

اگرچه صد چه نظامی وانوری وظهیر                       نمی سزند ؟ سخن  سنج مجلس  خانی

ولیک خادم این آستان بدولت خان                        نگاشت  نقش بدیعی چه  صورت  مانی

فکند سر زتن حاسد  از پی تاریخ                          نوشت قبله شد اینجا چه کعبه  ثانی [5] 

سندی خطی قدیمی ازطرف اداره اوقاف وامورخیریه شهرستان گلپایگان دراختیارمن قرارداد شد که به صورت طوماردرحدود ده صفحه می باشد،این سندکه به صورت وقفنامه است به نقل ازبحرالانساب درابتداءاسامی مدفونین دراین بقعه شریفه وامام زادگان واجب التعظیم حضرت ناصربن علی بن ابیطالب علیه السلام که درضلع شمالی صحن مطهَّرهفده تن قراردارد وحضرات امام زادگان معززومحترم که تعدادآن ها هفده تن می باشد ودردو ضریح مجزا زیر یک گنبد قرارگرفته  است رامعرفی می کند سپس به موقوفات واسامی واقفین ومتولیان نسل اندرنسل اشاره کرده وبعد به طورمفصل به مصارف وقفیات وهزینه های آن پرداخته ،آنگاه به اهمیت وفضیلت زیارت امام زادگان اشاره می کند.

 مرحوم آیة الله حاج آقاعلی قاضی زاهدی دراین مورد می فرماید : «این حقیربه مدرک معتبری راجع به انساب واحوال این شاهزادگان برنخوردم ومیزان اعتبار کتاب بحرالانساب راهم نمی دانم لکن شکی نیست که مدفونین دراین بقعه ازسادات جلیل القدروبزرگواروصاحب کرامتند.»



[1] . رک : گلپایگان درگذرزمان ، افاضلی، اکبر،ص117.(همین مولف درکتاب تاریخ گلپایگان درصفحه 55گفته بنای بقعه هفده تن ازابنیه قرن یازدهم هجری قمری است.درزمان شاه عباس اول صفوی که برطبق کتبه سردرآن درسال1032هجری قمری ساخته شده است.

[2] . رک : کتاب ریاض یامجموعه دلفریب تالیف قاضی زاهدی گلپایگانی،آیةالله حاج آقاعلی،ص97.

[3] .سلسله صفویان ، 907- 1148هجری قمری.

[4] . مرادگنبد قدیمی وقبل ازتخریب به دست وهابیون خبیث می باشد.

[5] . ر ک : کتاب ریاض یامجموعه دلفریب ،ص98وسیری درتاریخ وجغرافیای گلپایگان ،میرمحمدی ، حمیدرضا ، ص129.


 


 


  
  

*آثار اخروی

1)هم نشینی با ابرار

رعایت حقوق الهی نه تنها دارای آثار دنیوی است که آثار اخروی رانیز به دنبال دارد،از جمله آنها هم نشینی با ابرار و افزایش نعمت ها است.« وَمَن یُطِعِ اَللهَ وَ رَسُولَهُ فَاُولئِکَ مَعَ اَلذَّینَ اَنعَمَ اَللهُ عَلَیهِم مَنَ اَلنَّبیّنَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ َو اَلصّالِحِینَ و َحَسُنَ اُولئِکَ رَفیِقاً[1] ؛ کسانیکه خدا و پیامبر را اطاعت کنند در روز قیامت همنشین کسانی خواهند بود که خدا نعمت خود را بر آنها تمام کرده ، از پیامبران وصدیقان و شهدا و صالحان وآنها رفیق های خوبی هستند ».

یکی از صحابه پیامبرصلی الله علیه و آله بنام « ثُوبان » که به آن حضرت محبت فراوانی داشت ، روزی باحال پریشان خدمت آن حضرت رسید ، پیامبر صلی الله علیه و آله ازسبب پریشانی او سوال نمودند ، اوگفت : زمانی که از شما دورم  ناراحت می شوم ، امروز در این فکر بودم که فردای قیامت اگر اهل بهشت باشم در مقام و جایگاه شما نخواهم بود و اگر اهل بهشت نباشم که تکلیفم روشن است بنابراین در هر دو حال از حضور شما محروم خواهم بود، با این حال چرا افسرده نباشم ؟! در این هنگام بود که آیه شریفه نازل شد و به اینگونه افراد بشارت داد که مطیع خدا ،در بهشت هم نشین پیامبران و برگزیدگان خدا خواهند بود [2]، لذا ما در شبانه روز مکرر در نمازهای واجب و مستحب در سوره ی حمد از خداوند می خواهیم که مارا به راه راست و راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساخته و نعمت را بر آنها تمام کرده هدایت فرماید و بازدارد از راه گمراهان و کسانی که برایشان غضب نموده چون راه رسیدن به صراط مستقیم پیوند و ارتباط با خدا است .

