سفارش تبلیغ
صبا ویژن
براى کسى که دو دیده‏اش بیناست ، بامداد ، روشن و هویداست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :10
کل بازدید :70926
تعداد کل یاداشته ها : 57
103/2/13
11:38 ع

حق الله در آیینه آیات و روایات                                    سعید نخعی گلپایگانی                                               **
اشاره
اطاعت ازخداوند و رعایت حقوق الهی ،یکی از مهمترین اهداف خلقت انسان است .« وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِیَعبُدُونِ  ؛ من جن وانس را نیافریدم مگر این که مرا عبادت کنند » کمال انسان در شناخت خداوند واطاعت وقرب به او است ، بعضی گفته اند مراد از" لیعبدون"همان شناخت خداوند است ، امام حسین علیه السلام فرمودند : خداوند بزرگ بندگان را نیافرید مگر به خاطر این که اورا بشناسند ، هنگامی که او را شناختند عبادتش می کنند ، وهنگامی که بندگی اوکردند از بندگی غیر او بی نیاز می شوند . انسان درسایه شناخت خدا حقوق او را رعایت نموده واز او اطاعت می نماید ، لذا ازضروری ترین و مهمترین حقوق الهی پرستش خدا واطاعت از دستورات او در قرآن وآنچه پیامبر اسلام و ائمه معصومین علیهم اسلام بیان نموده اند،است که رعایت حقوق الهی موجب سعادت ورستگاری انسان و جامعه می شود و در صورت عصیان و مخالفت او پیام های ناگواری را به دنبال خواهد داشت که موجب گمراهی ونابودی انسان و غضب و لعن الهی خواهد بود.
حقوقی راکه مکتب برای افراد در نظر گرفته  گاهی ارتباط فرد باخالق وگاهی ارتباط با مخلوق است ، اولی را حق الله و دومی را حق الناس گویند ، در این مقاله به برسی برخی از حقوق الهی می پردازیم .
تعریف حق
معنای لغوی : این کلمه دراصل وریشه لغت عرب به معنای ثابت، سزاوار ، و آنچه بر گردن کسی دَین ایجاد می کند آمده است ، بعضی آن را به معنای ثبوت و تحقق دانسته اند.
معنای اصطلاحی : از نظراصطلاحی دارای معانی متعددی می باشد هرچند در همه آنها اصل ریشه لغوی یعنی ثبوت حفظ شده اما نوع ثبوت در هریک با دیگری تفاوت دارد .گاهی حق در مقابل باطل است،مانند:« قُل جاءَ اَلحَقُّ وَ زَهَقَ اَلباطِلُ ؛ بگو حق فرارسید و باطل مضمحل و نابود شد »وگاهی در مقابل ضلال می باشد، مانند « فَذالِکُمُ اللهُ رَبُّکُمُ الحَقُّ فَماذا بَعدَ اَلحَقِ اِلاَّا َلضَّلالُ ؛این است خداوند، پروردگارِبر حق شما اکنون حق رابه روشنی شناختید،آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی و ضلالت وجود دارد؟ »وگاهی هم درمقابل تکلیف، مانند : « فی اَموالِهِم حَقٌ لِلسّایِلِ َو المَحرُومِ  ؛ در اموالشان حقی است برای سایل و محروم »این نوع حق مستوجب تکلیف است یعنی این حقی است در اموال متقین که برای فقراء و محرومان ثابت و محقق است وآنها مکلفند این حق را اداء کنند، در اینجا همین معنا مراد است.
تعریف حق الله
با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت متعلق حق الله همه اوامر و نواهی و الزامات شرعی است که رعایت آن نفع فردی وعمومی را درپی دارد ،مانند : ایمان ، اطاعت از خدا و قرآن و رعایت تمامی واجبات عبادی و محرمات شرعی، در قبال حق الناس که جنبه اختصاصی داشته یعنی مطالبه حق و اسقاط آن به دست صاحب حق است ،لذا هرجا حقی برای کسی ثابت شد حتماً تکلیفی را برعهده دیگری به همراه خواهد داشت ، تنها در مورد خداوند است که حق بدون تکلیف قابل فرض و قبول می باشد ، یعنی او بر بندگان خود حقوقی دارد ولی در مقابل ، مکلف به کاری که مامور  به انجام آن باشد نیست .
علیعلیه السلام می فرماید : « لَایَجرِی لِاَحَدٍ اِلّا جَرَی عَلَیهِ، وَ لَایَجرِی عَلَیهِ اِلَّا جَرَی لَهُ ، وَ لَو کَانَ لِاَحَدٍ اَن یَجرِیَ لَهُ وَ لَایَجرِیَ عَلَیهِ لَکَانَ ذَلِکَ خَالِصاًلِلّهِ سُبحَانَهُ  ؛ هیچ حقی برای کسی ثابت نمی شود مگر این که متقابلا وظیفه ای بر دوش او گذاشته می شود و هیچ وظیفه ای بر دوش کسی ثابت نمی شود مگر این که متقابلا حقی برای او ثابت میگردد و اگر بنا باشد برای کسی حقی ثابت باشد که در قبال آن وظیفه ای نداشته باشد او تنها خداوند خواهد بود »
البته خداوند از روی فضل و رحمت گسترده ای که دارد فیض خود را از بندگان دریغ نداشته و آن را بر خود ضروری و لازم می داند « کَتَبَ رَبُّکُم عَلی نَفسِهِ اَلرَّحمَةَ »
اهمیت حق الله و گستره ی آن
در منابع فقه و روایات اسلامی ، از جمله رساله حقوق امام سجادعلیه السلام ،حقوقی آمده که مهم ترین آنها حق خداوند بر انسان است ، بر هر انسانی واجب است که با تفکر و تدبر در نظام ، خدا راشناخته و به او ایمان بیاورد و تنها او را پرستش و اطاعت کند و از هرگونه شرک در عقیده و عمل پرهیز نماید و  شکر او را بجا آورد و از کفران نعمت های او بپرهیزد ، اوامر او را اجرا و نواهی او را ترک نماید درادامه حضرت می فرماید : « اَنَّ لِلّهِ عَلَیکَ حُقُوقاً مُحیطَةٌ بِکَ فی کُلِّ حَرَکَةٍ تَحَرکتَها اَو سَکَنَةِ سَکَنتَها اَو مَنزِلَةٍ نَزَلتَها اَو جارِحَة قَلَبتَها اَو آلةٍ تَصَرَّفتَ بَها بَعُضُها اَکبَرُ مِن بَعض ؛ بدرستی که برای خداوند بر تو حقوقی است که تمام وجودت را فراگرفته ، هر حرکتی که بنمایی یا در هر جایی که ساکن شوی  ویا هر جایی که مکان بگیری و هر اندامی از ا ندام های بدنت را که به کار بگیری یا هر وسیله ای را که به دست بگیری ، بعضی از این حقوق از بعضی دیگر بزرگ تر است »
حضرت خواسته اند درمورد اهمیت این حقوق بفرمایند که تو در محاصره مجموعه ای از حقوق قرار گرفته ای که حتماً باید آن ها را رعایت کنی و راه فراری از آن ها نداری چون هیچ شأنی از شؤن زندگی تو نیست که مشمول حقی از حقوق الهی نباشد ، گاهی یک حرکت مشمول چند حق از حقوق الهی است در این میان بالاترین و بزرگ ترین حقی که وجود داردحق خدااست .
امام سجادعلیه السلام می فرماید : « وَاَکبَرُحُقُوقِ اَللهِ عَلَیکَ مَا اَوجَبَهُ لِنَفسِهِ تَبارَکَ وَتَعالی مِن حَقِهِ اَلّذِی اَصلُ اَلحُقوُقِ وَمِنُه تَفَرَّعَ  ؛ بزرگترین حقوق خداوند بر تو حقی است که خداوند برای خود قرار داده از آن حقی که اصل و اساس حقوق می باشد و سایر حقوق متفرع بر آن است .»اگر تمامی حقوق را به منزله درختی فرض کنیم ریشه آن ، حق خدا نسبت به بندگان است و بقیه آن شاخ و برگ های این درخت می باشند که اگر در واقع حق خدا نمی بود ،جایی برای سایر حقوق وجود نداشت .
درعظمت و بزرگی حق خدا همین بس که پیامبرصلی الله علیه و آله  می فرمایند : « اِنَّ حُقُوقَ اَللهِ جَلَّ ثَناؤُهُ اَعظَمُ مِن اَن یَقُومَ بِها اَلعِبادُ وَ اِنَّ نِعَمَ اَللهِ اَکثَرُ مِن اَن یُحصیها اَلعِبادُ ؛ حقوق خدا جل ثناؤه بزرگتر از آن است که بندگان آنها را به جای آورند و نعمت های خدا بیشتر از آن است که بندگان شماره کنند .» لذا همان گونه که امیرالمومنینعلیه السلام فرموده می توانیم بگوییم زشت ترین و بالاترین ظلم از بنده آن است که حقوق خداوند را منع کند و باز بدارد .   اما متاسفانه امروزه این گونه معروف شده که خداوند ازحق خود می گذردوهمین رویکرد سبب شده است که برخی به راحتی حرمت شکنی نموده وحق الله را نادیده بگیرند،از این رو مرتکب برخی گناهان می شوند که نتیجه آن گسترش گناهان درجامعه است،غافل از این که « حق الله » از مهمترین حقوق است که باید بیشتراز حقوق دیگررعایت شود، درصورت عدم رعایت جزایی جز عذاب الهی را به دنبال نخواهد داشت ، لذا در روز قیامت وقتی از مجرمین سؤال می شود که چه چیز شما را به دوزخ فرستاد ؟ در جواب می گویند ما از نمازگزاران نبودیم و مستمندان را اطعام نمی کردیم و پیوسته با اهل باطل هم نشین و هم صدا بودیم   . ازطرفی عفو و گذشت خداوند از حق خود منوط به شرایط می باشد و یکی از آن شرایط این است که بدون عذر حق خدا را ضایع نکنیم.
اقسام حق الله
در منابع فقه و روایات اسلامی از جمله رساله حقوق امام سجادعلیه السلام حقوقی را خداوند برای خود بر بندگان قرار داده که برخی از آنها واجب و برخی هرچند غیر واجب ولی سزاوار است که رعایت شود ، در مجموع می توان آنها را به محورهای زیر تقسیم  نمود.
1-حقوقی که جنبه عبادی داشته و در صورت تضییع آن با توبه قابل جبران می باشدو نیاز به تدارک ندارد ، مانند:حق خدا،حق پیامبروائمه معصومین علیهم السلام  وحق قرآن و... که بالاترین آن حق خداوند بر انسان است .
2-حقوقی که جنبه عبادی محض داشته و چنانچه ترک شود با توبه و تدارک و قضا قابل جبران است مانند : حق نماز ، ، حق حج و سایر حقوقی که خداوند بر انسان واجب نموده و انسان مکلف به انجام آن می باشد .
3-حقوقی که جنبه عبادی و مالی دارد و در صورت ترک آن علاوه بر توبه باید آن را تدارک نمود مانند : زکوة ( زکات مال و زکات بدن " فطریه" ) و خمس و گاهی علاوه بر جنبه عبادی ، مجازات مالی را هم به دنبال دارد مانند : کفارات .
4-حقوقی که جنبه کیفری داشته وعلاوه براجرای مجازات نیاز به توبه نیز دارد، این گونه قوانین در فقه اسلامی به دو شکل است ، گاهی مجازات را شارع معین کرده که به آن حدود گویند مانند : حدزنا، حدلواط، حدشرب خمر و...و گاهی تعیین آن به اختیار حاکم شرع است که با توجه به خصوصیات مجرم و کیفیت جرم و شرایط دیگر ، روی مقدار آن در محدوده خاصی تصمیم می گیرد که به آن تعزیرات گویند.
از جمله حقوقی که براساس حق خداوند بر انسان مطرح می شود حق پیامبرصلی الله علیه و آله  و معصومین علیهم السلام و حق قرآن می باشد پرستش و اطاعت خداوند
اولین حقی که خداوند برای خود و برعهده بندگان قرار داده این است که تنها او بپرستند و به وی شرک نورزند . امام سجاد علیه السلام می فرماید : « فَاَما حَقُ اَللهِ اَلاَکبَر فَاِنَّکَ تَعبُدُهُ وَ لَاتُشرِکَ بِهِ شَئیاً  ؛ حق خداوند این است که او را پرستش کنی و به وی شرک نورزی .» وقتی کلمه حق به نام خداوند اضافه شود مراد توحید و عبادت است لذا تنها مقام واجب الاطاعه در جهان ذات پاک خدا است و مشروعیت اطاعت از هر مقام دیگری باید از اطاعت الهی سرچشمه بگیرد ، اساس و پایه های تمام برنامه ها دعوت پیامبران به توحید و اطاعت از خدا و دوری از شرک است . « وَ اُعبُدُوا اَللهَ وَ لاتُشرِکُوا بِهِ شَیئاً  ؛ خدا را عبادت کنید و به همراه او چیزی را شریک قرارندهید .» تا هنگامی که طاغوت و شرک از جوامع انسانی و محیط افکار بشری طرد و زایل نگردد هیچ برنامه اصلاحی قابل پیاده کردن نخواهد بود لذا هیچ مسلمانی حق ندارد اطاعت بی قید و شرط انسانی را بپذیرد زیرا این کار  مساوی است با پرستش او ، تمامی اطاعت ها باید در چهارچوب اطاعت خدا در آید . علیعلیه السلام حق خداوند بر بندگان را اطاعت از او قرار داده و فرموده « وَ لکِنَّهُ سُبحانَهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَی اَلعِبادِ اَن یُطیعُوُه ؛ لکن خداوند حق خود را بر بندگان اطاعت از خویش قرا ر داده » رسول اکرمصلی الله علیه و آله  نیز درباره حق الله به معاذ فرمودند : « فَاِنَّ حَقَ اَللهِ عَلَی اَلعِبادِ اَن یَعبُدُوا اَللهَ وَ لایُشرِکُوا بِهِ شَیئاً  ؛ حق خداوند بر بندگان این است که او را بپرستند و به وی شرک نورزند »
اطاعت از قرآن
قرآن حق بزرگی بر مسلمانان دارد ، به این معنی که مسلمانان باید نسبت به تعلیم ، خواندن ، فهم و عمل به آن توجه خاصی نموده و نباید نسبت به آن سهل انگاری و بی توجهی نمایند .
