سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه کسی را دیدید که به وی زهد دردنیا و کم گویی عطا شده، بدو نزدیک شوید که حکمت القامی کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :62
بازدید دیروز :5
کل بازدید :72733
تعداد کل یاداشته ها : 57
103/8/26
5:13 ص

حق الله در آیینه آیات و روایات                                    سعید نخعی گلپایگانی                                               **
اشاره
اطاعت ازخداوند و رعایت حقوق الهی ،یکی از مهمترین اهداف خلقت انسان است .« وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِیَعبُدُونِ  ؛ من جن وانس را نیافریدم مگر این که مرا عبادت کنند » کمال انسان در شناخت خداوند واطاعت وقرب به او است ، بعضی گفته اند مراد از" لیعبدون"همان شناخت خداوند است ، امام حسین علیه السلام فرمودند : خداوند بزرگ بندگان را نیافرید مگر به خاطر این که اورا بشناسند ، هنگامی که او را شناختند عبادتش می کنند ، وهنگامی که بندگی اوکردند از بندگی غیر او بی نیاز می شوند . انسان درسایه شناخت خدا حقوق او را رعایت نموده واز او اطاعت می نماید ، لذا ازضروری ترین و مهمترین حقوق الهی پرستش خدا واطاعت از دستورات او در قرآن وآنچه پیامبر اسلام و ائمه معصومین علیهم اسلام بیان نموده اند،است که رعایت حقوق الهی موجب سعادت ورستگاری انسان و جامعه می شود و در صورت عصیان و مخالفت او پیام های ناگواری را به دنبال خواهد داشت که موجب گمراهی ونابودی انسان و غضب و لعن الهی خواهد بود.
حقوقی راکه مکتب برای افراد در نظر گرفته  گاهی ارتباط فرد باخالق وگاهی ارتباط با مخلوق است ، اولی را حق الله و دومی را حق الناس گویند ، در این مقاله به برسی برخی از حقوق الهی می پردازیم .
تعریف حق
معنای لغوی : این کلمه دراصل وریشه لغت عرب به معنای ثابت، سزاوار ، و آنچه بر گردن کسی دَین ایجاد می کند آمده است ، بعضی آن را به معنای ثبوت و تحقق دانسته اند.
معنای اصطلاحی : از نظراصطلاحی دارای معانی متعددی می باشد هرچند در همه آنها اصل ریشه لغوی یعنی ثبوت حفظ شده اما نوع ثبوت در هریک با دیگری تفاوت دارد .گاهی حق در مقابل باطل است،مانند:« قُل جاءَ اَلحَقُّ وَ زَهَقَ اَلباطِلُ ؛ بگو حق فرارسید و باطل مضمحل و نابود شد »وگاهی در مقابل ضلال می باشد، مانند « فَذالِکُمُ اللهُ رَبُّکُمُ الحَقُّ فَماذا بَعدَ اَلحَقِ اِلاَّا َلضَّلالُ ؛این است خداوند، پروردگارِبر حق شما اکنون حق رابه روشنی شناختید،آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی و ضلالت وجود دارد؟ »وگاهی هم درمقابل تکلیف، مانند : « فی اَموالِهِم حَقٌ لِلسّایِلِ َو المَحرُومِ  ؛ در اموالشان حقی است برای سایل و محروم »این نوع حق مستوجب تکلیف است یعنی این حقی است در اموال متقین که برای فقراء و محرومان ثابت و محقق است وآنها مکلفند این حق را اداء کنند، در اینجا همین معنا مراد است.
تعریف حق الله
با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت متعلق حق الله همه اوامر و نواهی و الزامات شرعی است که رعایت آن نفع فردی وعمومی را درپی دارد ،مانند : ایمان ، اطاعت از خدا و قرآن و رعایت تمامی واجبات عبادی و محرمات شرعی، در قبال حق الناس که جنبه اختصاصی داشته یعنی مطالبه حق و اسقاط آن به دست صاحب حق است ،لذا هرجا حقی برای کسی ثابت شد حتماً تکلیفی را برعهده دیگری به همراه خواهد داشت ، تنها در مورد خداوند است که حق بدون تکلیف قابل فرض و قبول می باشد ، یعنی او بر بندگان خود حقوقی دارد ولی در مقابل ، مکلف به کاری که مامور  به انجام آن باشد نیست .