در تفسیر«صراط مستقیم» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : « اَلصَّراطُ المُستَقیمِ صِراطُ الَاَنبِیاء وَ هُمُ اَلذّیِنَ اَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم[3] ؛ صراط مستقیم راه پیامبران است و آنها کسانی هستند که مشمول نعمت های الهی شده اند .»

اما کسانی که در مقابل فرمان خدا و پیامبر ایستادند و لجاجت و عناد ورزیدند و مخالفت کردند همانند یهود و نصاری و منافقین در هر عصر و زمان ، چنین افرادی جزء گمراهان و کسانی هستند که مورد غضب و لعن خدا می باشند .

2)بهشت جاودان

بهشت با تمامی نعمت ها برای کسانی است که به وظایف خود در مقابل خدا عمل نمایند « مَن یُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ یُدخِلهُ جَنّاتٍ تَجرِی مِن تَحتِهَا الاَنهارُ خالِدینَ فیِها[4] ؛ هرکس از خدا و رسولش اطاعت کند او را در باغهایی از بهشت وارد می سازند که نهارها از زیر درختانش جاری است و جاودانه در آن می مانند »

معاذبن جبل می گوید: در غزوه تبوک خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله بودم ، گرمای سخت همه را ناراحت کرده بود و هرکس به گوشه ای پناه می برد ، ناگهان دیدم پیامبر از همه به من نزدیک تر است ، خدمت حضرت رفتم و عرض کردم یا رسول الله عملی به من بیاموز که مرا وارد بهشت کند و از آتش دوزخ دور سازد ،حضرت فرمودند : سوال بزرگی کردی اما پاسخ آن برای کسی که خدا برای او آسان کرده مشکل نیست بعد فرمودند « تَعبُدُ اللهَ وَ لاتُشرِک بهِ شَیئاً وَ تُقیِمُ اَلصَّلوةَ اَلمَکتُوبَهَ وَ تُؤدّی اَلزَّکاهَ اَلمَفرُوضَةَ وَ تَصُومُ شَهرَ رَمَضان ؛ خداوند را پرستش کن و چیزی را شریک او قرار نده ، نمازهای واجب را انجام بده و زکات واجب را اداء کن و ماه رمضان را روزه بگیر »[5] بهشت جاودان جزای کسانی است که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند.

اما کسانی که از روی طغیان و سر کشی ودشمنی و انکار آیات الهی ، حکم خدا را زیر پا می گذارند ودر حقیقت ایمان به خدا و روز قیامت ندارند ، به چنین اشخاصی وعده ی عذاب و جهنم داد شده ، آیه ی شریفه می فرماید : « وَ مَن یَعصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَه وَ یُدخِلُه ناراً خالِداً فِیها وَ لَهُ عَذابٌ مَهینٌ[6] ؛ کسانی که نافرمانی خدا و پیامبر کنند و از مرزهای او تجاوز نمایند او را در آتشی وارد می کند که جاودانه در آن خواهند ماند و برای او مجازات توهین آمیزی است».

3)شهادت در راه خدا

شناخت واطاعت از خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام موجب شهادت در راه خداست ، امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند : « مَن ماتَ مِنکُم عَلی فِراشِهِ وَ هُوَ عَلی مَعرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ اَهلِ بَیتِهِ ماتَ شَهیدِاً [7]؛ هرکس از شما که در بستر خویش با شناخت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بمیرد شهید از دنیا رفته » ، بصیرت و شناخت ، راه هدایت را برای انسان هموار می کند ، لذا حضرت در جایی دیگر در مورد اهمیت شناخت و بصیرت و کسانی که در مقابل فتنه گران دست به پیکار زدند ، و راه هدایت را خوب تشخیص دادند می فرماید : « حَمَلُوا بَصائِرَهُم عَلی اَسیافِهِم وَ دانُوا لِرَبِّهِم بِاَمرِ واعِظِهِم [8]؛ بینش های خود را بر شمشیرها نشاندند وطاعت پروردگار خود را پذیرفتند و فرمان پند دهنده خود را شنیدند » در مقابل کسانی هستند که این معرفت و شناخت را پیدا نکرده لذا مرگ آنها مرگ جاهلیت است ، در این مورد پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله فرمودند : « مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف اِمامَ زَمانِه ماتَ مَیتَةَ اَلجاهِلِیةِ [9]؛ کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است .»

