فاطمه سلام اللّه علیها کوثر رسول
اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیَّتُهااَلصِّدیقَةُ اَلشَّهیدَةُ
حضرت فاطمة سلام الله علیها بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه معظمه درخانه وحی متولد شد ، شهادت آنحضرت 75 یا بنا بر قولی 95 روز بعد از رحلت پدر بزرگوارشان در سیزدهم جمادی الاولی یا سوم جمادی الثانی سال یازدهم از هجرت در مدینه منوره در هیجده سالگی واقع گردید ، در محل دفن ایشان که آیا در منزل شخصی خود دفن شدند یا در بقیع و یا بین محراب و منبر پیامبر ، اختلاف است.
اسا می آن حضرت
یونس بن ظبیان روایت کرده که امام صادق علیه السلام فرمودند که فاطمه سلام الله علیها را نزد خداوند نُه نام است : فاطمه ، صدّیقه ، مبارکه ، طاهره ، زکیّه ، راضیه ، مرضیه ، محدَّثه و زهرا ، پس آنحضرت فرمودند : آیا میدانی تفسیر فاطمه چیست؟ عرض کردم : خبر ده مرا از معنی آن ، آنگاه حضرت فرمودند :" فُطِمَت من الشَّر"؛ بریده شده از بدی ها ؛ بعد حضرت فرمودند :امیرالمومنین (ع)اگراو را تزویج نمی کرد برای او کفوی و نظیری نبود"[1]در حدیثی پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: " اِنّی سَمَّیتُها فاطِمَة لِانَّها فُطِمَت وَ ذرّیَتُها مِنَ النّارِ[2]؛ او را فاطمه نامیدم چون او و ذرّیه اواز آتش جداشده اند، در جایی دیگر فرمودند: چون او و شیعیان او جداشده از آتش هستند" "صّدیقه" بمعنی راستگو "مبارکه" بمعنی صاحب برکت در علم و کمالات "طاهره" بمعنی پاکیزه از صفات نفس "زکیّه" بمعنی رشد در کمالات و خیرات "راضیه" بمعنی راضی به قضای الهی "مرضیّه" بمعنی پسندیده خدا و دوستان "محدَّثه" یعنی ملک با او سخن می گفت "زهرا" یعنی نورانی به نور صوری و معنوی .
فاطمه در قرآن وروایات
قرآن : در قرآن کریم آیات فراوانی در شأن اهل بیت علیهم السلام عموماً و در شأن حضرت زهرا علیها سلام خصوصاً نازل گردیده است ، آیات شریفه «تطهیر»[3] ، «مباهله»[4] ، «مودت»[5] و سوره «هل اتی » و «کوثر» به تفصیل در مورد عظمت و شخصیت اهل بیت و حضرت فاطمه علیهم السلام سخن گفته و مقام آنها را ستوده اند .
روایات : در روایتی پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند « فاطِمَةُ سیدةُ نِساءِ العالَمین مِن الاوَلین وَ الآخَرین [6]؛ فاطمه بانوی همه بانوان جهان از اولین و آخرین است » گرچه در قرآن کریم خداوند نسبت به حضرت مریم علیها سلام فرموده است « یامَریَم ُاِنَّ اللهَ اَصطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَا صطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمینَ [7]؛ ای مریم خدا تو را برگزیده و پاک ساخته ، و بر تمام زنان جهان برتری داده است .»
اما به حسب روایات معتبراین اختیار و اصطفا شاید از آن جهت بوده که حضرت مریم علیهاسلام بدون شوهر ولادت حضرت عیسی علیه السلام رامحقق ساخته ، لذا آیه شریفه می فرماید او نظیر نداشت ، دیگر اینکه « عالمین » در قرآن و کلمات عرب به معنی مردمی که در یک عصر و زمان زندگی می کنند آمده است ، اما مقام و عظمت حضرت فاطمه سلام الله علیها در علم ، عصمت ، طهارت و عبودیت و بندگی بر همه زنان عالم از ازل تا ابد برتری دارد .
در روایتی دیگر از پیامبر نقل شده که حضرت فرمودند : « فاِطمَهُ مُهجَةُ قَلبی وَ اِبناها ثَمَرَةُ فُؤادی وَ بَعلُها نُورُ بَصَری وَ اَلائِمَةُ مِن وُلدِها اُمَناءُ رَبّی حَبلٌ مَمدُودٌ بَینَهُ وَ بَینَ خَلقَه مَن اِعتَصَمَ بِهِم نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنهُم هَوی [8]؛ فاطمه حیات قلب من است و فرزندان او میوه ی دل من اند و همسر او نور چشم من است و امامان از فرزندان او ، امینان پروردگار من هستند، ریسمانی است که بین او و خلق او کشیده شده است و هرکس به آنها تمسک جوید نجات می یابد و هرکس از آنها تخلف کند سقوط کرده و هلاک می شود.»