امام صادق علیه السلام فرمودند : « اَلقُرآنُ عَهدُ اللهِ اِلی خَلقِهِ فَقَد یَنبَغی لَلمَرءِ اَلمُسلِمِ اَن یَنظُرَ فی عَهدِهِ وَ اَن یَقرَءَ فی کُلِّ یَومِ خَمسَینِ آیَه ؛ قرآن عهدنامه ای است میان خدا و مردم و سزاوار است که مسلمانان هر روز این عهدنامه را مورد توجه قرار داده و حداقل پنجاه آیه از آن را قرائت نماید » برحسب روایات درجات بهشت مطابق با مقدار خواندن و عمل به قرآن خواهد بود . قرآن موعظه ای است از طرف خداوند و شفای سینه ها و مایه هدایت و رحمت بندگان است .
مراد از شفای دلها ، همان زدودن آلودگی های باطنی است مانند بخل ، کینه ، حسد ، شرک ، نفاق و امثال آن ، عمل به قرآن انسان را از تمام رذائل اخلاقی پاک می سازد و موجب تواضع و فروتنی و سربلندی انسان می گردد .بر این اساس حق قرآن آن است که به دستورآن عمل نموده وآموزه های آن رانصب العین خود قرار دهیم. بی تردید رعایت حق قرآن به نفع ما است زیرا عمل به آموزه های آن موجب سعادت ماخواهدبود. متاسفانه برخی حق قرآن رابه درستی ادا نمی کنند وهمین موجب مهجوریت قرآن می شود،لذاپیامبرهم نسبت به کسانی که به قرآن عمل نمی کردند واز آن دوری می جستنددر پیشگاه خداوندعرضه داشتند«یا رَبِّ اِنَّ قَومی اِتَخَذوُا هذا القُرآنَ مَهجُوراٌ ؛ پروردگارا این قوم من از قرآن دوری جستند.» این سخن وشکایت امروز نیز همچنان ادامه دارد،قرآنی که رمز حیات و وسیله نجات وعامل پیروزی وحرکت وترقی بشراست چراباید رها شده ودست گدایی به سوی دیگران دراز کنیم .امیرالمومنین (ع) نیز در وصیت نامه خود همگان را به پیروی از قرآن سفارش نموده ومی فرمایند : «وَاللهَ اللهَ فِی القُرآنِ لایَسبِقُکُم بِالعَمَلِ بِهِ غَیرُکُم  ؛ خدا را، خدا را درباره قرآن ،مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشی گیرند.»
اطاعت از پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و ائمه معصومینعلیهم السلام
 اطاعت از نبوت و امامت دو نعمت بزرگ معنوی است که خداوند بر بندگان خود منت نهاده و جهت تربیت انسان و رسیدن او به کمالات ، اطاعت از آنان راحق خود دانسته است جهتش نیز آن است که آنها نقش بزرگی در استقرار خداپرستی و توحید و نشر فضایل انسانی و ارزش های الهی در جامعه داشته  و چنانچه آن بزرگواران نبودند یقیناً جاهلیت ریشه دار اجازه رشد فکری و معنوی به بشریت را نمی داد ، در واقع اطاعت از پیامبرصلی الله علیه و آله  همان اطاعت از خدا است « مَن یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَد اَطاعَ اَلله ؛ هرکس از پیامبر اطاعت کند ، اطاعت از خدا کرده است.» درآیه دیگراطاعت ازپیامبروائمه معصومین علیهم السلام رادر کنار اطاعت ازخود قرارداده ومی فرماید:«اَطیعُوااللهَ وَ اَطیعُوااَلرَّسُولَ وَ اوُلی اَلامر ِمِنکُم ؛ اطاعت کنیدخدا را واطاعت کنیدپیامبرخدا وصاحبان امر را.» دراینجااطاعت ازخدا مقتضای خالقیت وحاکمیت ذات اوست ولی اطاعت از پیامبر الله صلی الله علیه وآله مولود فرمان پروردگار است لذاخداوند واجب الاطاعه بالذات و پیامبر واجب الاطاعه بالغیراست و شایدتکرار اَطِیعوُا درآیه اشاره به همین موضوع ( تفاوت دواطاعت ) دارد اما در این که مراد از اولواالامر چه کسانی هستند بین مفسرین اسلامی سخن فراوان است اما آنچه مفسران شیعه بر آن اتفاق نظر دارند این است که مراد امامان معصوم می باشند.
لذا ولایت آنها شرط تحقق توحید می باشد و در صورتی که سجایای اخلاقی و فضایل روحی و سیره عملی حضرات معصومینعلیهم السلام شناخته شود و راه فکری و عملی آنها در مقام اندیشه و عمل مورد انتخاب قرار گیرد مطابق حدیث شریف "ثقلین"  اطاعت از قرآن و عترت موجب مصونیت انسان از ضلالت وگمراهی خواهد بود . چون ولایت رکن اساسی اسلام است و همه چیز حول محور آن دور می زند همان گونه که امام باقرعلیه السلام فرمودند : « اِنَّ اَلدَعائِمَ اَلّتی بُنِیَ اَلاسلامُ عَلیها خَمسٌ ، اَلصَّلوةُ وَ اَلصّومُ وَ اَلحَّجُ وَ وِلایَةُ اَلنّبیُ وَ اَلائمَةُ بَعدَهُ صَلَواتُ اَللهِ عَلَیهِم وَ هُم اِثنا عَشَرَ اِماماً  ؛ ارکانی که اسلام بر آن بنا نهاده شده پنج چیز است : نماز ، زکات ، روزه ، حج و ولایت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و بعد از آن حضرت ، ولایت ائمه معصومین علیهم السلام که تعداد آنها دوازده نفر می باشد »
شناخت ائمهعلیهم السلام و اطاعت آنها از اهم امور است ، امام باقرعلیه السلام می فرماید : « مَن عَرَفَ حَقَّهُم فَقَد عَرَفَ حَقَ اللهِ هؤُلاءِ عِترَةُ رَسُولِ اَللهَ صلی الله علیه و آله  وَ مَن جَحَدَ حَقَهُم فَقَد جَحَدَ حَقَ اَللهِ  ؛ هرکس حق آنها را شناخت ،حق خدا را شناخته ، اینها اهل بیت پیامبر هستند و هرکس انکار کرد حق آنها را ،در واقع حق خدا را انکار کرده .»
انجام فرایض الهی 
یکی ازحقوق خداوندکه جنبه عبادی محض داشته ودرصورت ترک با توبه وتدارک قابل جبران است انجام فرایض الهی است که درقالب بایدها ارایه شده است.رعایت این حق منافع فردی واجتماعی رادر پی دارد،دراینجا به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
1)نماز : نماز از مهم ترین امور عبادی است و انسان باید بداند که درنماز بر خداوند وارد می شود و در محضر او می ایستد و باید همچون بنده کوچک و ذلیل و ضعیف در برابر خالق یکتا تواضع نماید و با آرامش و وقار در برابر او بایستد و قلب را متوجه او کند و آداب و حدود نماز را کاملاً رعایت نماید . نماز معراج مؤمن و بازدارنده از فحشا و منکرات  و انسان را به خدا نزدیک  و ستون دین می باشد . اهمیت نماز به حدی است که امام صادقعلیه السلام می فرماید : « اَوّلُ مایُحاسَبُ بِهِ اَلعَبدُ اَلصلاة ، فَاِن قُبِلَت قُبِلَ سائرُ عَمَلِهِ ، وَ اِذا رُدَّت رُدَّ عَلَیه سائرُ عَمَلِهِ  ؛ اول چیز که در روز قیامت بنده نسبت به آن محاسبه می شود نماز است که اگر قبول شد سایر اعمال پذیرفته می شود و زمانی که نماز رد شد سایر اعمال هم رد خواهد شد. »
امام باقرعلیه السلام فرمودند : « دین اسلام بر پنج چیز بنا گذارده شده که یکی از آنها نماز است » اگر بنده ای نماز را ترک کند مرتکب گناه بزرگی شده که شاید گناهی بزرگ تر از آن نباشد چون ترک عمدی نماز مساوی با کفر به خدا است ، پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمودند : « مَن تَرَکَ اَلصّلاة مُتَعَمِداً فَقَد کَفَرَ »
2)روزه : روزه از واجباتی است که نسبت به آن تأکید فراوانی در آیات و روایات شده است و همه امت های پیشین نسبت به آن مکلف بوده اند . امام سجادعلیه السلام در اهمیت روزه می فرماید : « وَ اَما حَقُّ الصَّومِ فَاَن تَعلَمَ اَنَّهُ حِجابٌ ضَرَبَهُ اَللهُ عَلی لِسانِکَ وَ سَمَعِکَ وَ بَصَرِکَ وَ فَرجِکَ وَ بَطنِکَ لِیَستُرَکَ بِهِ مِنَ النّارِ  ؛ اما حق روزه این است که بدانی روزه حجابی است که خداوند بر زبان و گوش و چشم و شکم و فرج تو زده است تا تو را از آتش جهنم بپوشاند »
3)حج : حج از حقوقی است که خداوند بر بندگان قرار داده است و بعد از نماز افضل عبادات است ، در حج عزت ربوبیت و ذلت عبودیت در اعمال و گفتار به وضوح به نمایش گذاشته شده و یکی از ارکان اسلام است ، در صورتی که شرایط آن ایجاب کند و مکلف آن را ترک کند حکم کافر را دارد .پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله  در وصیت به امیرالمومنینعلیه السلام فرمودند : « یا عَلی تارِکُ الحَّج وَهُوَمُستَطیعٌ ، کافٌِر .... یا عَلی مَن سَوَّفَ الحَجَ حَتی یَمُوتَ بَعَثَه اللهُ یَومَ القیامَةِ یَهُودیّاً اَو نَصرانیاً  ؛ای علی کسی که حج را ترک کند با این که توانایی بر انجام آن را دارد ، کافر محسوب می شود ....ای علی کسی که حج را به تأخیر بیاندازد تا این که از دنیا برود خداوند او را در قیامت یهودی یا نصرانی محشور می کند »
4)جهاد : جهاد در راه خدا یکی از بالاترین فرائض و بزرگ ترین شعائر اسلام است ، بیش از سیصد آیه در قرآن کریم راجع به جهاد و مسائل جنبی آن آمده است .پیامبرصلی الله علیه و آله  راجع به ترک جهاد و عواقب آن فرمودند : « فَمَن تَرَکَ اَلجَهادَ اَلبَسَهُ اَللهُ عَزَوَجَل ذُلاً وَ فَقراً فی مَعِیشَتِهِ وَ ُمحقاً فِی دِینِهِ اِنَّ اَللهَ عَزَوَجَلَّ اَغنی اُمَتی بِسَنابِکَ خَیلَها وَ مَراکِزَ رِماحِها  ؛آن کس که جهاد را ترک کند خدا بر اندام او لباس ذلت می پوشاند و فقر و احتیاج بر زندگی و تاریکی بر دین او سایه شوم می افکند، خداوند پیروان مرا به وسیله سُم ستورانی که به میدان جهاد پیش می روند و به وسیله پیکانهای نیزه ها ،عزت می بخشد .»
ازجمله حقوقی که جنبه عبادی ومالی دارد ودرصورت ترک آن، علاوه بر توبه باید آن را تدارک نمود زکات وخمس است.
5)زکات : از جمله ضروریات دین و از عبادات مهم محسوب می شود به طوری که در هر آیه ای که قرآن انسان را به نماز دعوت کرده آن را با زکات مقرون ساخته است . زکات یکی از حقوقی است که خداوند بر عهده بندگان قرار داده که این تعبیر بیش از سی مرتبه در قرآن آمده است و یکی از عوامل مهم عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر و محرومیت و وسیله پرکردن فاصله های طبقاتی و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی و پاک سازی روح و جان از حب دنیا و مال پرستی و بهترین وسیله موثر برای قرب الهی است .
سعدی گوید:     زکات مال به در کن که فضله رَز را                      چو باغبان زند بیشتر دهد انگور
درجایی دیگرشاعرگفته : اَبر بَر ناید  پی  منع   زکات                       وز زنا افتد  وبا  اندر  جهات
امام صادقعلیه السلام می فرماید : « مَن مَنَعَ قیراطاً مِنَ اَلزّکاة ِفَلَیسَ هُوَ بِمُومِن وَ لامُسلِم وَ لاکَرامَة  ؛کسی که یک قیراط از زکات را نپردازد نه موُمن است و نه مسلمان ، و ارزشی ندارد »
خمس: یکی ازفروع دین و عبادات خمس یا همان مالیات بیست درصدی است که نقش بسیار مهمی در اداره حکومت اسلامی و استقلال شیعه دارد ، ترک این واجب موجب عقاب الهی خواهد بود .
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله  فرمودند : « برای احدی جایز نیست که چیزی را از مال مخمس بخرد تا اینکه حق ما را پرداخت نماید »
اجرای حدود الهی
گر چه اجرای حدود الهی نیز از فرائض است ومی توان آن را زیر مجموعه فرائض قرارداد اما به جهت شفافیت بحث آن راجداگانه بحث خواهیم  کرد.
این نوع حقوق الهی که جنبه کیفری دارد علاوه بر این که باید اجرا شود مخالفت آن نیزمجازات دارد، اساسا نظام و امنیت و بهبود وضعیت اجتماع ، نیازمند به تشویق نیکوکاران و تنبیه و کیفر متخلفین از قانون می باشد، اسلام با برنامه های تربیتی واخلاقی و عبادت و خودسازی از سویی و اصلاح محیط سازنده از سویی دیگر موجبات جرم و گناه را ازبین می برد و از وقوع جنایات پیشگیری می کند و کسانی را که از هر فرصتی سوء استفاده وتجاوز به حقوق دیگران می کنند علاوه بر مجازات و عقاب شدید اخروی در همین دنیا با قوانین کیفری مجازات می نمایند .نوع مجازات به یکی از چهارشکل ذیل خواهد بود.
1-حدود ، دربرابر اعمال خلاف عفت واخلاق وتجاوز به مال وشرف مردم وسایر حقوق عمومی.
2-تعزیر، دربرابر مجازاتهایی که تعیین مقدار وخصوصیت آن ها بستگی به اهمیت جرم دارد.
3-قصاص ، در برابر صدمات ولطمات بدنی که بذهکار برکسی وارد می کند.
4-دیات ، یا خون بها که مجرمین در برابر جرایم خودباید بپردازند .
آثار
در آیات و روایات اسلامی ، برای اطاعت از خدا و رسول صلی الله علیه و آله  و ائمه معصومینعلیهم السلام و اجرای دستورات آنها آثار و برکات فراوانی ذکر شده و از طرفی چنانچه این حقوق اداء نگردد پیامدهای ناگواری را به دنبال خواهد داشت که در مجموع می توان آنها را به دو بخش آثار دنیوی و اخروی تقسیم نمود .
 