علیعلیه السلام می فرماید : « لَایَجرِی لِاَحَدٍ اِلّا جَرَی عَلَیهِ، وَ لَایَجرِی عَلَیهِ اِلَّا جَرَی لَهُ ، وَ لَو کَانَ لِاَحَدٍ اَن یَجرِیَ لَهُ وَ لَایَجرِیَ عَلَیهِ لَکَانَ ذَلِکَ خَالِصاًلِلّهِ سُبحَانَهُ  ؛ هیچ حقی برای کسی ثابت نمی شود مگر این که متقابلا وظیفه ای بر دوش او گذاشته می شود و هیچ وظیفه ای بر دوش کسی ثابت نمی شود مگر این که متقابلا حقی برای او ثابت میگردد و اگر بنا باشد برای کسی حقی ثابت باشد که در قبال آن وظیفه ای نداشته باشد او تنها خداوند خواهد بود »
البته خداوند از روی فضل و رحمت گسترده ای که دارد فیض خود را از بندگان دریغ نداشته و آن را بر خود ضروری و لازم می داند « کَتَبَ رَبُّکُم عَلی نَفسِهِ اَلرَّحمَةَ »
اهمیت حق الله و گستره ی آن
در منابع فقه و روایات اسلامی ، از جمله رساله حقوق امام سجادعلیه السلام ،حقوقی آمده که مهم ترین آنها حق خداوند بر انسان است ، بر هر انسانی واجب است که با تفکر و تدبر در نظام ، خدا راشناخته و به او ایمان بیاورد و تنها او را پرستش و اطاعت کند و از هرگونه شرک در عقیده و عمل پرهیز نماید و  شکر او را بجا آورد و از کفران نعمت های او بپرهیزد ، اوامر او را اجرا و نواهی او را ترک نماید درادامه حضرت می فرماید : « اَنَّ لِلّهِ عَلَیکَ حُقُوقاً مُحیطَةٌ بِکَ فی کُلِّ حَرَکَةٍ تَحَرکتَها اَو سَکَنَةِ سَکَنتَها اَو مَنزِلَةٍ نَزَلتَها اَو جارِحَة قَلَبتَها اَو آلةٍ تَصَرَّفتَ بَها بَعُضُها اَکبَرُ مِن بَعض ؛ بدرستی که برای خداوند بر تو حقوقی است که تمام وجودت را فراگرفته ، هر حرکتی که بنمایی یا در هر جایی که ساکن شوی  ویا هر جایی که مکان بگیری و هر اندامی از ا ندام های بدنت را که به کار بگیری یا هر وسیله ای را که به دست بگیری ، بعضی از این حقوق از بعضی دیگر بزرگ تر است »
حضرت خواسته اند درمورد اهمیت این حقوق بفرمایند که تو در محاصره مجموعه ای از حقوق قرار گرفته ای که حتماً باید آن ها را رعایت کنی و راه فراری از آن ها نداری چون هیچ شأنی از شؤن زندگی تو نیست که مشمول حقی از حقوق الهی نباشد ، گاهی یک حرکت مشمول چند حق از حقوق الهی است در این میان بالاترین و بزرگ ترین حقی که وجود داردحق خدااست .
امام سجادعلیه السلام می فرماید : « وَاَکبَرُحُقُوقِ اَللهِ عَلَیکَ مَا اَوجَبَهُ لِنَفسِهِ تَبارَکَ وَتَعالی مِن حَقِهِ اَلّذِی اَصلُ اَلحُقوُقِ وَمِنُه تَفَرَّعَ  ؛ بزرگترین حقوق خداوند بر تو حقی است که خداوند برای خود قرار داده از آن حقی که اصل و اساس حقوق می باشد و سایر حقوق متفرع بر آن است .»اگر تمامی حقوق را به منزله درختی فرض کنیم ریشه آن ، حق خدا نسبت به بندگان است و بقیه آن شاخ و برگ های این درخت می باشند که اگر در واقع حق خدا نمی بود ،جایی برای سایر حقوق وجود نداشت .