در جایی دیگر حضرت فرمودند : «فاطِمَهَ بِضعَة ُمِنّی فَمَن اَغضَبَها اَغضَبَنی[9] ؛ فاطمه پاره ی تن من است ، هرکس اورا به خشم وغضب آورد ، مرا به خشم آورده است».
شخصیت و عظمت آن حضرت
حضرت زهرا سلام الله علیها مانند اقیانوسی بیکران است که بی نهایت خوبی ، زیبایی ، فداکاری و ایثار در او موج می زند
دنیا است چو قطره ایّ و ، دریا، زهراء کی فرصت جلوه دارد اینجا ، زهراء
«طاهاء» و «علی» دو بیکران دریایند و آن برزخ مابین دو دریا ، زهراء
هرچند زندگی آن حضرت کوتاه بود ، اما این زندگی از جهت جهاد ، مبارزه ، تلاش ، صبر انقلابی ، دعا و عبادت ، سازندگی و تربیت ، دفاع از نبوت و رسالت و امامت و نظام اسلامی ، دریای پهناوری از تلاش و کار بود که در نهایت به شهادت انجامید ، در این مختصر تنها به برخی از فضایل اخلاقی آنحضرت اشاره می کنیم.
سازندگی و تربیت
زندگی آن حضرت سراسر سازندگی و تربیت بود ، و در طول عمر شریفشان لحظه ای از این معنا جدا نشدند ، اعمال ، رفتار ، گفتار ، حرکات و سکناتش همه تربیت و سازندگی بود.
و علاوه بر تربیت فرزندان مانند حسنین و زینبین علیهم السلام به تربیت افراد دیگری مثل فِضه ، اُم ایمن ، و أسماء بنت عمیس و دیگران پرداختند.
(2)
فضه خادمه را که فضه نُوبیّه[10]هم گفته اند ازبانوان مومنه وپرهیزگارونام آورصدر اسلام بودکه دربلاغت وشیوایی گفتاروتربیت اسلامی نمونه بود ،در ابتدا کنیزی بیش نبود که او رابه هنوان هدیه برای رسول خدا آوردند و آن حضرت هم او را به فاطمه هدیه کرد ، فضه که داستان بردگی و کنیزی را از پدران خود شنیده و کمی هم لمس کرده بود چه بسا در زمان بردگی در دل آرزوی مرگ می کرد.
او به طرف خانه مولای جدید خود که در واقع خانه عدالت و مروت بود به راه افتاد به گمان این که با او همانند دیگر بردگان بر خورد خواهد شد خود را آماده هر گونه رنجی می کرد ، وقتی وارد خانه ی علی و فاطمه سلام علیهما شد ناگاه صدای زهراء تمام رشته های افکارش را از هم گسست ، باخود گفت خدایا چه می شنوم ، کسی به من سلام کرد ؟! مگر کسی به کنیز سلام ی کند؟ نکند اشتباه می کنم ! دوباره صدای زهراء به سلام بلند شد و گفت : من فاطمه ام ، عزیزم به خانه خودت خوش آمدی ، آنگاه دست مرا به مهربانی و گرمی گرفت و به درون خانه راهنمایی کرد و مرا به جای خود نشانید ! من که مات و مبهوت بودم با خود گفتم آیا خواب نیستم و همانگونه که به چهره ی ملکوتی او خیره شده بودم با خود گفتم : آه چه نورانی، چه هیبتی ، آنگاه زهرا به من گفت : عزیزم در خانه ی خودت راحت باش ،چند روزی در آنجا استراحت کردم بعد از آن به من گفت : یک روز من کارها را انجام می دهم و تو استراحت کن و روزی دیگر تو کارها را انجام بده و به عهده بگیر و من استراحت و عبادت می کنم من برای اولین بار بود که انصاف ، عدالت ، مروّت و مردانگی را تجربه می کردم ، سر سفره ی آنان می نشستم و از همان غذایی می خوردم که آنها می خوردند . من بارها ناله های شبانه ی زهرا را می شنیدم و از آن ناله ها بیدار می شدم ، صدای دلنواز قرآن ، دعا و تسبیح او نورانیت خاصی و حال و هوای دیگری به من بخشید اما دیری نپایید که از نَفَس گرم او من هم شب ها بلند می شدم و وضو می ساختم و در گوشه ای مشغول عبادت می شدم .