4)جلب رضایت خدا

آنچه در زندگی انسان اهمیت دارد جلب رضایت خداوند است و این امر در سایه اطاعت وبندگی خدا ورعایت حقوق او امکان پذیر است،اولیای الهی همیشه با انجام دستورات خدا و ترک محرمات در صدد جلب رضایت خداوند بوده اند.درروز قیامت تنها کسانی سود می برند که به خداوند ایمان آورده و تنها او را اطاعت کرده و عمل صالح انجام داده اند،جزای چنین افرادی بهشت جاودان خواهد بود.«جَزاوُهُم عِندَرَبِّهِم جَناتُ عَدنٍ تَجری مِن تَحتِها اَلاَنهارُخالِدینَ فِیها اَبَداً رَضِیَ اَللهُ عَنهُم وَرَضوُا عَنهُ [10]؛پا داش آنها نزد پروردگارشان باغهای بهشت جاودان است که نهرها از زیردرختانشان جاری است، همیشه در آن می مانند، هم خدا از آنها خوشنود است و هم آنها از خدا خشنودند.»

در آیه، نخست ازپاداش مادی وجسمانی آنها که باغهای پر نعمت بهشتی است سخن گفته وبعد، از پاداش معنوی وروحانی آنان که هم خدا از آنها راضی است وهم آنها از خدا، آنها از خدا راضی اند چون هرچه خواسته اند به آنها داده شده ، وخدا از آنها راضی است چون هر چه او خواسته انجام داده اند،واگر لغزشی هم بوده به لطفش صرف نظر کرده،چه لذتی از این بالاتر که احساس کنند که مورد قبول ورضای معبود ومحبوبشان  واقع  شده وبه لقای او واصل گردیده اند.

                                دارند هر کس از تومرادی ومطلبی              مقصود ما زدنیا وعقبا لقای تو است

آری بهشت جسم انسان،باغهای جاودان آن جهان است، ولی بهشت جانش رضای خدا ولقای محبوب است[11].

 

 



[1] .نساء :69.

[2] .ر.ک : مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیرنمونه ، ج3، ص20.

[3] .حویزی ، عبدالله ، تفسیر نور الثقلین ، قم ، موسسه اسماعلیان 1414ق ، چاپ چهارم ، پنج جلدی ، ج1، ص20.

[4] . نساء : 13.

[5] . ر.ک : مکارم شیرازی ، ناصر ، ج17 ، ص156.

[6] . نساء : 14 .

[7] . نهج البلاغه ، خطبه 190 .

[8] . نهج البلاغه ، خطبه 150 .

[9]. شیخ حر عاملی ، وسائل الشیعه ، ج11 ، ص492 .

[10] . بینه ، 8.

[11] . ر، ک : مکارم شیرازی ، ناصر، تفسیر نمونه ، ج 27، ص209.


  
  

*آثار دنیوی 

1)رستگاری

اطاعت از خدا و رسول و دستورات آنها موجب سعادت و رستگاری بشر است « وَ مَن یُطِعِ اَللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخشَ اللهَ وَ یَتَّقهِ فَاُولئِکَ هُمُ اَلفائِزُونَ [1]؛ کسانی که اطاعت خدا وپیامبرصلی الله علیه و آله کنند و از خدا بترسند و تقوی پیشه نمایند آنها نجات یافتگان و پیروز مندانند »

در این آیه به سه عامل رستگاری اشاره شده، اطاعت خدا و پیامبر و تقوی و خشیت الهی ، در واقع اطاعت از خدا و پیامبر و انجام اعمال صالح سبب آمرزش گناهان و موجب رستگاری است .

اما چنانچه دستورات خداوند زیر پا گذاشته و نادیده گرفته شود و انسان مرتکب گناه و معاصی گردد و پرده ها را بدرد آنوقت است که جامعه روی سعادت را نخواهد دید ، اما چه گناهانی پرده ها را می درد ؟ در روایتی امام سجاد علیه السلام چندین گناه ذکر می فرمایند از جمله آنها  شراب خواری ، قمار بازی ، سخنان لغو ، شوخی بی جا ، ذکر عیوب مردم و همنشینی با مردمان بدنام گناه زندگی انسان را نابود می کند ، نگاه کنیم به سرگذشت انسان های گناه کار که سرنوشت آنها به کجا کشیده شد ، باید از زندگی دیگران عبرت گرفت و از مکافات عمل نباید غافل شد که روزی گریبان انسان را می گیرد .