درعظمت و بزرگی حق خدا همین بس که پیامبرصلی الله علیه و آله  می فرمایند : « اِنَّ حُقُوقَ اَللهِ جَلَّ ثَناؤُهُ اَعظَمُ مِن اَن یَقُومَ بِها اَلعِبادُ وَ اِنَّ نِعَمَ اَللهِ اَکثَرُ مِن اَن یُحصیها اَلعِبادُ ؛ حقوق خدا جل ثناؤه بزرگتر از آن است که بندگان آنها را به جای آورند و نعمت های خدا بیشتر از آن است که بندگان شماره کنند .» لذا همان گونه که امیرالمومنینعلیه السلام فرموده می توانیم بگوییم زشت ترین و بالاترین ظلم از بنده آن است که حقوق خداوند را منع کند و باز بدارد .   اما متاسفانه امروزه این گونه معروف شده که خداوند ازحق خود می گذردوهمین رویکرد سبب شده است که برخی به راحتی حرمت شکنی نموده وحق الله را نادیده بگیرند،از این رو مرتکب برخی گناهان می شوند که نتیجه آن گسترش گناهان درجامعه است،غافل از این که « حق الله » از مهمترین حقوق است که باید بیشتراز حقوق دیگررعایت شود، درصورت عدم رعایت جزایی جز عذاب الهی را به دنبال نخواهد داشت ، لذا در روز قیامت وقتی از مجرمین سؤال می شود که چه چیز شما را به دوزخ فرستاد ؟ در جواب می گویند ما از نمازگزاران نبودیم و مستمندان را اطعام نمی کردیم و پیوسته با اهل باطل هم نشین و هم صدا بودیم   . ازطرفی عفو و گذشت خداوند از حق خود منوط به شرایط می باشد و یکی از آن شرایط این است که بدون عذر حق خدا را ضایع نکنیم.
اقسام حق الله
در منابع فقه و روایات اسلامی از جمله رساله حقوق امام سجادعلیه السلام حقوقی را خداوند برای خود بر بندگان قرار داده که برخی از آنها واجب و برخی هرچند غیر واجب ولی سزاوار است که رعایت شود ، در مجموع می توان آنها را به محورهای زیر تقسیم  نمود.
1-حقوقی که جنبه عبادی داشته و در صورت تضییع آن با توبه قابل جبران می باشدو نیاز به تدارک ندارد ، مانند:حق خدا،حق پیامبروائمه معصومین علیهم السلام  وحق قرآن و... که بالاترین آن حق خداوند بر انسان است .
2-حقوقی که جنبه عبادی محض داشته و چنانچه ترک شود با توبه و تدارک و قضا قابل جبران است مانند : حق نماز ، ، حق حج و سایر حقوقی که خداوند بر انسان واجب نموده و انسان مکلف به انجام آن می باشد .
3-حقوقی که جنبه عبادی و مالی دارد و در صورت ترک آن علاوه بر توبه باید آن را تدارک نمود مانند : زکوة ( زکات مال و زکات بدن " فطریه" ) و خمس و گاهی علاوه بر جنبه عبادی ، مجازات مالی را هم به دنبال دارد مانند : کفارات .
4-حقوقی که جنبه کیفری داشته وعلاوه براجرای مجازات نیاز به توبه نیز دارد، این گونه قوانین در فقه اسلامی به دو شکل است ، گاهی مجازات را شارع معین کرده که به آن حدود گویند مانند : حدزنا، حدلواط، حدشرب خمر و...و گاهی تعیین آن به اختیار حاکم شرع است که با توجه به خصوصیات مجرم و کیفیت جرم و شرایط دیگر ، روی مقدار آن در محدوده خاصی تصمیم می گیرد که به آن تعزیرات گویند.