من در این خانه درس های بلند معارف و انسانیت ، انفاق ، ایثار ، زهد ، تقوا ، عدل و ... را آموختم ، روزهایی را دیدم که زهرا در هنگام آسیاب کردن آرد مشغول ذکر بود ، همین حرکات و ارتباط او با خداوند و انس او با قرآن باعث شد که من هم درس بگیرم و ساخته شوم تا جایی که بعد از شهادت او تا پایان عمر به غیر از قرآن سخن نگفتم .
فرزند فضّه می گوید :« هذِهِ اُمُنا فِضه جاریَةُ اَلزَّهرا ماتَکلَمت مُنذُ عِشرینَ سَنه اِلّا بِالقرآن ؛ مادر ما فضّه ( کنیز زهرا ) مدت بیست سال به غیر از قرآن سخن نگفت .»[11]
صبر و استقامت
فاطمه از کودکی هم آغوش حوادث و محرومیت ها بود ، حوادثی که در برابر آن بسیاری از بزرگان ذوب می شوند . او هنگامی که چشم به جهان گشود در محیطی توام با فقر و محرومیت رو به رو بود ، هنوز کودکی خردسال و نیازمند به مادر بود که دست اجل مهلت نداد و از مهر و عاطفه مادری محروم شد آن هم مادری ایثارگر ، نمونه و متخلق به اخلاق الهی ، از آن پس با دشواری های بیشتری مواجه شد .در خردسالی در کنار پدر از صدمه و آزار مشرکان در امان نبود و به چشم خود می دید که در مسجد الحرام چگونه پدرش را آزار می دهند .در جریان هجرت پدر از مکه به مدینه مشکلات فراوانی را متحمل گردید . دشواری ها را چنان تحمل کرد که او را « صابره » خواندند و در مصایب آن چنان در کنار پدر بود و او را یاری و همراهی می کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله او را « ام ابیها » نامید .
در نه سالگی با علی علیه السلام ازدواج کرد . او با کسی هم خانه شد که کوه صبر و استقامت بود و در بسیاری از مشکلات به علی علیه السلام پناه می برد .کسانی که از فلسفه حیات و رمز و راز سعادت و شأن و مقام او و علی علیه السلام بی خبر بودند پیوسته او را سرزنش می کردند که چرا با فردی ثروتمند ازدواج نکرده ! او در غم فراغ پیامبر صابر بود و در صحنه های سیاسی و اتفاقاتی که بعد از وفات پدر در سقیفه برای امام ومولایش پیش آمد و به شکست ظاهری اوانجامید دلیرانه ایستاد ومشکلات و شداید زیادی را متحمل گردید ، او شاهد بود که چگونه خواص حقوق او را غصب وبا وی دشمنی کردند.اوبه چشم خود نفاق و ریاست طلبی خلفا را می دید و شاهد از د ست رفتن بسیاری از ارزش های اسلامی بود ولی به جهت بقای اسلام به امرمولای خود سکوت را برگزید و ضربه های روحی و جسمی را تحمل کرد تا جایی که او را بین در و دیوار قرار دادند و فرزندش را در رحم به شهادت رساندند ، به بازویش ضربه زدند که بر اثرآن در بستر مرگ افتاد،او همه این دشواری وصدمه ها رابه خاطر خدا و حفظ اسلام صبورانه تحمل کرد .او در دعای خود از خداوند می خواست که ای خدای بزرگ از تو می خواهم که شکیبایی در بلاهایت را به من عنایت فرمایی ،سر انجام جرعه نوش جام بلا شد و مظلومانه به شهادت رسید .
« سعید نخعی گلپایگانی»
(4)
[1] . خصال شیخ صدوق؛ص414،
[2] .امالی شیخ طوسی ،ص 570.
[3] .احزاب ،33.
[4] . آل عمران ،61. (1)
[5] . شوری؛23.
[6] .امالی شیخ صدوق؛ص 78.
[7] .آل عمران، 42.
[8] . بحار الانوار ، ج29 ، ص 649.
[9] . صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 210.
1. نُوبِیّه ، منسوب به نُوبَه یکی ازبلاد سودان که بین مصر و حبشه قرلرداشت .
[11] . بحارالانوار ، ج43 ، ص87 . (3)