93/5/17::: 6:14 ع
نظر()
  
  

                                                  
                                   سیمای فرزانگان گلپایگان (8)                                 سعید نخعی گلپایگانی
         زندگی فقیه عظیم الشأن آیة الله العظمی حاج ملااحمد گلپایگانی
تولد وتحصیلات
یکی ازاعاظم وبزرگان ازعلم ودانش، فقیه بزرگوارآیة الله العظمی حاج ملااحمد بن آقا علی مختارگلپایگانی است ، ایشان ازجمله مفاخری است که در بین فقهاء ناشناخته می باشد ، تاریخ تولد او مشخص نیست اما مرحوم شریف رازی ، تاریخ وفات اورا حدود سال1270ق ذکرنموده است وفرموده سر سلسه احمدی های گلپایگان مرحوم علامه حاج ملا احمد بوده .
درکتب تراجم وشرح احوال از این مرد بزرگ کمترسخن به میان آمده وازآنجا که روح بلند این بزرگان اجازه نمی داده که از خود سخن بگویند ویا در مورد زندگی شخصی خود بنویسند لذا نه تنها توده مردم با آنها آشنایی ندارند که برای خواص ومحافل علمی ماهم ناشناخته باقی مانده اند ، اما خوشبختانه یکی از نوادگان ایشان به نام جناب آقای محسن احمدی گلپایگانی شرح احوالی را به رشته تحریر در آورده که در جلد اول کتاب دانشمندان گلپایگان به چاپ رسیده است ، لذا اکثر مطالبی که از نظرشما می گذرد برگزیده ای از نوشته های ایشان می باشد.
مرحوم حاج ملا احمد اصلا از اهالی گوگد گلپایگان بوده ، گوگد در قرون اخیر کانون پرورش  وخاستگاه شماری ازاعاظم تشیع به شمار می رفته که یکی از آن ها این عالم وارسته می باشد.
ایشان برای کسب فیض ودانش راهی عتبات عالیات شده ودر کربلای معلی از محضر اساتیدی همچون مرحوم آیة الله آقا سیدعلی طباطبایی صاحب ریاض المسائل(متوفی1231ق) که ازجمله فقها ء ومراجع بزرگ شیعه بوده وفرزند اندیشمند ایشان مرحوم آیة الله سید محمد مجاهد (متوفی1245ق) که ایشان هم ازفقهاء ومراجع بوده وسایر علماء وفقهای آن روز، بهره علمی وحظ وافر برده است.از تاریخ تألیفات ایشان این گونه استفاده می شود که درفاصله سال های 1236تا1242ق دراصفهان اقامت داشته واز آن به بعد تا پایان عمر در گلپایگان وگوگد زندگی می کرده ودرمسجد حاجی که از یادگارهای ایشان است اقامه جماعت داشته وبه ترویج دین ونشرمعارف اسلامی وولایت ائمه اطهار علیهم السلام  ورفع حوائج شرعی مردم پرداخته و بعد از وفات پیکر مطهّر ایشان به نجف اشرف منتقل  ودرجوار مولا و مقتدایش امیر المومنین علیه السلام دفن گردید.
زندگی علمی
مرحوم حاج ملااحمد درتمامی ابواب فقه ، صاحب رای ونظربوده ودر عین حال به آراء فقهی اکابرفقهای گذشته وهم عصر خود کاملاً مسلّط ونسبت به آن ها اشراف واحاطه وسیع داشته ، بطوری که درلابلای آثارش ، در بسیاری از آرای آن ها باقوت علمی مناقشه می کرده که این اشراف وآن اتقان درمولفات گران سنگ وی کاملا مشهود است ، گفته شده برخی از آثاراین مرد بزرگ وفقیه عظیم الشان را نزد مرحوم حضرت آیة الله العظمی  بروجردی برده وایشان آن ها را با قیمت بسیاربالایی خریداری کرده بودند ، ازهمین رو بزرگانی که با آثار مخطوط ایشان آشنایی داشته اند نام وی را با تکریم وعظمت فراوان یاد کرده و می کنند ، لذا مرجع عالیقدر، مرحوم حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی با وجودی که تنها یکی دو نسخه خطی ایشان را از نظرمبارک گذرانده بودند هرگاه درجلسات علمی از ایشان نامی به میان می آمده باعظمت وتجلیل خاصی از ایشان یاد می کرده وبارها آرزوی دست یابی به آثار کامل ایشان وچاپ آن ها را می نموده.
مرحوم آیة الله آقا میرمحمد کاظم گلپایگانی (متوفای 1329ق) که در عصرخود، درگلپایگان ازفحول فقهاء ومجتهدین به شمار می رفته درمیان علمای گذشته گلپایگان نسبت به مرحوم حاج ملا احمد حرمت ویژه ای قائل بوده است وبه احیای آثار فقهی وی، علاقه واهتمام داشته به طوری که استنساخ مجد د یک بخش از کتاب «منهج السداد فی شرح الارشاد» حاج ملا احمد به امر و تاکید او توسط حسن بن احمد گلپایگانی انجام شده ودر 19جمادی الاول 1325ق کتابت آن پایان گرفته است.
باتحقیق وتفحص درآثاروتألیفات این فقیه عالیقدرهر محققی به دانش وسیع  وذهن خلّاق وذوق سرشاراو پی می برد ،همان گونه که خود ایشان در مقدمه کتاب ارزشمند «دعائم الدین فی اصول الفقه المتین» بر این نکته تصریح دارد که این کتاب اصولی دارای تحقیقات بکروجدیدی است که درکتب گذشتگان تا کنون سخنی از آن ها به میان نیامده وتنها این مطالب محصول تراوشات  فکروقریحه ی سرشارخود اواست.
  آثار وتألیفات
این عالم وارسته دارای آثار وتألیفات فراوانی بوده که هم اکنون پس از گذشت بیش از یک قرن ونیم  همچنان به صورت مخطوط باقی مانده که هم اکنون درکتابخانه عظیم وگران بهای مرحوم آیة الله العظمی نجفی مرعشی درقم وکتابخانه مسجد گوهرشاد درمشهد مقدس نگهداری می شود که در ذیل به معرفی آن ها می پردازیم.
1 – کتاب «ازاحة الشکوک فی تملک العبد المملوک» که حاوی مباحث فقهی استدلالی مفصل درخصوص تملک عبد واحکام مختصه به آن که همراه با نقل اقوال وآرای فقهاء ومناقشه مولف دربعضی از آرای آن ها است.
                                                  