هر بد که  میکنی تو  مپندار کآن   بدی                              ایزد فرو گذارد وگردون رها کند

قرض است فعل های بدت پیش روزگار                        تا هر زمان که  وقت ببیند ادا  کند[2]

2)آبادی شهرها و طول عمر

درآیات و روایات اسلامی آمده است که رعایت تقوا و آموزه های دینی وانجام دستورات الهی همانند صله ارحام ، اخلاق نیکو ، احسان، رعایت حقوق همسایگان و همنوعان و ... موجب آبادانی شهرها و طولانی شدن عمر می گردد .

آیه شریفه می فرماید« وَلَواَنَّ اَهلَ اَلقُری امَنُواوَاتَقوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السّماءوَ اَلارضِ[3]؛اگرمردمی که درشهرها وآبادیها زندگی می کنندایمان بیاورند وتقوی پیشه کنندبرکات آسمان وزمین رابرآنها می گشاییم .»

شاعربا توجه به مفهوم آیه گفته:

                               گر بترسندی از آن فقر آفرین              گنج هاشان کشف گشتی در زمین

امام صادق علیه السلام فرمودند : « اَلبِرُّ وَ حُسنُ الخُلقِ یَعمُرانِ اَلدّیارَ وَ یَزیدانِ فِی اَلاَعمارَ[4]؛ نیکی و خوش اخلاقی شهرها را آباد و موجب طولا نی شدن عمر می گردد »

اما چنانچه دستورات الهی نادیده گرفته شود و جامعه رو به نافرمانی برود موجبات نابودی ملت ها و خرابی شهرها فراهم خواهد شد .قرآن درمورد فرعون و کسانی که پیش از آنها بودند و نافرمانی خدا کردند وآیات الهی  را منکر شدند می فرماید : « کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِم فَاَهلَکناهُم بِذُنُوبِهِم[5]؛ آنهاآیات پروردگارشان را تکذیب کردند و ما هم بخاطر گناهانشان آنها را هلاک نمودیم » قوم ثمود هم که سرکشی کردند و به هشدارهای پیامبرشان حضرت صالح علیه السلام بی اعتنایی نمودند و ناقه آن حضرت را پی کردند به هلاکت رسیدند ، قرآن درباره آنها هم می فرماید : « فَدَمدَمَ عَلَیهِم رَبُّهُم بِذَنبِهِم فَسَواها[6]؛ خداوند آنها را به خاطر گناهان  و نافرمانی که کرده بودند درهم کوبیده و سرزمینشان راصاف ومسطح نمود »

این آیات تنها از گذشته سخن نمی گوید که بگوییم گذشته باهمه تلخی و شیرینی هایش گذشت و دیگر باز نمی گردد بلکه امروز هم اگر ملتی نافرمانی خدا کند به همین سرنوشت گرفتار خواهد شد که کمترین کفران نعمت ، مسلط شدن اشرار و بدکاران بر انسانهای مومن و نیکوکار خواهد بود، پس باید از زندگی گذشتگان عبرت گرفت .    

            نرود مرغ سوی دانه   فراز                         چون دگر مرغ بیند اندر بند

            پند گیر از مصائب دگران                          تا نگیرند  دیگران ز تو  پند

ملای رومی برای پندگرفتن از اقوام وملت های گذشته گفته:

        عاقل آن باشد که عبرت گیرد از                    مرگ   یاران وبلای  محترز[7]

       پس سپاس او راکه ما را درجهان                کرد پیدا از پس   پیشینیان

       تا  شنیدیم  آن  سیاستهای  حق                     بر  قرون  ماضیه  اندر  سبق

       عاقل از سر بنهد این مستی وباد                   چون شنید انجام فرعونان وعاد

       ورنه  بنهد ، دیگران از حال او                    عبرتی گیرند و از اضلال او[8]

