حضور در غدیر
اول روز ذی الحجه بود که به غدیر رسیدند فرشته وحی فرود آمد و گفت ای محمد خداوند سلامت می رساند و می فرماید : « یا اَیُّها اَلرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَاَلله یَعصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ اِنَّ اَللهَ لایَهدِی اَلقَومَ اَلکافِرینَ.[5]»
ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملا ( به مردم ) برسان و گرنه رسالت او را انجام نداده ای و خداوند تو را مردم نگاه می دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند .
به دنبال نزول آیه شریفه پیامبر دستور فرمودند همه متوقف شوند ، و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند به حاضران بپیوندند ، آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده گرد آمدند
چادرها بر پا شد و همه کاروانیان در دل صحرای غدیر آرام گرفتند ، هوا بسیار گرم بود رسول خدا به اصحاب خاص خود – که سلمان و ابوذر و مقداد بودند – دستور دادند زیر چند درخت کهنسال را که در غدیرخم بود جارو زده و خاروخاشاک آن را جمع کنند و آب بپاشند و منبری از سنگ ها و رواندازهای شتران آماده نمایند
منبر آماده شد و روی آن را با پارچه پوشاندند و تزیین نمودند ، به خاطر حرارت آفتاب پارچه ای بین چند درخت برفراز بستند تا سایبانی برای محل ایستادن حضرت باشد .[6]
بعد از آن ندای ملکوتی اذان در آسمان غدیر طنین انداز شد ، رسول خدا در محلی که برای نماز و سخنرانی آماده شده بود قرار گرفتند ، همه مسلمانان از خیمه ها بیرون آمدند و نماز به امامت پیامبر اقامه گردید ، سپس رسول خدا برخاست تا مأموریت خطیر و جاودانه خود را همانگونه که به او دستور داده شده بود بدون هیچ ترس و واهمه ای مسلمانان و بلکه به تاریخ بشریت ابلاغ نماید ، پیامبر بر فراز منبر قرار گرفتند بعد از حمد و سپاس خداوند فرمودند من به زودی دعوت حق را لبیک گفته و از میان شما می روم آنگاه علی علیه السلام را صدا زدند که به بالای منبر بیاید و در طرف راست آن حضرت یک پله پایین تر قرار بگیرد سپس خطبه طولانی غدیر را ایراد نمودند و به اتصال قرآن و اهل بیت علیه السلام اشاره نمودند و فرمودند این دو از همدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند .سپس فضایل و مناقب علی علیه السلام را یادآور شدند و به ولایت و امامت آن حضرت و فرزندانش تا حضرت مهدی علیه السلام اشاره فرمودند و آیاتی را درباره علی علیه السلام بیان کردند،سپس فرمودند ای مردم من در امر ابلاغ اوامر الهی و آنچه بر من نازل شده کوتاهی نکردم و در مورد نزول این آیه سه مرتبه جبرئیل بر من نازل شد و مرا از طرف خدا امر کرد که در این مکان اعلام کنم به هر سفید و سیاهی از هر قبیله و قومی که علی ابن ابیطالب وصی و جانشین و امام بعد از من است . او بعد از خدا و رسولش ولی و صاحب شما و اولی بر همه شما از خود شما است و در این باره خداوند بر من آیه ای نازل نموده که : « اِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللهَ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذینَ آمَنُوا اَلَّذینَ یَقیمُونَ اَلصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ اَلزَّکوةَ وَهُم راکِعُونَ.[7]؛سرپرست و رهبر شما تنها خدا است و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.»بعد از نزول آیه ولایت من از جبرئیل خواستم که از خداوند بخواهد مرا از تبلیغ این امر عفو کند چون به کمی مومنین و زیادی منافقین و استهزا کنندگان به اسلام علم دارم اما خواسته ام پذیرفته نشد و مأمور به ابلاغ شدم .بعد همانطور که علی علیه الاسلامدر کنار او قرار گرفته بود دست آن حضرت راگرفت و بالا برد و فرمود : «اَلَستُ اَولی بِکُم مِن اَنفُسِکُم ؟ قالُوا بِاَجمَعِهِم اَلّلهُمَ بَلی بعد فرمودند : مَعاشِرَ اَلنّاسَ هذا عَلی ٌاَخی وَوَصیّی مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیٌّ مَولا هُ وَهُوعَلیُ بَنَ اَبیطالِب .اَلّلهُمَ والِ مَن والاهُ وَعادِ مَن عاداهُ وَانصُر مَن نَصَرَهُ وَاخذُل مَن خَزَلَهُ،خدایا دوست بدار هرکه او را دوست می دارد و دشمن بدار هرکه او را دشمن می دارد سپس فرمودند ،فَلیُبَلِّغ اَلحاضِرُ اَلغائبَ وَالوَالِدُ اَلی یَومِ القِیامَةَ[8]؛خبر غدیر را حاضرین به غائبین و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.»