2 – کتاب «قواطع الاوهام فی نبذ ة من مسائل الحلال والحرام» که مجموعه فقه استدلالی مبسوطی است باذکر ادله موافقین ومخالفین.
3 – کتاب« دعائم الدین فی اصول الفقه المتین» که حاوی مسائل مهم اصول استدلالی است.
4 – کتاب «منهج السداد فی شرح الارشاد» شرح استدلالی برکتاب «ارشاد الاذهان » مرحوم علامه حلی رحمةالله علیه ، که مرحوم آیة الله حاج آقاعلی افتخاری که در مسائل فقهی خصوصا در مسائل مربوط به حج ید طولایی داشتند فرموده بودند کتاب حج ایشان رامطالعه ومورد بحث وبررسی قراردادم وهنگامی که در محضر حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی مشغول تنظیم مناسک حج به زبان عربی وفارسی واحکام عمره بودیم ازآن بسیاراستفاده کردیم که درآن وقت آقای گلپایگانی می فرمودند بحث های این کتاب نظیر کتاب مدارک سید  می باشد که این خود عظمت وجایگاه علمی این فقیه را می رساند.
5 – کتاب الطهارة ،رساله ای فتوایی بافروع مختلف.
6 – کتاب«المقیاس المستقیم».
7 – کتاب«توضیح المقال فی بیان احوال ثلاثة من الاشیاخ والرجال» این کتاب دارای یک مقدمه وسه فصل در شرح احوال شیخ کلینی (محمد بن یعقوب متوفی 329ق) وشیخ صدوق (محمدبن علی بن بابویه قمی متوفی381ق) وشیخ طوسی(محمدبن حسن ، متولد385- متوفی 460 ق) ویک خاتمه، که شامل چند امر مهم است .
8-  رساله «اصالة الزوم» بحث استدلالی پیرامون لزوم وعدم لزوم عقود.
9– رساله «عشرة مسائل»این اثرحاوی ده مساله فقهی مهم است که به صورت استدلالی نگاشته شده.
 10 – رساله «التّوکیل فی اِخراج الزکاة»که به امراستاد خود نگاشته وحاوی نکات مهمی دررابطه با وکالت درزکات وفروعات آن می باشد .
11– رساله «اجتماع الامر والنهی» حاوی نکات مهم اصولی درباب اجتماع امرونهی می باشد
12 – رساله «اجوبة المسائل الفقهیه» درپاسخ به مسائل وفروعات فقهی که ازمعظم له سوال گردیده ، نگاشته شده.
13– رساله شرح وتفسیر حدیث«ان الغضب من الشیطان» این رساله ، تنها اثری است که به زبان فارسی نگارش شده که به درخواست یکی ازشاهزادگان نگاشته شده وشرح مفصلی است برحدیث پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم که فرمودند:«اِنَّ الغَضَبَ مِنَ الشَّیطانِ خُلِقَ مِنَ النّارِوَاِنّما یُطفَاُ النّارُ بِالماءِ فَاذا غَضِبَ اَحَدُ کُم فَلیَتَوَضأ  ؛ به درستی که غضب وعصبانیت از شیطان است که از آتش آفریده شده وهمانا آتش باآب خاموش می شود ،پس زمانی که هر یک از شما غضبناک وعصبانی گردید وضو بگیرد.»
14- رسالة فی الوقف ، این اثرحاوی احکام وفروعات مربوط به وقف می باشد.
15 – رسالة فی شرایط المفتی ، که متضمن مباحث استدلالی مفصل درباب اجتهاد وتقلید وشرایط مرجع تقلید می باشد.
اجازه اجتهاد
از کلمات فقهاءوبزرگان وآثاروتألیفات ایشان همان گونه که گذشت مشخص گردید که این فقیه متبحر دربسیاری ازعلوم خصوصا فقه واصول مهارت کامل داشته لذا از بسیاری از فقهاومجتهدین واساتید زمان خود موفق به دریافت اجازه اجتهاد گردیده که در اینجا به بعضی از آن ها اشاره می کنیم.
1 – اجازه ازملامحمدحسن قزوینی (صاحب کتاب کشف الغطاء درعلم اخلاق) وتقریض برکتاب منهج السداد ایشان.
2 – اجازه ازملااحمدنراقی (متولد1185- متوفی1245ق) وتقریض برکتاب منهج السداد ایشان.
3 – اجازه ازملاابوالقاسم کاشانی معرف به ترک آبادی (متوفی1260ق ) که ازشاگردان میرزای قمی بوده است .
           (شاد کنیم ارواح تمامی علمای گذشته ، شهداء وامام شهیدان را بانثار فاتحه وصلوا ت بر محمد وآل محمد.)




 




93/5/17::: 6:8 ع
نظر()
  
  

                                 سعید نخعی گلپایگانی

 

                   شرح احوال مرحوم آیةالله آقا شیخ عبدالله  گلپایگانی

تولد وتحصیلات ابتدایی

 آقا شیخ عبدالله گلپایگانی عالمی جلیل وفقیهی متبحر ومحققی فاضل بوده، درسال1285ق درروستای ملازجان گلپایگان متولد شد ، تحصیلات ابتدایی ومقدماتی رادرگلپایگان سپری نمود وبرای ادامه تحصیل به اصفهان سفر کرد ومدتی درحوزه اصفهان به تحصیل پرداخت وسپس راهی نجف اشرف شد.

زندگی علمی

درنجف مدت مدیدی از محضرمرحوم آخوند خراسانی بهره برد تا این که جزء شاگردان مبرز و مخصوص ایشان قرارگرفت وهیچ وقت ازاوجدانشد،اوعلاوه بر این که مباحث دروس استاد رابرای بعضی ازشاگردان تقریرمی کرد ، مجلس درس وبحث نیزداشت وعده ای از فضلادرمجلس درس او حاضر می شدند واز او استفاده می کردند، از جهت علمی در سطح بسیاربالایی قرارداشته به نحوی که در آن زمان جزء علمای طرازاول نجف محسوب می شده.

مرحوم آیة الله العظمی بروجردی فرموده بودند:«وقتی که در اصفهان بودم فضلای درجه اول حوزه ، اهل گلپایگان بودند ، به نجف اشرف هم که مشرف شدم اول فاضل واول شاگرد حوزه پرعظمت مرحوم آخوندخراسانی ،آقاشیخ عبد الله گلپایگانی بود.»

مرحوم آیة الله اراکی نقل کرده بودند که حاج شیخ عبدالکریم حایری در وصف حاج شیخ عبدالله گلپایگانی فرموده بودند:«ایشان در میان اهل بحث ما مثل ومانند نداشت.[1]»

سیدهبة الدین شهرستانی می گوید « در دوره ای که ما در درس آخوند خراسانی بودیم تنها یک نفر جرأت حرف زدن داشت واو شیخ عبدالله گلپایگانی بود وقتی شیخ دهان باز می کرد تامطلبی رابگوید آخوند می فرمودند:جوان فاضل ماحرف دارند وآن وقت با دقت هر چه تمام تر به حرف شاگرد خود گوش می داد ودر مقام پاسخ گویی به اشکال او بر می آمد و گاهی این دوباهم می گرفتند ومجلس درس در سکوت محض فرو می رفت وبسیار تماشایی ودیدنی بود این زد وخورد علمی استاد

وشاگرد.»[2]

ایشان در مباحث علمی آنقدراحاطه وتبحر داشتند که دربعضی از مواقع در جلسات درس وبحث برمرحوم آخوندخراسانی که استاد کُل بودند فایق آمده ودربعضی از مباحث مبنای او را تغییر می داد ، این احاطه علمی در وجود شخصی مانند ایشان که آن وقت در سن جوانی بوده بسیار مهم وحایز اهمیت است.

مرحوم آیة الله العظمی حاج آقاعلی صافی گلپایگانی نقل فرموده بودند از حضرت آیة الله العظمی سید جمال الدین گلپایگانی که ایشان فرموده بودند:یک روز دیدم آقا شیخ عبدالله گلپایگانی عبایی نو پوشیده ، سوال کردم که این عبا از کجا است ؟ گفت آقای آخوند خراسانی فرستاده وفرموده این عبا برای این است که مرا از یکی از مبناهایم برگرداندی.

در نامه مرحوم آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی درپاسخ به مجلس شورای ملی مبنی بر انتخاب بیست نفر از علما ومجتهدین ومتدینین ومطلعین از مقتضیات زمان ، جهت عضویت در مجلس شورا ونظارت برقوانین موضوعه وتطبیق آن با احکام شرعیه که در این خصوص مراجع معظم تقلید نجف ،تعدادبیست نفر ازعلمای طراز اول نجف وایران را معرفی نمودند که از جمله آنها یکی آقاشیخ عبدالله گلپایگانی ازنجف ودیگری آخوند ملازین العابدین نخعی از گلپایگان بوده است[3].