از جمله حقوقی که براساس حق خداوند بر انسان مطرح می شود حق پیامبرصلی الله علیه و آله  و معصومین علیهم السلام و حق قرآن می باشد پرستش و اطاعت خداوند
اولین حقی که خداوند برای خود و برعهده بندگان قرار داده این است که تنها او بپرستند و به وی شرک نورزند . امام سجاد علیه السلام می فرماید : « فَاَما حَقُ اَللهِ اَلاَکبَر فَاِنَّکَ تَعبُدُهُ وَ لَاتُشرِکَ بِهِ شَئیاً  ؛ حق خداوند این است که او را پرستش کنی و به وی شرک نورزی .» وقتی کلمه حق به نام خداوند اضافه شود مراد توحید و عبادت است لذا تنها مقام واجب الاطاعه در جهان ذات پاک خدا است و مشروعیت اطاعت از هر مقام دیگری باید از اطاعت الهی سرچشمه بگیرد ، اساس و پایه های تمام برنامه ها دعوت پیامبران به توحید و اطاعت از خدا و دوری از شرک است . « وَ اُعبُدُوا اَللهَ وَ لاتُشرِکُوا بِهِ شَیئاً  ؛ خدا را عبادت کنید و به همراه او چیزی را شریک قرارندهید .» تا هنگامی که طاغوت و شرک از جوامع انسانی و محیط افکار بشری طرد و زایل نگردد هیچ برنامه اصلاحی قابل پیاده کردن نخواهد بود لذا هیچ مسلمانی حق ندارد اطاعت بی قید و شرط انسانی را بپذیرد زیرا این کار  مساوی است با پرستش او ، تمامی اطاعت ها باید در چهارچوب اطاعت خدا در آید . علیعلیه السلام حق خداوند بر بندگان را اطاعت از او قرار داده و فرموده « وَ لکِنَّهُ سُبحانَهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَی اَلعِبادِ اَن یُطیعُوُه ؛ لکن خداوند حق خود را بر بندگان اطاعت از خویش قرا ر داده » رسول اکرمصلی الله علیه و آله  نیز درباره حق الله به معاذ فرمودند : « فَاِنَّ حَقَ اَللهِ عَلَی اَلعِبادِ اَن یَعبُدُوا اَللهَ وَ لایُشرِکُوا بِهِ شَیئاً  ؛ حق خداوند بر بندگان این است که او را بپرستند و به وی شرک نورزند »
اطاعت از قرآن
قرآن حق بزرگی بر مسلمانان دارد ، به این معنی که مسلمانان باید نسبت به تعلیم ، خواندن ، فهم و عمل به آن توجه خاصی نموده و نباید نسبت به آن سهل انگاری و بی توجهی نمایند .
امام صادق علیه السلام فرمودند : « اَلقُرآنُ عَهدُ اللهِ اِلی خَلقِهِ فَقَد یَنبَغی لَلمَرءِ اَلمُسلِمِ اَن یَنظُرَ فی عَهدِهِ وَ اَن یَقرَءَ فی کُلِّ یَومِ خَمسَینِ آیَه ؛ قرآن عهدنامه ای است میان خدا و مردم و سزاوار است که مسلمانان هر روز این عهدنامه را مورد توجه قرار داده و حداقل پنجاه آیه از آن را قرائت نماید » برحسب روایات درجات بهشت مطابق با مقدار خواندن و عمل به قرآن خواهد بود . قرآن موعظه ای است از طرف خداوند و شفای سینه ها و مایه هدایت و رحمت بندگان است .
مراد از شفای دلها ، همان زدودن آلودگی های باطنی است مانند بخل ، کینه ، حسد ، شرک ، نفاق و امثال آن ، عمل به قرآن انسان را از تمام رذائل اخلاقی پاک می سازد و موجب تواضع و فروتنی و سربلندی انسان می گردد .بر این اساس حق قرآن آن است که به دستورآن عمل نموده وآموزه های آن رانصب العین خود قرار دهیم. بی تردید رعایت حق قرآن به نفع ما است زیرا عمل به آموزه های آن موجب سعادت ماخواهدبود. متاسفانه برخی حق قرآن رابه درستی ادا نمی کنند وهمین موجب مهجوریت قرآن می شود،لذاپیامبرهم نسبت به کسانی که به قرآن عمل نمی کردند واز آن دوری می جستنددر پیشگاه خداوندعرضه داشتند«یا رَبِّ اِنَّ قَومی اِتَخَذوُا هذا القُرآنَ مَهجُوراٌ ؛ پروردگارا این قوم من از قرآن دوری جستند.» این سخن وشکایت امروز نیز همچنان ادامه دارد،قرآنی که رمز حیات و وسیله نجات وعامل پیروزی وحرکت وترقی بشراست چراباید رها شده ودست گدایی به سوی دیگران دراز کنیم .امیرالمومنین (ع) نیز در وصیت نامه خود همگان را به پیروی از قرآن سفارش نموده ومی فرمایند : «وَاللهَ اللهَ فِی القُرآنِ لایَسبِقُکُم بِالعَمَلِ بِهِ غَیرُکُم  ؛ خدا را، خدا را درباره قرآن ،مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشی گیرند.»