همچنین فرمودند مردم بدانید که با علی دشمنی نمی کند مگر شقی و با علی دوستی نمی کند مگر پرهیزکاران و به او ایمان نمی آورد مگر مومن مخلص،بعد به آیه اکمال اشاره کردند:« الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا[9]؛امروز دین شما را که اسلام است کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و راضی شدم.»
بیعت
پیامبر دستور دادند تا دو خیمه برپا شود یکی مخصوص خود و دیگری مخصوص علی علیه السلامودستور داد تا مردم در خیمه پیامبر حضور یافته و با آن حضرت بیعت کنند و به آن حضرت تبریک بگویند سپس در خیمه امیرالمومنین علیه السلام حاضر شده و با آن حضرت به عنوان امام و خلیفه پس از رسول خدا بیعت کنند .
اولین کسانی که بیعت کردند ابوبکر ، عمر ، عثمان ، طلحه و زبیر بودند و بعد در طی سه روز سایر مسلمانان با ایشان بیعت نمودند و به آن حضرت تبریک گفتند.
بیعت زنان
پیامبر صلی الله علی وآله دستور دادند تا ظرف آبی بیاورند و در میان خیمه پرده ای بزنند که نیمی از ظرف آب در یک طرف پرده و نیم دیگر در سوی دیگر قرار بگیرد تا زنان باقرار دادن دست خود در ظرف آب از یک طرف و قرار دادن علی علیه السلام دست خود را در طرف دیگر با آن حضرت بیعت کنند
در این بیعت حضرت فاطمه سلام الله علیها و همسران پیامبر وام هانی خواهر علی علیه السلام و فاطمه دختر حضرت حمزه سیدالشهداء و اسما بنت عمیس و سایر زنان حضور داشتند [10].
سحاب
در پایان مراسم ، پیامبرصلی الله علی وآله عمامه مبارک خود را که « سحاب » نام داشت به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام گذاشتند .
حضرت در این باره می فرماید :پیامبر در روز غدیر عمامه ای به سرم بست و یک طرف آن را بر دوشم آویخت و فرمود : خداوند در بدر و حنین مرا با ملائکه ای که چنین عمامه ای برسرداشته یاری کرد .
بدین صورت تا سه روز مراسم باشکوه غدیر ادامه داشت و آن ایام به عنوان « ایام الولایه » در ذهن مردم نقش بست ، خبر واقعه غدیر در شهرها و روستاها منتشر شد و به سرعت و سینه به سینه نقل شد .
درادامه فرمودند : پیامبر در روز غدیر برای احدی ، عذری و برای کسی ، سخنی باقی نگذاشت [11].
شروع مخالفت و توطئه در غدیر
در ساعات آخریه روز سوم در غدیر بود که مخالفت با دستورات پیامبر شروع شد و شخصی به نام حارث بن نعمان فهری ( نعمان بن منذر فهری ) به همراه عده ای نزد پیامبر صلی الله علی وآله آمدند و سوالاتی کردند از جمله سوالات این بود که به آن حضرت گفتند این که گفتی « من کنت مولاه فعلی مولاه » از خودت گفتی یا از جانب خدا بودحضرت فرمودند: آنچه گفتم از ناحیه خداوند بود که بر من وحی شد و من آن را اعلان نمودم ، من بدون اجازه خداوند خبری را بیان نمی کنم .حارث گفت ، خدایا اگر آنچه او می گوید حق و از جانب تواست سنگی از آسمان ببار یا عذابی بر ما بفرست ، به مجرد اینکه سخن حارث تمام شد ، سنگی از آسمان بر او فرود آمد و او را هلاک کرد .در این هنگام این معجزه بر همگان روشن کرد که غدیر از منبع وحی سر چشمه گرفته است،به دنبال آن توطئه توطئه گران شروع شد و مخالفت ها ادامه پیدا کرد تا زمینه ساز بسیاری از فجایع تاریخی گردید تمام آنها آغاز راهی بود که سرانجام آن حادثه شوم آتش زدن در خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها را به دنبال داشت و بعد منجر به واقعه کربلا و شهادت سید شباب اهل الجنةحضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام و فرزندان و اصحاب او و اسارت اهل بیت آنحضرت شد.
« سعید نخعی گلپایگانی »
[1]. خطبه غدیر
[2]. بحار الانوار، ج 37، ص 127.
[3]. همان ، ص 203.
[4]. همان ، ص 152.
. [5] مایده ، 67.
[6]. طبق بعضی روایات درختی به نام شوک بوده که تیغهای بسیارداشته.بحار ج37 ، ص 195 و204.
[7]. مایده ،55.
[8]. خطبه غدیر
[9]. مایده ، 3.
[10] . الغدیر، ج 1، ص276.
[11] . همان ، ص 291.