تالیفات

ایشان علاوه بر تدریس دارای تالیفاتی هم بوده که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم.

1-کتاب«التبر المسکوک»در حکم لباس مشکوک.

2-کتاب «فصل القضاء».

3-تقریرات دروس فقه واصول مرحوم آخوند خراسانی.

مراجعت به اصفهان

ایشان به علت کسالتی که داشتند به دستور پزشکان معالج برای تغییر آب وهوا ازنجف به ایران آمده وبرای مدتی دراصفهان ساکن گردیدند ، علامه وحکیم فرزانه شیخ محمدحسین فاضل تونی[4] (متولد1298-متوفی1380ق) که در آن زمان در اصفهان بودند مقام ایشان را فیض بزرگ وموهبتی عظیم دانسته واز مجلس درس اصول ایشان فایده ها اندوخت.آقای فاضل فرموده بودند:«مجلس درس حاج شیخ عبدالله گلپایگانی ازلحاظ استفاده از مجالس کم نظیربود ، چرا که وی بیانی ساده ورسا و دقیق داشت وبرای تفهیم مطالب ، مثال های ساده از زندگی روزانه می آورد.ازطرف دیگر، حوزه درسش-به خلاف رسم آن عهد- آرام وبدون هیاهو وجرّ و بحث بود ، طرز استدلالی که از ایشان در باره قاعده ترتّب شنیدم از هیچ یک از استادان دیگرنشنیدم.»[5]  

بازگشت به نجف اشرف

سکونت اشان دراصفهان چندان طولی نکشید که مجددا به نجف اشرف برگشتند ودر آنجا بیماری او سخت شد تا سرانجام پس ازگذشت مدت چهل دو سال ازعمر گرانقدرش در سال1327ق درحالی که فرزندی نداشت وفات نمود ، دراین جا بود که استا بزرگوارش مرحوم آخوند خراسانی به پاس مقام علمی او به نیکوترین وجه به تجهیز او پرداخت وپس ازدفن او در وادی السلام نجف ، مجلس فاتحه برایش برپا کرد ودر سوگ چنین شاگرد عالمی اندوهناک شد.

قصه بعد ازفوت

مرحوم آیة الله اراکی به نقل ازآیة الله میلانی فرموده بودند که شخصی بعد از فوت آقاشیخ عبدالله ایشان را در خواب دیده بود که ایشان فرموده بودند که پس از فوت ، از من سوال کردند که چه آورده ای؟ گفتم درس وبحث ، ملایکه در آن خدشه کردند ، من جواب دادم ، دوباره خدشه کردند ، باز جواب دادم ، برای مرتبه سوم خدشه کردند که بالاخره نتوانستم جواب بدهم ، گفتند دیگرچه داری ؟ گفتم  نماز، روزه وعبادات ، بازخدشه کردند که جواب دادم ، برای مرتبه دوم و سوم خدشه کردند که عاقبت از جواب باز ماندم ، گفتند دیگرچه داری ؟ گفتم زیارت وتوسل ؛ درآن ها هم مانند قبلی ها خدشه کردند ، عاقبت عاجز شدم ، گفتند دیگر چه داری؟جواب دادم چیزی ندارم ومایوس شدم، آنگاه آن ها گفتند تو نزد ما دُرّی گران بهاء داری ،گفتم من دُرّی نداشتم ، گفتند چرا بیاد داری آن وقتی که یکی از تجار، از گلپایگان برای زیارت اعتاب مقدسه به کربلا آمده بود ، تو شنیدی و خواستی از نجف نزد او بروی ومقداری کمک مالی بگیری ، رفتی مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی نتوانستی ، زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی ! گفتی پیاده می روم ، اما دربین راه از رفتن باز ماندی وعاجز شدی ، در آنوقت نشستی وزبان به گلایه باز کردی وگفتی خدایا مَنِ آشیخ عبدالله که درس وبحث خوبی دارم چرا نباید دو ریال داشته باشم که بتوانم مرکبی کرایه کنم ؟! چرا باید این گونه سختی بکشم ؟! امابعد به فکرت رسید که این چه حرفی بود زدم ! ، پشیمان شدی وازصمیم قلب گفتی « الحمد لله رب العالمین ؛ خدایا به تمام نعمت هایی که به من دادی تو را حمد وسپاس می گویم.» همان حمدی که با اخلاص گفتی دُرّی است که نزد ما محفوظ است وهمین به درد تو می خورد[6].

در پایان این نکته را باید اضافه کرد که این قضایا همان گونه که استاد ما آیة الله خرازی می فرمودند نباید موجب یاس ونا امیدی گردد، زیرا درجات افراد ومراتب اخلاص مختلف است وهرکسی را مطابق معرفت او جزاء وپاداش می دهند اما خوبی این داستان ها از این جهت است که انسان هر قدر هم که به عمل بپردازد نباید به آن ها مغرور شود بلکه باید به فضل الهی امید وار بود.

 

 

 

 

 

                                                   



[1]  . به نقل ازدانشمندان گلپایگان ،ج 1ومکارم آثار ج 5.

[2]  . ر. ک:کتاب مرگی در نور ، ص 110.                                       (1)

[3] . کتاب اسناد روحانیت ومجلس تالیف عبد الحسین حایری، ج 1 ، ص 13.

[4]  . تُون ، شهرباستانی واقع درجنوب خراسان،قدمت این شهربه قبل ازاسلام بر می گرددکه در سال1310ش نام آن به فردوس تغییر یافت.

[5] . ستارگان حرم ،ج 16 ،ص 40.

 

                                                                             

                                                                                  (2)

[6] . شرح احوال حضرت آیة الله العظمی اراکی ، ص 578.


  
  

1-    تقوا

تقوابه معنای خود داری و حفظ نفس است از هرآنچه زیان آخرتی دارد و مخالف اوامر و نواهی خداوند است .

امام صادق علیه السلام در جواب از معنای تقوا فرمودند : « هرجا امر خدا است حاضر باشی و هر کجا نهی او است دیده نشوی[1]» تنها راه رستگاری و رسیدن به درجات خوشبختی ،تقوا و پرهیزکاری است .

یکی از راه های رسیدن به تقوا اعتکاف است ، در سایه اعتکاف و خلوت با خداوند آن هم در حال روزه ، تقوا حاصل می شود چون تقوا دو جهت دارد .

جهت اول : اطاعت از اوامر الهی وامتثال آن ها ،به این صورت که تلاش کند واجبی از او ترک نشود و سعی در انجام مستحبات داشته باشد .

جهت دوم : اجتناب از محرمات و ترک نواهی الهی ،به این صورت که از محرماتی که موجب خشم و سخط خداوند است خودداری نماید و سعی درترک مکروهات داشته باشد ، این دو جهت با اعتکاف و خلوت با خدا حاصل می شود .

2-    آرامش خاطر و یاد خدا

همیشه اضطراب و نگرانی یکی از بزرگ ترین بلاهای زندگی انسان ها بوده وعوارض ناشی از آن در زندگی فردی و اجتماعی کاملاً محسوس است ، برخی از دانشمندان معتقدند که در هنگام بروز بعضی از بیماری های واگیردار مانند وبا ، سرطان و امثال آن از هر ده نفر که به واسطه این مریضی می میرند اکثر آن ها به علت ترس و دلهره ای است که دارند و تنها اقلیتی از آنها به خاطر ابتلای به بیماری می باشد ،نگرانی ها و اضطراب های بشر در طول زندگی عوامل مختلفی دارد همانند نگرانی و اندوه بر گذشته و گناهانی که انجام داده و آینده تاریک و مبهمی که در برابر فکر انسان خودنمایی می کند مثل احتمال زوال نعمت ها ، گرفتاری در چنگال دشمن ، ضعف و ناتوانی ، احساس پوچی درزندگی و بی هدف بودن آن ، سوء ظن ها و توهمات واهی ، دنیاپرستی و دلباختگی به آن در برابر زرق و برق زندگی مادی ، ترس و وحشت از مرگ که همیشه روح انسان را آزار می دهد ، اما در مقابل ،آرامش یکی از گمشده های مهم بشری است که به هر دری می زند تا آن را پیدا کند ، یکی از آثار ارزشمند اعتکاف ، ایمان قوی و آرامش روحی و یاد خداوند است که برای معتکف ایجاد می شود ، همان گونه که قرآن می فرماید«اَلابِذِ کرِاَللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ[2]؛ آگاه باشید که تنها دل ها با یاد خدا آرامش می یابد.

3-    توبه

یکی دیگر از آثار اعتکاف ، توبه و بازگشت معتکف از گناهان به سوی خداوند است همین که معتکف از رحمت بی کران الهی ناامید نشده و معتقد است که خدا گناهان او را می آمرزد ،این بهترین ارزش و اثر اعتکاف است و همین امر موجب تخلیه روان انسان از فشار احساس گناه می شود و حالت پاکی و طهارت نخستین را به انسان بازمی گرداند .

 

 

4-    اخلاص

اخلاص به معنای صاف و پاک شدن از هرگونه آلودگی است ، انسان زمانی دارای اخلاص است که از هرگونه شرک و ناپاکی خالص گشته و غیر خدا در او راه نداشته باشد .

خواجه عبدالله انصاری فرموده « اَلاِخلاصُ تَصفیَةُ العَمَلِ مِن کُلِّ شَوب[3] ؛ اخلاص صاف نمودن عمل است از هر خلط و آمیختگی »

قرآن در مورد حضرت یوسف علیهالسلام می فرماید : « اِنَّهُ مِن عِبادِنا اَلمُخلَصینَ[4] » یوسف از بندگان مخلص ما بود یعنی هوای نفس و شیطان در او راهی نداشت .

اخلاص ،سرّی از اسرار الهی است که تنها در قلب بندگان مومن خدا قرار می گیرد و دست یابی به آن کاری دشوار است که برای همگان مُیسر نمی باشد ، معتکف نه تنها از نظر جسمانی خود را حبس می کند بلکه از نظر معنوی هم از هرگونه علاقه و میلی به جز علاقه و میل به خداوند روی می گرداند و همین موجب می شود که از همه گناهان و علاقه های غیر خدایی فاصله بگیرد و تنها به خدا فکر کند و اعمالش را برای خدا خالص نماید .

5-    تفکر و اندیشیدن

دنیای کنونی با تمام مظاهر و جلوه های مادی ، انسان را به خود مشغول کرده و فرصت فکر کردن را از او گرفته است و چنان او راغرق در زندگی مادی کرده که از آفرینش خود غافل شده و نمی داند از کجا آمده و به کجا می رود و چگونه باید زندگی کند ،ایام اعتکاف بهترین فرصت برای تفکر و اندیشیدن است ، آیات و روایات فراوانی براهمیت این موضوع دلالت دارد ، در آیه شریفه می فرماید «اَلَّذینَ یَذکُرُونَ اَللهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِم وَیَتَفَکَّروُنَ فی خَلقِ اَلسَّمواتِ وَالارضَ[5]...؛ آن هاکه خدارادر حال ایستاده ونشسته وآن گاه که برپهلو خوابیده اند یاد می کنند ودر اسرارآسمان ها وزمین می اندیشند...»