اطاعت از پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و ائمه معصومینعلیهم السلام
 اطاعت از نبوت و امامت دو نعمت بزرگ معنوی است که خداوند بر بندگان خود منت نهاده و جهت تربیت انسان و رسیدن او به کمالات ، اطاعت از آنان راحق خود دانسته است جهتش نیز آن است که آنها نقش بزرگی در استقرار خداپرستی و توحید و نشر فضایل انسانی و ارزش های الهی در جامعه داشته  و چنانچه آن بزرگواران نبودند یقیناً جاهلیت ریشه دار اجازه رشد فکری و معنوی به بشریت را نمی داد ، در واقع اطاعت از پیامبرصلی الله علیه و آله  همان اطاعت از خدا است « مَن یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَد اَطاعَ اَلله ؛ هرکس از پیامبر اطاعت کند ، اطاعت از خدا کرده است.» درآیه دیگراطاعت ازپیامبروائمه معصومین علیهم السلام رادر کنار اطاعت ازخود قرارداده ومی فرماید:«اَطیعُوااللهَ وَ اَطیعُوااَلرَّسُولَ وَ اوُلی اَلامر ِمِنکُم ؛ اطاعت کنیدخدا را واطاعت کنیدپیامبرخدا وصاحبان امر را.» دراینجااطاعت ازخدا مقتضای خالقیت وحاکمیت ذات اوست ولی اطاعت از پیامبر الله صلی الله علیه وآله مولود فرمان پروردگار است لذاخداوند واجب الاطاعه بالذات و پیامبر واجب الاطاعه بالغیراست و شایدتکرار اَطِیعوُا درآیه اشاره به همین موضوع ( تفاوت دواطاعت ) دارد اما در این که مراد از اولواالامر چه کسانی هستند بین مفسرین اسلامی سخن فراوان است اما آنچه مفسران شیعه بر آن اتفاق نظر دارند این است که مراد امامان معصوم می باشند.
لذا ولایت آنها شرط تحقق توحید می باشد و در صورتی که سجایای اخلاقی و فضایل روحی و سیره عملی حضرات معصومینعلیهم السلام شناخته شود و راه فکری و عملی آنها در مقام اندیشه و عمل مورد انتخاب قرار گیرد مطابق حدیث شریف "ثقلین"  اطاعت از قرآن و عترت موجب مصونیت انسان از ضلالت وگمراهی خواهد بود . چون ولایت رکن اساسی اسلام است و همه چیز حول محور آن دور می زند همان گونه که امام باقرعلیه السلام فرمودند : « اِنَّ اَلدَعائِمَ اَلّتی بُنِیَ اَلاسلامُ عَلیها خَمسٌ ، اَلصَّلوةُ وَ اَلصّومُ وَ اَلحَّجُ وَ وِلایَةُ اَلنّبیُ وَ اَلائمَةُ بَعدَهُ صَلَواتُ اَللهِ عَلَیهِم وَ هُم اِثنا عَشَرَ اِماماً  ؛ ارکانی که اسلام بر آن بنا نهاده شده پنج چیز است : نماز ، زکات ، روزه ، حج و ولایت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و بعد از آن حضرت ، ولایت ائمه معصومین علیهم السلام که تعداد آنها دوازده نفر می باشد »
شناخت ائمهعلیهم السلام و اطاعت آنها از اهم امور است ، امام باقرعلیه السلام می فرماید : « مَن عَرَفَ حَقَّهُم فَقَد عَرَفَ حَقَ اللهِ هؤُلاءِ عِترَةُ رَسُولِ اَللهَ صلی الله علیه و آله  وَ مَن جَحَدَ حَقَهُم فَقَد جَحَدَ حَقَ اَللهِ  ؛ هرکس حق آنها را شناخت ،حق خدا را شناخته ، اینها اهل بیت پیامبر هستند و هرکس انکار کرد حق آنها را ،در واقع حق خدا را انکار کرده .»