3)حیات فردی واجتماعی

اجرای حدودوتعزیرات واهمیت و آثار و برکات آن در جامعه به حدی است که امام موسی بن جعفر علیه السلام در تفسیر آیه ی :        « وَ یُحیی اَلارضَ بَعدَ مَوتِها »[9] فرموده : « لَیسَ یُحییها بِالقَطرِ، وَلکِن یَبعَثُ اَلله رِجالاً فَیَحیونَ اَلعَدلَ فَتُحی اَلاَرضَ لِاِحیاءِ اَلعَدلَ، وَ لِاِقامَةِ اَلحَدِّ فیه اَنفَعُ فِی اَلاَرضِ مِنَ القَطرِ اَربَعینَ صَباحاً [10]؛ منظور این نیست که خداوند زمین را بوسیله ی باران زنده میکند ، بلکه مردانی را بر می انگیزد که اصول عدالت را احیا کنند ، و زمین با احیای عدالت زنده می شود و بدانید که اقامه عدل در زمین از چهل روز باران نافعتر است »

همان گونه که حضرت فرمودند اجرای قوانین کیفری مایه حیات فرد وجامعه است لذاخداوند درآیه قصاص می فرماید:« وَلَکُم فِی القِصاصِ حَیاتٌ یا اُولی اَلاَلبابِ[11]؛برای شما در قصاص حیات وزندگی است » چون وقتی شخص بداند اگر دست به قتل بزند ،قصاص می شود،دست از این جنایت بر می دارد و همین موجب حیات خود ودیگران می گردد.درجاهای دیگرهم چنین است که موجود خطرناک و مزاحم را حذف میکند ،مثلا طبیب وقتی تشخیص میدهدکه به خاطر حفظ بدن باید عضو فاسد را قطع کند قطعا این کار راخواهد کرد تاآن شخص زنده بماند ،از بین بردن افراد فاسد وقاتل در اجتماع هم این گونه است.

4)محبوبیت مردمی

کسانی که به خدا ایمان بیاورند و از او اطاعت کنند و عمل صالح انجام دهند خداوند محبت آنها را در دلها قرار می دهد « اِنَّ اَلذّینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ اَلرَّحمنُ وُدّاً[12] » اساساً این گونه است که انسانهای آلوده هم آدم های پاک را دوست دارند و می ستایند و از افراد ناپاک متنفرند ، فرضاً این دسته از افراد اگر بخواهند همسری انتخاب کنند و یا شریکی بگیرند به دنبال افراد نجیب ، امین و صادق می گردند در مقابل اگر کسی نافرمانی خدا کند ، خدا هم از او متنفر خواهد شد در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است هنگامی که خداوند کسی را دوست بداردبه جبرئیل می گویدمن فلانی را دوست دارم تو هم اورا دوست بدار،جبرئیل هم او رادوست می داردودر آسمانها ندا می دهد که خدا اورا دوست میدارد شماهم اورا دوست بدارید،پذیرش این امر در زمین هم منعکس خواهد شد،وهنگامی که خداکسی را دشمن بدارد به جبرئیل می گوید من از او متنفرم او را دشمن بدار، جبرئیل هم او را دشمن می دارد و در میان اهل آسمان ها ندا می دهد که خدا از او متنفر است او را دشمن بدارید بعد این امر در زمین و بین بندگان هم انعکاس پیدا خواهد کرد[13]. در تاریخ انسان های فراوانی آمده اند که به جهت اطاعت از خدا، به مقام قرب الهی رسیده اند وخداوند محبت آنها را دردل مردم قرارداد،درعصرما نمونه این محبوبیت رادر امام راحل عظیم الشان (ره) مشاهده کردیم که چگونه همه مُحب او گردیدند،همه این محبوبیتها به جهت اطاعت الهی وترک معصیت بود،همسرمحترمه ایشان فرموده بودند«من شصت سال با امام زندگی کردم ندیدم ایشان یک معصیت بکنند، همیشه به ما توصیه می کردند که سعی کنید  معصیت  نکنید » ایشان نه تنها مقید به انجام واجبات وترک محرمات بودند بلکه مکروهات را نیز ترک می کردند ومقید به انجام مستحبات نیز بودند هیچگاه نماز شب ایشان ترک نمی شد، به نماز جماعت اهتمام می ورزیدند و هیچ چیز را برآن مقدم نمی داشتند ، روزی که  سران  کشورهای اسلامی برای قضیه  صلح  ایران و عراق  خدمت ایشان آمده بودند وسط جلسه بود که اذان ظهر گفته  شد امام  بلند  شدند وفرمودند:«من می خواهم نماز بخوانم»[14]

 


  
  

 

 

 

 

                

                     سعید نخعی گلپایگانی


  
  
<      1   2