امام صادق علیه السلام در اهمیت تفکرفرموده« تَفَکُّرُساعَةٍ خَیرُ مِن قِیامِ لَیلَة [6]؛ یک لحظه فکر کردن از قیام و عبادت یک شب بهتراست.»

یا در جایی دیگر می فرماید« تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرُ مِن عِبادَةِ سَنة [7]؛ یک لحظه فکرکردن ازعبادت کردن در یک سال بهتراست.»

 

 



[1] . وسائل الشیعه،ج11،ص189.

[2] . رعد ، 28.

[3] . منازل السائرین ، ص 31.

[4] . یوسف ، 24.

[5] .آل عمران ، 191.

[6] . اصول کافی ، ج 2 ،ص 54.

[7] . مستدرک الوسایل ، ج 11 ، ص 183.


  
  

                        سعید نخعی گلپایگانی                
                                 اعتکاف یا هم نشینی باخدا
مقدمه
عصر و زمانی که در آن زندگی می کنیم عصر شکوفایی علم و صنعت و ارتباطات نامیده شده، انسان علی رغم تمامی پیشرفت ها در تمام زمینه ها در یک سرگردانی به سرمی برد که هیچ گونه آرامشی ندارد، حتی گاهی از مواقع دیده می شود که مسلمانان و بعضی از متدینین همین حرف را می زنند و دچار یک سرگردانی عجیبی شده اند، دراین هنگام همه احساس می کنند که نیاز به یک تمرکز روحی و روانی دارند و نیازمند به یک نقطه اتکاء می باشند.
برخی از کشورهای اروپایی با تحقیقاتی که انجام داده اند به این نتیجه رسیده که تنها چیزی که می تواند بشر را از این سرگردانی بیرون آورده و آرام کند همان گرایش به دین و دین داری و توجه به خالق هستی است، در میان تمامی ادیان کامل ترین دین که دست نخورده باقی مانده و احکام و دستورات آن می تواند بشر را از منجلاب کنونی نجات دهد اسلام است.
تمام انسان ها به دنبال داروی شفابخشی هستند که بتواند انسان را از این اضطراب ونگرانی بیرون آورده و او را به ساحل امن و آرامش برساند، دراین میان تنها چیزی که می تواند انسان را آرام کند وقلب او را تسکین بخشد یاد و ذکر خدا است،همان گونه که قرآن می فرماید« اَلَّذینَ امَنوُا وتَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِاللّهِ اَلابِذِکرِاللّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
اما باید دید به چه وسیله می توان به یاد خدابود و دل ها را آرام کرد؟آیا اسلام برای رسیدن به یاد خدا راهی پیش نهاد کرده یا نه؟ آری اسلام با انجام دستورات الهی و پیروی از پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام و احکام حیات بخش خود توانسته انسان را از سردرگمی ها نجات داده و آرامش را به آن ها بازگرداند ، اخیراً بعضی خیال کرده اند که گم شده خود را در عرفان های کاذبی که برخی به خورد آن ها می دهند می توان یافت و پیدانمود در حالی که این خود دردی است که به دردهای اجتماع ما اضافه شده وانسان را از خدا دور کرده وسرگردانی آن ها را دوچندان نموده،چرا ما به جای این که به دنبال قرآن ومعارف نابی که از ناحیه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم واهل بیت علیهم السلام است برویم ، به دنبال کسانی باشیم که خود دروادی ضلالت وگمراهی به سرمی برند، لذا برای رسیدن به تعالی باید با ابرارهم نشین شد،هم نشینی با کسانی که انسان را به یاد خدا می اندازند . حواریون حضرت عیسی  علیه السلام از آن حضرت سوال کردند که ای روح خدا باچه کسانی  مجالست  ومعاشرت نماییم؟ حضرت فرمودند : با کسانی که دیدارشان شما را به یاد خدا بیاندازد وگفتاروکلامشان برعلم شما اضافه کند وکردارشان عشق و رغبت شما را به آخرت بیفزاید.   
هم نشینی با خدا از بالاترین هم نشینی ها است که در ضمن اعتکاف حاصل می شود.


اعتکاف
اعتکاف در لسان لغت روی آوردن برچیزی ومواظبت بر آن است ودر اصطلاح شرعی به معنای توقف در مسجد با این شرط که قصد و نیت عبادت وبندگی خدا را داشته باشد  که در این صورت به خودی خود یک نوع عبادت محسوب می شود،قرآن اعتکاف را در ردیف طواف ، سجده ورکوع قرار داده وفرموده « وعَهِد نا اِلی اِبراهیمَ وَ اِسماعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِیَ لِلطّائِفینَ وَالعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ ،ما به ابراهیم واسماعیل امرکردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان ومعتکفین ورکوع کنندگان وسجده کنندگان پاک وپاکیزه کنید.
پیشینه اعتکاف
اعتکاف عبادتی است که در ادیان الهی دیگرنیز وجود داشته وسیره ی انبیاء واولیای الهی قبل ازاسلام بوده است.
اعتکاف حضرت ابراهیم واسماعیل علیهما السلام
این دو پیامر الهی همچنان که گذشت ازناحیه خدا مامور شدند تا کعبه را برای طواف کنندگان ،معتکفان ونمازگزاران آماده وپاکیزه سازندوخود نیزازجمله معتکفین بودند.
اعتکاف حضرت سلیمان علیه السلام
سلیمان نبی یکی از انبیای الهی بود که بسیار پای بند به سنت اعتکاف بوده وزمان های مختلف را در مسجد بیت المقدس معتکف می شده وبرایش غذاونوشیدنی می بردند وآن حضرت در مسجد به عبادت می پرداخت،علاقه مندی آن حضرت به اعتکاف آنقدر بود که در حال اعتکاف وعبادت الهی از دنیا رحلت کرده است.
اعتکاف وخلوت حضرت موسی علیه السلام باخدا
وعده خدا با آن حضرت در کوه طور در ابتداء سی روز بود سپس با افزودن ده روز دیگر به چهل روز رسید ،قرآن می فرماید« وَواعَدنا مُوسی ثَلثینَ لَیلَةً وَاَتمَمناهابِعَشرٍفَتَمَّ میقاتُ رَبِّه اَربَعینَ لَیلَةً  »
از این خلوت به عنوان اعتکاف یاد شده وآن حضرت از راه خلوت با خدا به چنین مقام وجایگاه رفیع دست یافت وخداوند تورات را بر او نازل کرد.
اعتکاف حضرت مریم علیهاالسلام
حضرت مریم مدتی از اقوام وبستگان خود فاصله گرفت وباخدای خود خلوت نمود تا بتواند فارغ ازهرچیز به عبادت خداوند بپردازد ، نتیجه این اعتکاف و خلوت با خداوند فرزندی به نام عیسی علیه السلام از جانب خداوند به وی بوده است، آن هم پیامبری که معجزات شگفت آور و تعالیم عالم گستر داشته است.
سیره سایرانبیای الهی واولیای خدا همانند حضرت یعقوب ، یوسف ، سلیمان ویحیی علیهم السلام واصحاب کهف و....در برهه ای از زمان بر اعتکاف و خلوت با خداوند و کناره گیری از مردم برای عبادت الهی بوده است ، اگرچه شرایط و احکام اعتکاف که در آیین اسلام وجود دارد درآیین های دیگر وجود نداشته اما حد مشترک همه اعمال وعبادات همان توجه به خداوند و خلوت و ارتباط با او بوده است.
اعتکاف دراسلام
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم قبل از رسالت اعتکاف داشته و مدتی را درغارحراء در جبل النور با عبادت و خلوت با خدا سپری می کرده.
علی علیه السلام در این باره می فرماید« وَلَقَد کانَ یُجاوِرُ فی کُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَاَراهُ وَلایَراهُ غَیری ؛پیامبردرهرسال مدتی را در غارحراء می گذرانید و تنها من او را مشاهده می کردم و کسی جز من او را نمی دید»
بعد از رسالت هم به اعتکاف و خلوت با خدا وپرداختن به عبادت اهمیت زیادی می داد.
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ده روز آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتکف می شدند وبرای ایشان خیمه ای بر پا می کردند وآن حضرت در این مدت بستر خود را برچیده وبه اعتکاف مشغول می شده ،در روایتی دیگر ازآن حضرت می خوانیم که درسالی که جنگ بدر درماه مبارک رمضان اتفاق افتاد وآن حضرت موفق به اعتکاف نشدند درسال بعد بیست روز معتکف شدند ، ده روز برای همان سال و ده روز برای سال گذشته. سیره ائمه معصومین علیهم السلام وعارفان وعالمان درزمان خود براعتکاف و خلوت با خداوند بوده است ،راز و نیازامیرالمومنین علیه السلام باخداوخلوت او یک حقیقت انکارناپذیر است،ابودرداء که یکی از شیعیان آن حضرت است می گوید : من آن حضرت را دیدم که از ما کناره گرفت وبه طرف نخلستان های مدینه حرکت کرد وخودرا در آن میان پنهان نمود به طوری که دیگر اورا ندیدم ،پس از مدتی ناله وصدای سوزناک او را از آن میان شنیدم به طرف اوحرکت کردم دیدم ازشدت خوف خداغش کرده،اعتکاف آنحضرت در مسجد کوفه مشهور است ، سایرائمه وعلمای شیعه نیز برسنت حسنه اعتکاف تاکید داشتند و خود نیز معتکف    می شدند.
آثار اعتکاف
هرعبادتی که ازطرف خداوند متعال تشریع شده دارای آثار وبرکات ونتایج معنوی می باشد،اعتکاف که خود یک نوع عبادت است وهمراه با عبادت های دیگرمثل نماز ،روزه ،دعاوتضرع است از ارزش معنوی بسیاربالایی برخوردار می باشد،عبادتی که دربهترین حالات معنوی یعنی حالت روزه  ودر بهترین مکان ها که مسجد جامع  باشد و بهترین زمان ها که ماه مبارک رمضان خصوصا دهه آخرآن ویا ایام البیض(روزهای13و14و15) ماه رجب است ازسوی معتکف انجام می گیرد ،اعتکاف دارای آثارفراوانی است که دراینجا به برخی ازآن ها اشاره می کنیم.


93/5/17::: 5:51 ع
نظر()
  
  

 

و)وظایف زنان

ازآنجایی که زنان بخش مهمی ازجامعه اسلامی راتشکیل می دهند موظف به انجام دوامر مهم هستند.

22- حفظ حیاء:«وَعَلَی اَلنِساءِبِالحَیاء» حیاءبه معنای مراقبت ازنفس دربرابرهرنوع آلودگی وزشتی وعیب است،لذا زنان بایدخود رادربرابروسوسهای شیاطین ظاهری وباطنی که می کوشندتا باشکستن حریم شرع،عقل واخلاق،این امانت الهی راضایع کنند حفظ نموده تادردام شیطان نیفتند.

23- حفظ عفت:«وَالعِفَة»عفت بمعنای نگهداری نفس ازتمایلات وشهوات نفسانی است،فضیلت والای بانوان اهل انتظار بر این است که بانگهبانی ازحریم عفت خویش زمینه اعتلای روح خودرافراهم آورده وازپیروی وسوسه های نفسانی وشیطانی احترازکنند.