انجام فرایض الهی 
یکی ازحقوق خداوندکه جنبه عبادی محض داشته ودرصورت ترک با توبه وتدارک قابل جبران است انجام فرایض الهی است که درقالب بایدها ارایه شده است.رعایت این حق منافع فردی واجتماعی رادر پی دارد،دراینجا به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
1)نماز : نماز از مهم ترین امور عبادی است و انسان باید بداند که درنماز بر خداوند وارد می شود و در محضر او می ایستد و باید همچون بنده کوچک و ذلیل و ضعیف در برابر خالق یکتا تواضع نماید و با آرامش و وقار در برابر او بایستد و قلب را متوجه او کند و آداب و حدود نماز را کاملاً رعایت نماید . نماز معراج مؤمن و بازدارنده از فحشا و منکرات  و انسان را به خدا نزدیک  و ستون دین می باشد . اهمیت نماز به حدی است که امام صادقعلیه السلام می فرماید : « اَوّلُ مایُحاسَبُ بِهِ اَلعَبدُ اَلصلاة ، فَاِن قُبِلَت قُبِلَ سائرُ عَمَلِهِ ، وَ اِذا رُدَّت رُدَّ عَلَیه سائرُ عَمَلِهِ  ؛ اول چیز که در روز قیامت بنده نسبت به آن محاسبه می شود نماز است که اگر قبول شد سایر اعمال پذیرفته می شود و زمانی که نماز رد شد سایر اعمال هم رد خواهد شد. »
امام باقرعلیه السلام فرمودند : « دین اسلام بر پنج چیز بنا گذارده شده که یکی از آنها نماز است » اگر بنده ای نماز را ترک کند مرتکب گناه بزرگی شده که شاید گناهی بزرگ تر از آن نباشد چون ترک عمدی نماز مساوی با کفر به خدا است ، پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمودند : « مَن تَرَکَ اَلصّلاة مُتَعَمِداً فَقَد کَفَرَ »
2)روزه : روزه از واجباتی است که نسبت به آن تأکید فراوانی در آیات و روایات شده است و همه امت های پیشین نسبت به آن مکلف بوده اند . امام سجادعلیه السلام در اهمیت روزه می فرماید : « وَ اَما حَقُّ الصَّومِ فَاَن تَعلَمَ اَنَّهُ حِجابٌ ضَرَبَهُ اَللهُ عَلی لِسانِکَ وَ سَمَعِکَ وَ بَصَرِکَ وَ فَرجِکَ وَ بَطنِکَ لِیَستُرَکَ بِهِ مِنَ النّارِ  ؛ اما حق روزه این است که بدانی روزه حجابی است که خداوند بر زبان و گوش و چشم و شکم و فرج تو زده است تا تو را از آتش جهنم بپوشاند »
3)حج : حج از حقوقی است که خداوند بر بندگان قرار داده است و بعد از نماز افضل عبادات است ، در حج عزت ربوبیت و ذلت عبودیت در اعمال و گفتار به وضوح به نمایش گذاشته شده و یکی از ارکان اسلام است ، در صورتی که شرایط آن ایجاب کند و مکلف آن را ترک کند حکم کافر را دارد .پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله  در وصیت به امیرالمومنینعلیه السلام فرمودند : « یا عَلی تارِکُ الحَّج وَهُوَمُستَطیعٌ ، کافٌِر .... یا عَلی مَن سَوَّفَ الحَجَ حَتی یَمُوتَ بَعَثَه اللهُ یَومَ القیامَةِ یَهُودیّاً اَو نَصرانیاً  ؛ای علی کسی که حج را ترک کند با این که توانایی بر انجام آن را دارد ، کافر محسوب می شود ....ای علی کسی که حج را به تأخیر بیاندازد تا این که از دنیا برود خداوند او را در قیامت یهودی یا نصرانی محشور می کند »
4)جهاد : جهاد در راه خدا یکی از بالاترین فرائض و بزرگ ترین شعائر اسلام است ، بیش از سیصد آیه در قرآن کریم راجع به جهاد و مسائل جنبی آن آمده است .پیامبرصلی الله علیه و آله  راجع به ترک جهاد و عواقب آن فرمودند : « فَمَن تَرَکَ اَلجَهادَ اَلبَسَهُ اَللهُ عَزَوَجَل ذُلاً وَ فَقراً فی مَعِیشَتِهِ وَ ُمحقاً فِی دِینِهِ اِنَّ اَللهَ عَزَوَجَلَّ اَغنی اُمَتی بِسَنابِکَ خَیلَها وَ مَراکِزَ رِماحِها  ؛آن کس که جهاد را ترک کند خدا بر اندام او لباس ذلت می پوشاند و فقر و احتیاج بر زندگی و تاریکی بر دین او سایه شوم می افکند، خداوند پیروان مرا به وسیله سُم ستورانی که به میدان جهاد پیش می روند و به وسیله پیکانهای نیزه ها ،عزت می بخشد .»
ازجمله حقوقی که جنبه عبادی ومالی دارد ودرصورت ترک آن، علاوه بر توبه باید آن را تدارک نمود زکات وخمس است.
5)زکات : از جمله ضروریات دین و از عبادات مهم محسوب می شود به طوری که در هر آیه ای که قرآن انسان را به نماز دعوت کرده آن را با زکات مقرون ساخته است . زکات یکی از حقوقی است که خداوند بر عهده بندگان قرار داده که این تعبیر بیش از سی مرتبه در قرآن آمده است و یکی از عوامل مهم عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر و محرومیت و وسیله پرکردن فاصله های طبقاتی و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی و پاک سازی روح و جان از حب دنیا و مال پرستی و بهترین وسیله موثر برای قرب الهی است .
سعدی گوید:     زکات مال به در کن که فضله رَز را                      چو باغبان زند بیشتر دهد انگور
درجایی دیگرشاعرگفته : اَبر بَر ناید  پی  منع   زکات                       وز زنا افتد  وبا  اندر  جهات
امام صادقعلیه السلام می فرماید : « مَن مَنَعَ قیراطاً مِنَ اَلزّکاة ِفَلَیسَ هُوَ بِمُومِن وَ لامُسلِم وَ لاکَرامَة  ؛کسی که یک قیراط از زکات را نپردازد نه موُمن است و نه مسلمان ، و ارزشی ندارد »
خمس: یکی ازفروع دین و عبادات خمس یا همان مالیات بیست درصدی است که نقش بسیار مهمی در اداره حکومت اسلامی و استقلال شیعه دارد ، ترک این واجب موجب عقاب الهی خواهد بود .
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله  فرمودند : « برای احدی جایز نیست که چیزی را از مال مخمس بخرد تا اینکه حق ما را پرداخت نماید »
اجرای حدود الهی
گر چه اجرای حدود الهی نیز از فرائض است ومی توان آن را زیر مجموعه فرائض قرارداد اما به جهت شفافیت بحث آن راجداگانه بحث خواهیم  کرد.
این نوع حقوق الهی که جنبه کیفری دارد علاوه بر این که باید اجرا شود مخالفت آن نیزمجازات دارد، اساسا نظام و امنیت و بهبود وضعیت اجتماع ، نیازمند به تشویق نیکوکاران و تنبیه و کیفر متخلفین از قانون می باشد، اسلام با برنامه های تربیتی واخلاقی و عبادت و خودسازی از سویی و اصلاح محیط سازنده از سویی دیگر موجبات جرم و گناه را ازبین می برد و از وقوع جنایات پیشگیری می کند و کسانی را که از هر فرصتی سوء استفاده وتجاوز به حقوق دیگران می کنند علاوه بر مجازات و عقاب شدید اخروی در همین دنیا با قوانین کیفری مجازات می نمایند .نوع مجازات به یکی از چهارشکل ذیل خواهد بود.
1-حدود ، دربرابر اعمال خلاف عفت واخلاق وتجاوز به مال وشرف مردم وسایر حقوق عمومی.
2-تعزیر، دربرابر مجازاتهایی که تعیین مقدار وخصوصیت آن ها بستگی به اهمیت جرم دارد.
3-قصاص ، در برابر صدمات ولطمات بدنی که بذهکار برکسی وارد می کند.
4-دیات ، یا خون بها که مجرمین در برابر جرایم خودباید بپردازند .
آثار
در آیات و روایات اسلامی ، برای اطاعت از خدا و رسول صلی الله علیه و آله  و ائمه معصومینعلیهم السلام و اجرای دستورات آنها آثار و برکات فراوانی ذکر شده و از طرفی چنانچه این حقوق اداء نگردد پیامدهای ناگواری را به دنبال خواهد داشت که در مجموع می توان آنها را به دو بخش آثار دنیوی و اخروی تقسیم نمود .
 


93/5/17::: 6:14 ع
نظر()