ز)وظایف ثروتمندان

میان ثروتمندان جامعه اسلامی که درانتظارمهدی موعودعجل الله تعالی فرجه الشریف به سر می برندومتکاثران مال اندوزی که اموال وتجارتشان را ازخداوند بیشتر دوست می دارندفاصله بسیاری است.ثروتمندان منتظِر،به اوصاف ذیل آراسته اند.

24- تواضع:«وعَلَی اَلاَغنِیاءِبِالتَواضُع»تواضع بمعنای فروتنی است،ثروتمندانی که درانتظارآخرین پرچمداراندیشه توحیدی به سرمی برندبایدبکوشندتاخودرابه این صفت آراسته کرده وازروحیه استکباروخودبرتربینی که انسان راازخداوند دورمی کندوبه ورطه هلاکت می کشاند بپرهیزند،همیشه ثروت خود راازخدا بدانند وخود را در ردیف سایربندگان خداببینند.

25- وسعت بخشی:«وَالسِّعَة»براغنیاء وثروتمندانمنتظِرلازم است که به شکرانه تفضل الهی برآن ها وبه پاس بهرمندی ازنعمت های خدادادی ،به دستگیری ازنیازمندان ورفع مشکلات برادران وخواهران ایمانی بپردازندونه تنها حقوق شرعی خویش چون خمس وزکات و...را ادا کنند،بلکه با شناسایی نیازمندان بکوشند دررفع تنگناهای زندگی دیگران تا می توانندموثرباشند.

ح) وظایف اقشارآسیب پذیر

این بخش که فقراءومستمندان جامعه اسلامی را تشکیل می دهند ازجمله اقشاری هستند که جزءمنتظِران حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف هستندومتصف به دوصفت مهم ذیل می باشند.

26- صبر:«وَعَلَی الفِقَراءِ بِالصَّبر» صبربه معنای حفظ نفس ازبی تابی،جزع وآشفتگی است نه خاموشی گزیدن وانفعال.برمنتظرواقعی که ازاغنیاءنیستند لازم است که با پرهیزازآشفتگی وبی تابی که زمینه ساز انحراف آنان است وباآرامش نفس به امداد خداوند قادر، اتکال وبربلای مضیقه معاش صبرکنند.

27- قناعت:«وَالقَناعَة» قناعت به معنای راضی وخرسند به قسمت خود بودن است.درمقابل طمع وزیاده خواهی ،طمع هنگامی که باسوز تنگدستی همراه شود ایمان راسوزانده وبربادمی دهدوانسان را به کفرنزدیک می سازد ،قناعت که همان زندگی کردن به میزان توان وامکانات موجود است گنج بی پایانی است که فردرا از احساس ناداری رهانیده وزمینه رشد وارتقای او را فراهم می آورد،پس براقشارکم درآمدی که دل درگرو ظهورامام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دارندبایسته است که باتدبیرمعیشت خویش برمحور قناعت،افزون برصیانت از عزت نفس،زمینه ساز ظهورآن حضرت باشند.

ط)وظایف حاکمان وفرماندهان

حاکمان وفرماندهانی که تدبیرامورمختلف سیاسی،اقتصادی،فرهنگی واجتماعی جامعه اسلامی را به دست گرفته اند نیز درزمینه سازی ظهورامام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف نقش جدی واثرگذاردارند،لذااهم وظایف آنان چنین بیان گردیده است.

28- عدالت:«وَعَلَی الامُراءِبِالعَدل» عدالت بمعنای حرکت میان افراط وتفریط است.به گونه ای که هیچ زیاده ونقصی برآن وارد نباشد،رعایت واجرای عدالت درتمام شئون مدیریت جامعه اسلامی ازوظایف سنگین حاکمان حکومت اسلامی درعصرغیبت است.

29- شفقت ومهربانی:«وَالشَّفَقَة»شفقت بمعنای دلسوزی ومهربانی است.برحاکمان منتظِرلازم است که بابرگزیدن رفتاری مشفقانه که دلسوزی وآسانگیری همراه باصلابت وقاطعیت وقدرت است ،جامعه را به سوی ظهور دولت مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف راهنمایی نمایند،والا دلسوزی ومدارای افراطی ونیزسختگیری افراطی آفت جامعه می باشد. 

ی) وظایف نیروهای نظامی

نیروهای نظامی ،حافظ حدود وثغور ملت اسلام ومدافعان کیان نظام اسلامی اندکه وظیفه آنان درعصرانتظارفرج چنین بازگوگردیده است.

30- نصر:«وَعَلَی الغُزاةِبِالنَصر»براساس اندیشه توحیدی هرفتح ونصری ازخدا وبه اذن اوست.براین اساس،اولین وظیفه نیروهای نظامی تلاش درجهت تقویت ودفاع ازکیان دین است تاازاین راه ازنصرت خدای سبحان برخوردار گردند.

31- غلبه:«وَالغَلَبة»برتری قدرتمندانه برآنان که دربرابراندیشه توحیدی به معارضه برمی خیزند خواسته حضرت بقیةالله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است .براساس این فقره ازدعا ازسویی ،تلاش درجهت دستیابی به توانایی های تکنیکی وتاکتیکی وآخرین دستاوردهای دفاعی وازطرفی کوشش درجهت تقویت ایمان وصبر واستقامت ،وظیفه گروه های نظامی درعصر غیبت است.

ک)وظایف توده های مردم باعنوان رعیت

این بخش که توده وعامه مردم راتشکیل میدهند وبه عنوان جمع فرمان بردارمعرفی شده اند دارای وظایف ذیل می باشند.

32- انصاف:«وَعَلَی الرَّعِیَة بِالاِنصاف»نخستین وظیفه توده مردم دربرابرهمدیگر ونیزدربرابرحکومت اسلامی ،رعایت اعتدال ومساوات درادای حق باهمان انصاف است.امتی که باحاکمانش به انصاف رفتارنکندیابه افراط گراییده وآنان رامستبدمی سازد،یابه تفریط رفته وزمینه ضعف آنان رافراهم می آورد.اگرتوده مردم بارعایت حق وانصاف باحاکمان روبه رو شوند به تقویت قوت ها واصلاح کاستی ها می انجامد.

33- حسن سیره:«وَحُسنِ السِّیرة»یکی دیگرازوظایف توده مردم دربرابرهمدیگروحکومت ،رفتارنیکووبه اثبات رساندن حسن نیت است ،بنابراین توجه به امکانات وتوانایی های موجود ویاری دادن دولت اسلامی برای حصول پیشرفت ها ورفع نواقص وکاستی های جامعه اسلامی ازمصادیق عمل به این وظیفه است.

34- ارتقای سطح بهداشت ودرمان:«وَعَلَی مَرضی المُسلِمِینَ بِالشِّفاءِوَاَلرّاحَة» یکی دیگرازوظایف آحادمردم وحکومت اسلامی ،ارتقاء سطح بهداشت عمومی وخدمات پزشکی جامعه است .اما اعطای شفا وصحت بیماران ازسوی خداوند متعال است.

35- یاد گذشتگان واموات:«وَعَلَی مَوتاهُم بِالرّافَة وَالرّاحَة» یاد رفتگان وطلب رافت ورحمت الهی ازامورمطلوب نزدامام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ووظیفه منتظِران است.شایدعلاوه برجهات فرامادی آن وآثارخیرات ومبرات ،تذکر یاد معاد وحفظ رابطه عاطفی باعزیزانی که به جواررحمت حق پیوستندونیزابرازهمدردی بامصیبت دیدگان،ازنکات حائزاهمیت باشد.

36- آزادی اسراءوزندانیان:«وَعَلَی اَلاُسَراءِبِالخَلاصِ وَالرَّاحَة»فقدان اسیروزندانی ازامورمطلوب امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف است. براین اساس می توان گفت:چاره جویی وبرنامه ریزی برای تامین امنیت اجتماعی وکاستن اززمینه های جرم وجنایت که عامل اصلی اسارت انسان ها است ونیزچاره جویی وکمک برای رهایی آنان که دربندهستند باپرداخت دیه،بدهی ها وتلاش درجهت آزادی آنانی که درچنگال دشمن اسیرآمده اندازاموری است که جامعه منتظِر باید به آن همت گمارد.

37- تامین نفقه حُجاج وزوار:«وَبارِک لِلجُجاجِ وَالزُّوارِ فِی الزّادِوَالنَّفَقَة وَاقضِ مااوجَبتَ عَلَیهِم مِنَ الحَجِّ وَالعُمرَة بِفَضلِکَ وَرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمین»تاکیدبرمساله حج وعمره نشان ازاهمیت بالای این برنامه عبادی-سیاسی است.تسهیل درتهیه امکانات این سفروایجاد زمینه لازم جهت انجام هرچه بهتراین اعمال وآموزش دقیق وصحیح معارف وبایسته های زیارت را می توان ازلوازم آن برشمرد که تمام این ها ازوظایف حکومت اسلامی وهمکاری وتوجه منتظِران واقعی است.[1]

                                      

 

 

 

 

 

 

 



[1]. متن دعاء ازکتاب «البلدالامین،ص350» ومطالب برگرفته از «کتاب امام مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف موجود موعود ، ص 200 »اثراستادفرزانه آیة الله جوادی آملی حفظه الله .


  
  

وظایف گروه ها

درفقرات آتی وظیفه اصناف وگروه های مختلف اجتماعی براساس دانش وسطح توانایی اقتصادی وموقعیت های سیاسی وگروه های سنی یاجنسی تقسیم ووظیفه هریک جداگانه بیان شده است.

الف)وظایف علماء

علماءودانشمندان درزمینه سازی ظهورآخرین حجت الهی نقش موثری دارند،دراین فرع به دو نقش مهم اشاره شده،یکی زهدوبی رغبتی به دنیاودیگری نُصح وخلوص درعمل.

12-زهد:«وَتَفَضَّل عَلَی عُلَمائِنا بِالزُّهدِ»دنیاطلبی ورغبت باطنی به آنچه وابسته به دنیا است بزرگ ترین آفت دانشمندان می باشداز این روباید دانشمندان بکوشندتاملکه زهدوبی رغبتی به زینت های حقیقی واعتباری دنیارا در خویش تقویت کنندبه طوری که درباطن به دنیا ومتعلقاتش بی میل شوند .

13-نصیحت:«وَالنَّصِیحَة»واژه "نُصح"به معنی خلوص تمام ودوری ازهرشائبه وناخالصی است.علماءباید دراندیشه،قول وفعل خویش ازهرشائبه آلوده کننده ای به دورباشندوباخلوص هرچه تمام تر خیرخواه امت بوده وجزبه خیروصلاح آن هابه چیزدیگری فکرنکنند.

ب)وظایف دانشجویان ومتعلمین

14-تلاش درراه علم اندوزی:«وَعَلَی اَلمُتَعَلِمِینَ بِالجُهدِ»جُهدیعنی به کاربستن تمام توان خود درمسیررسیدن به مقصد،طالب علم بایددرراه فراگرفتن علم ،تمام توان خود رابه کاربگیردلذافرد یا جامعهِ جاهل ،قادربه فراهم کردن زمینه ظهورنخواهدبود.

15-رغبت درکسب علم:«وَالرَّغبَة»رغبت،تمایل اکیدومیل شدید است.ازدیگرصفات دانشجوی منتظِرداشتن میل شدید به اندوختن علم وتجهیزبه آخرین دستاوردهای علمی وفکری وتولید دانش واندیشه است،چون تلاش بی رغبت به سردی وسستی می گرایدوخاموش می شود.

ج)وظایف مستمعان

دراین دعا ازکسانی که نه درسلک علماءهستندونه در زمره دانشجویان باعنوان مستمعین یادشده تا بفهمانداگرکسی ازدوگروه مذکورنیست برای سعادتمندی راهی جزگوش سپردن ومتابعت ازراه شناسان ندارد،وظیفه این گروه دردوعنوان بیان شده.

16-پیروی ومتابعت:«وَعَلَی اَلمُستَمِعِینَ بِالاِتباعِ»اهل استماع بایدبامیل ورغبت درپی دین شناسان وعالمان ربّانی که اوامرمعصومین علیهم السلام رامی شناسندحرکت کنندوازمسیرنورانی قرآن وعترت منحرف نشوند.

17- موعظه:«وَالموعِظة»موعظه بمعنای ارشادبه حق است،لکن دراینجابه قرینه مقام وقرائن لفظی مانند"مستمعین" و "اتباع" به معنای "اتعاظ" یعنی پند پذیری وقبول ارشاد است.براین اساس منتظِران مستمع باید قلب خویش رابرسخنان حکیمانه عالمان ربّانی که برگرفته ازمعارف ناب قرآن وعترت است بگشایند.

د)وظایف کهنسالان

کهنسالان درجامعه باکوله باری ازتجربه درحرکت وتربیت جوامع نقش چشمگیری دارند،شایسته است که خود رابه دوصفتی که دراین دعا آمده متصف کنندتاهم خوداهل انتظارراستین باشندوهم الگویی عملی برای دیگران.

18- حفظ وَقار:«وَعَلَی مَشایِخِنا بِالوَقار»وَقاربه معنای متانت وسنگینی است،بنابراین برکهنسالان لازم است که در اندیشه وعمل ،متانت خویش را حفظ کرده وازهرعملی که ازقدر آن ها بکاهد وجایگاهشان را پایین آوردبپرهیزند.

19- حفظ سَکینه وآرامش:«وَالسَکِینَة»سَکینه به معنای آرامش وطمانینه جسمی وروحی است،کهنسالان اگرچه بخاطرطبیعت پیری،کم صبروبی قرارهستند،ولی شایسته است تا درهنگام عصبانیت وغضب آرامش ووزانت خویش راحفظ کنند.

ه)وظایف جوانان

ارتباط دائمی باخداوندومراقبت همیشگی ،بهترین راه برای حفظ نعمت جوانی است.آنچه در اینجا آمده صیانت از این نعمت بزرگ الهی است.

20- توجه تمام به خداوند:«وَعَلَی الشَّبابِ بِاالِانابَة»اِنابه همان توجه کامل به خداوند وروی گرداندن ازغیرخداوند است.هرجوان منتظِری باید با تهذیب وتزکیه نفس ، هراندیشه غیرخدایی را ازخود دور کند وتوجه خود را به سوی خدا معطوف دارد وبرای اوخالص گرداند.

21- توبه:«وَاَلتَوبَة»توبه به معنای بازگشت ازگناه است.باتوجه به این که طبیعت پرشورجوانان،احتمال افتادن به دام گناه رادراین ایام افزایش می دهداز این رو هرجوان منتظِری بایدهمیشه مراقبت مستمر براعمال وافکار خویش داشته باشد ودرصورتی که خدایی نکرده مرتکب گناه گردیدباتوبه وبازگشت به سوی خدا جان خویش را با آب توبه شستشو داده وخود رااز دام شیطان برهاند. 


  
  

ب)اموراجتماعی

هرمنتظِری می کوشدتادرحوزه اموراجتماعی مثل فعالیت های سالم اقتصادی وتامین امنیت اجتماعی واخلاقی به وظیفه خودعمل نمایدوازدرآمدوارتزاق نامشروع وناسالم ویاحتی مبهم ونامشخص پرهیزنماید.

1-    پرهیزازاموال نا مشروع ویا مبهم:«وَطَهِّربُطُونَنا مِنَ الحَرامِ وَاَلشُّبهَة»دوری ازاموال ودرآمدهای ناسالم ونامشروع که عادتامحصول گذشتن ازخطوط احکام الهی وظلم واجحاف درحق دیگران است وپرهیزازدرآمدهایی که حلال یاحرام بودن آن هامبهم است وظیفه هرمنتظِری می باشد.

2-    دوری ازظلم وسرقت:«وَاکفُف اَیدِیَناعَنِ اَلظُّلمِ وَالسِّرقة»دراین فرع به دوعنوان کلی اشاره دارد،یکی ضایع کردن یااداءنکردن حقوق صاحبان که همان معنای حقیقی ظلم است ،خواه درحق خودباشدیادیگران،ازحقوق الهی باشدیاحقوق مخلوقات،مادی باشدیامعنوی،عنوان دیگرحقی راکه دیگران دارندمخفیانه وبدون دلیل موجه شرعی ازاوبگیرد ویابردارد،چنین فردی سارق نامیده می شود.

10-کنترل چشم ازفجوروخیانت:«وَاغضُض اَبصارَنا عَنِ الفُجُورِوَالخِیانَة»چشم های پاک لایق نظاره برجلوهای گوناگون جمال حق اند ودیدگان ناپاک سبب آلوده شدن قلب ومحروم ماندن ازرویت جلوه های نورانی حق،از این روصیانت چشم بادوعامل اساسی سفارش شده،یکی کنترل چشم از دیدن چیزهایی که خلاف اقتضای تقوا است ودیگری جلوگیری ازخیانت چشم که انسان چشم رابرخلاف اراده یا دستور آفریننده اش به کارگیرد،چون خیانت آن است که برخلاف عهدی که تکوینا یا تشریعاازکسی توقع می رودیابه آن موظف شده کاری یانیتی در دل بپرورد.

11-پرهیز ازسخنان لغووغیبت:«وَاسدُ داَسماعَناعَنِ الَغوِوَالغِیبَة» فردوجامعه ای که درانتظارولی الله زمانش به سرمی بردبایدگوش خودراازسخنان لغو،بیهوده وبی ثمرحفظ نماید وازغیبت کردن پشت سرهرمسلمانی پرهیزنمایدچون سخن لغووغیبت روح انسان رامکدر می کند.

 


93/5/17::: 3:57 ع
نظر()
  
  
                       «بِسمِ اَللهِ اَلرَّحمَنِ اَلرَّحِیمِ»     
                                                    
           سعید نخعی گلپایگانی                                                                                                                                                                                               
     وظایف منتظِران دردعای مهدوی 
          عجل الله تعالی فرجه الشریف
 
بزرگترین معلم انتظارراستین،امام منتظَرعجل الله تعالی فرجه الشریف است.
سخنان نورانی وادعیه ماثور 
آن حضرت درسنامه بزرگ تربیتی است که ازسالکان کوی یارکه مشهور به 
«اَللهُمَّ ارزُقنا تَوفیقَ الطّاعَةِ»می باشدا
از ادعیه ارزشمند آن امام همام است که بیانگر مجموعه وظایف فرد وجامعه 
منتظِراست ،مجموعه پیش رو برگرفته 
ازکتاب :«امام مهدیعجل الله تعالی فرجه الشرف موجود موعود»اثراستاد 
فرزانه آیة الله جوادی آملیحفظه الله. 
وظایف شخصی منتظِران
الف)امورشخصی
هرمنتظِری باید پیوند خودرا با خداوند برقرارکرده وضمن درخواست 
روزی درابعادمختلف ،برای استقرارصفات ذیل 
درخویش ازخداوند کریم طلب کرامت کرده ودرتحقق آن ها ازپای ننشیند.
1-   توفیق طاعت:«اَللهُمَّ ارزُقنا تَوفیقَ الطّاعَةِ»منتظران راستین هم 
اهل اطاعت خدا،پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
وامام معصوم علیه السلام هستند وهم توفیق چنین فرمانبری راهمواره ازخدای 
سبحان می خواهند.
2-   دوری ازمعصیت:«وَبُعدَالمَعصیةِ»گناه،مانع مسیرحرکت به سوی خدا
ومهمترین عامل سقوط انسان است،منتطِرواقعی
 ضمن درخواست توفیق الهی درترک گناه،باید سعی بلیغ درتحقق چنین صفتی 
رابه کارگیردهرچندگناه کوچک وصغیره باشد.
3-   نیت خالصانه:«وَصِدقَ اَلنّیَةِ»اصلاح انگیزه اعمال(نیت)واخلاص 
هرچه تمام تردرانجام اوامرونواهی الهی به نحوی
 که اعمال ازهرگونه شائبه شرک وریا در جمیع مراتب ،به دورباشد. 
4-   شناخت محرمات اللهی:«وَعِرفانَ اَلحُرمَةِ»ترک معاصی ممکن نیست 
مگرباشناخت چیزهای که خداوند باحکمت 
بالغه اش بربندگان حرام کرده است،منتظِری که محرمات اللهی رانشناسد چه
 بساکه باشکستن حریم آن هاگرفتارشود،لذاشناخت 
محرمات الهی ضروری است.
5-   درخواست هدایت وپایداری:«وَاَکرِمنا بِالهُدی وَالاِستِقامَةِ»آنچه 
مایه کرامت آدمی است،هدایت یافتن به نوردین الهی 
وحفظ تقوااست،کسانی که درمسیر اوهدایت نشوند قطعا گرفتارجهالت 
وانحراف شده وازکرامت الهی انسان محروم
 خواهندشد،برمنتظرواقعی لازم است که زمینه افاضه این هدایت رادر
خویش پرورش دهدوازخداوندبخواهد که اورا
دراین مسیرثابت قدم بدارد.
6-   سخن حق وحکیمانه گفتن:«وَسَدِداَلسِنَتَنا بَالصَّوابِ وَاَلحِکمَةِ»منتظِر
واقعی جزازسرراستی سخن نگوید بلکه 
وظیفه اواین است که حکیمانه سخن گفته وازگفتاربی محتواوبی فایده
 که نه در امردین سودی می بخشدونه در
کاردنیا،پرهیزنماید.
7-   کسب نورعلم ومعرفت:«وَاملَاءقُلوُبَنابِالعِلمَ وَالمَعرِفَةِ»اکتساب
 علم ومعرفت وخارج شدن ازنادانی وظیفه 
هرمنتظِری است،تفاوت علم ومعرفت دراین است که معرفت اخص
 ازعلم است،معرفت به علمی گفته 
می شود که باتمییزکامل معروف ازغیرخودوادراک خصوصیات
 آن همراه باشد،لذاهرمنتظِری بایدباعمق
 بخشیدن به گستره ی علوم به کسب معرفت نایل آیدکه هرمعرفتی 
علم هست ولی هرعلمی معرفت نیست.

93/5/17::: 3:53 ع
نظر()
  
  

 

 

 

 

                

                     سعید نخعی گلپایگانی


  
  
<   <<   6